#روزدانش_آموز
برگزاری مراسم روز ۱۳ آبان ومیًثاق با شهدا باهمکاری مدیر و معلمان مدرسه ابتدایی
🌺
سخنرانی امام جماعت روستاحاج اقای حسینی🌺
دکلمه خوانی دانش آموز نرگس حیدری🌺
#پایگاه_مقاومت_بسیج_فاطمه_الزهرا 🌺
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها 🌺
@gharargahesayberiii
#گزارش_تصویری
آماده سازی کلیه دانش آموزان بسیجی روستای ویدجا
برای شرکت در راهپیمایی ۱۳آبان۱۴۰۰
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پایگاه_بسیج_حضرت_فاطمه_الزهرا
#حوزه_مقاومت_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
آمریکا شیطان بزرگ است .(امام خمینی ره)
💫برگزاری حلقه نوجوانان شهید قاسم رحیم زاده
💫موضوع:استکبار ستیزی و ریشه قرآنی شعار مرگ برآمریکا در قرآن
💫دکلمه ای در مورد واقعه عزت بار تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان انقلابی و به ذلت کشانده شدن آمریکا ، توسط یکی از نوجوانان بسیجی✌️🇮🇷
💫به زیر پا کشیدن تصویر پرچم آمریکا واسرائیل توسط نوجوانان بسیجی 👌
💫پخش سرود مرگ برآمریکا در پایگاه ✊
#پایگاه_صاحب_الزمان
#حوزه_حضرت_زینب
#حوزه_مقاومت_کاشان
#ندای_فطرت
یادواره شهدای دانش آموز و دانشجوی بخش برزک🌹
زمان:پنجشنبه.۱۴۰۰/۸/۱۳ بعداز نماز مغرب و عشاء
مکان:مسجد صاحب الزمان عج شهربرزک
#پایگاه_حضرت_آمنه_س_شهربرزک
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان @gharargahesayberiii
#گزارش_تصویری
بسم الله الرحمن الرحیم
💠حلقه دانش آموزان ابتدایی (شهید فهمیده)
📚موضوع:
به مناسبت روز دانش آموز برگزاری مراسم در مسجد امیرالمومنین (ع) روستای سن سن کاشان
برگزاری مسابقه توسط خیّر آقای شیخ حسین بابایی (امام جماعت مسجد) و اهدای جایزه به تمامی بچه ها
📆تاریخ : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲
مکان: مسجد امیرالمومنین روستای(ع) سن سن کاشان
#پایگاه_مقاومت_فضه_روستای_سنسن_کاشان
#حوزه_مقاومت_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
#گزارش_تصویری
بسم الله الرحمن الرحیم
💠حلقه دانش آموزان ابتدایی (شهید فهمیده)
📚موضوع:
به مناسبت روز دانش آموز برگزاری مراسم در مسجد امیرالمومنین (ع) روستای سن سن کاشان
برگزاری نقاشی همراه با بچه ها
📆تاریخ : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲
مکان: مسجد امیرالمومنین روستای(ع) سن سن کاشان
#پایگاه_مقاومت_فضه_روستای_سنسن_کاشان
#حوزه_مقاومت_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
هدایت شده از { اللهم عجل لولیک فرج}
هدایت شده از { اللهم عجل لولیک فرج}
هدایت شده از { اللهم عجل لولیک فرج}
برپایی مراسم امروزبه مناسبت روزدانش آموزوسخنرانی حاج آقاحسینی ونمازجماعت ظهروعصردرآستان مقدس امامزادگان حسنارودواجرای سرودتوسط دانش آموزان مدرسه هاجروصرف ناهارازتمامی عزیزانی که مارایاری کردندکمال تشکروقدردانی دارم💐🌷💐
بسم الله الرحمن الرحیم
پارت_۱۲۳
قدم به قدم به حرم مطهر ایشان نزدیک میشدند، چشمانشان خیره بود به گنبد سبز روبرویشان.
پایشان که رسید به صحن مطهر مسجدالنبی، انگار روحشان پرواز کرد به سوی آسمان آبی شهر زیبای مدینه....
چقدر زیبا بود و وصف نشدنی، از آن دسته از آن زیبایی هایی که نه میتوان بیانش کرد و نه میتوان به تصویر کشیدش .....فقط باید رفت و از نزدیک تماشایش کرد.
با نفس کشیدن در هوایی که رسول الله در آن نفس میکشیده، با استشمام عطر حضور رحمةٌ للعالمین، قلبشان به آرامشی رسید که هیچ کجای دنیا لمسش نکرده بودند.
گوش سپردند به حرفهای روحانی کاروان که در مسیر برایشان صحبت می کرد.
_اینجا مسجدالنبی است، یکی از سه مسجد مهم مسلمانان در کنار مسجد الحرام و مسجد الاقصی، که به حرم نبوی مشهور است.
این مسجد را خود پیامبر در سال نخست هجری و در نخستین روزهای ورودش به مدینه به همراه مهاجران و انصار ساخت.
اینجا محل دفن عمر بن خطاب، ابوبکر محمد ایوب، عبدول باری، و اقدی ابو نعیم اصفهانی نیز هست.
البته آرامگاه پیامبر در منزلش بوده و بعد از توسعه مسجد،جزئی از مسجد شده است.
روز دوم به قبرستان بقییع رفتند، خانمها که اجازه رفتن به آنجا را نداشتند، مریم همراه مادرش و مادر سعید، در کنار بقیه خانمهای کاروانشان، ایستاده بودند و از دور چشم دوخته بودند به قبرهای خاکی و غریب این قبرستان....
به یاد روضه هایی که قبلاً در وصف غربت این چهار امام مظلوم شنیده بودند، بی صدا اشک می ریختند.
اما سید کریم و حاج رضا و سعید برای زیارت همرا مردان کاروان رفتند.
✍فاطمه سادات مروّج
کپی ممنوع🚫
#پایگاه_حضرت_نرجس_س_مرق
بسم الله الرحمن الرحیم
پارت۱۲۴
نیم ساعتی نگذشته بود، همینطور که به آنجا چشم دوخته بود، دید حاج رضا و سعید زیر کتفهای پدرش را گرفته و به سمتشان می آیند، دلشوره تمام وجودش را گرفت، با عجله به سمتشان دوید.
پدرش بی حال روی زمین نشست، همسفران کمی آب برایش آوردند.
_بابا چِت شده، سعید بابام چِش شد یهو؟
_آروم باش، هیچی، داشتیم زیارت می کردیم یهو حالش بد شد.
_انگار نفسش گرفته بود، طیبه خانم نزدیک شد، سید کریم، بیا یه ذره آب بخور، چی شده، قلبت درد گرفته؟
_با صدایی خفه لب زد، خوب میشم.
مریم نگران، به پدرش نگاه می کرد و اشک می ریخت.
مدیر کاروان آمد، چی شده سید؟ خوبی؟ ببریمت هتل؟
_اَبروهایش را به آرامی بالا برد، نه.
چند دقیقه ای در این حالت بود، تا اینکه، کم کم حالش بهتر شد.
مریم و مادرش می ترسیدند به خاطر ناراحتی قلبی که داشت حالش بد تر شود....
اما بعد فهمیدند از حجم غمی که روی دلش سنگینی کرده برای غربت این چهار امام غریب، طاقت از کف داده و به این روز افتاده است.
روز سوم بود که به زیارت دوره رفتند ( منطقه احد، مسجد ذوقبلتین، مسجد سبعه، اما هیچ کجا برایشان به اندازه ی قبرستان بقییع غم انگیز نبود.جایی که باید حرم و بارگاه چهار امام غریب می بود، اما حالا قبر های خاکیشان نشان از غربت بی اندازه شان در این شهر داشت.
_به هتل برگشتند.
...
_روز ششم بود که برای رفتن به مکّه آماده شدند.
در این شش روزی که در مدینه بودند، ساعتهایی داخل هتل برایشان کلاس های آموزشی برای آشنایی بیشتر با مناسک عمره برگزار می شد، همچنین مراسم دعا و روضه خوانی برای ائمه بقییع را نیز در هتل برگزار می کردند.
✍مروّج
📸 گزارش تصویری
برگزاری مراسم یاد و خاطره شهدای دانش آموز به مناسبت هفته بسیج دانشآموزی،۱۳ آبان روز دانش آموز و گرامیداشت شهید حسین فهمیده در مدرسه شهید محمد قنایی با همکاری مدیر و معلمان مدرسه و کانون نورالزهرا🌸🌸🌸
#کانون_نور_الزهرا
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب
@noorolzahra2
@gharargahesayberiii