eitaa logo
خبرگزاری بسیج آذربایجان شرقی
7.2هزار دنبال‌کننده
400.9هزار عکس
11.1هزار ویدیو
163 فایل
🔊 کانال خبر گزاری بسیج متعلق به خبرگزاری بسیج آذربایجان شرقی و کانالی رسمی برای انعکاس خدمات بسیج و بسیجیان عزیز در استان می باشد. مدیریت کانال : فاطمی راد @Ya_alii1100 کانال اطلاع رسانی(ترحیم، مراسمات و یادواره ها ): https://eitaa.com/ettela_resani31
مشاهده در ایتا
دانلود
ادارات وکارمندی شهیدباکری امام خمینی کمیته امداد 🔰کلاس های قرآنی وقرائت قرآن واحکام ماه مبارک رمضان 🔻برگزاری کلاس های قرآن واحکام روزه واحادیث ‌وبعدازبرگزاری نمازجماعت ازاول ماه مبارک رمضان برنامه ریزی شده وتوسط کارمندان وپایگاه امام خمینی ره کمیته امداددرطول این ماه برگزارخواهدشد. حوزه ادارات وکارمندی شهیدباکری مرند خبرنگار:مرکیدی ♨️ @basijnewsir_azsh31
قصمتی از وصیت نامه شهید جعفر بکایی زاده اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک خدایا! باز شکرت می‌گویم که توفیق شرکت در این عملیات را نیز به من دادی. بار خدایا! فهمیدم که به جبهه آمدن لیاقت می‌خواهد. حتما در زمره حزب الله بودن هم لیاقت می‌خواهد. با این که فرامینت را عصیان کردم، اما تو مرحمت‌های بسیار بر من عطا فرمودی. بار دیگر رو به جبهه، میعادگاه عاشقان نهادم تا در زمره عاشقانت قرار گیرم که این جان ناقابل را در راهت به عنوان بها بپردازم و بار دیگر ثنایت می‌گویم. اینک ای امت قهرمان! فرزندانتان صفحه دیگری از افتخارات و حماسه‌های دلیرانه را ورق زدند و با خون خود، ریشه درخت جوان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه را قویتر کردند. آری، باید برای پیشبرد اسلام خون داد و قهرمانانه جنگید و دشمن کافر را به خاک ذلت نشاند. مواظب باشید دشمنانی را که با ذلت راندید، با حیله‌ها و نامهای گوناگون، میانتان وارد نشوند. نگذارید با نام اسلام خواهی و خدا خواهی، با رهبریت امام و ولایت فقیه و یاران امام و نهادهای انقلابی جوشیده از متن مردم بالاخص سپاه و ائمه جمعه مخالفت کرده و با ارزشهای منافقانه آنها را مظلوم نمایند. چرا به جبهه می روم؟ به جبهه می‌روم تا عشق او را در دل مرده خود احیا کنم؛ تا از او بیشتر بترسم. در نهان، آشکارش ببینم که ناظر اعمال من است. به جبهه می روم تا آن چنان که می خواهد برایش باشم. تا به او عاشق شوم و او نیز مرا دوست بدارد و از من راضی باشد و جزای رضایت را به من بدهد. به جبهه می روم تا به سر این نفس بکوبم و در فشارش قرار دهم و او را رام کنم. او را- که سرکش شده و تمام قدرتم را در دست گرفته،- با شمشیر عدالت بر سر جای خود بنشانم و… خداوندا! با یاد تو و نام تو، قدم در آستانت گذاشته، خطرها را در راهت به جان خریدم. @sh144rohanyaz
شهید طلبه جعفر بکایی‌زاده در سال 1343/11/06 در خانواده‌ای متدین و مکتبی، پا به عرصه وجود نهاد و در آغوش پرمهر مادر و توجهات جدی پدر، مراحل رشد فکری و جسمی را کم‌کم پشت سر نهاد. او که نوجوانی حساس و پرشور شده بود، بعد از پایان دوران ابتدایی و راهنمایی، تا سوم دبیرستان به تحصیلات خود ادامه می‌دهد. جعفر سال ۱۳۶۱ در منطقه شلمچه در عملیات رزمندگان حاضر می‌شود. بعد از آن به کردستان اعزام شد. با توجه به این‌که نسبت به علوم و معارف الهی علاقه فراوان داشت، بعد از بازگشت از جبهه در مدرسه علمیه حضرت ولیعصر(عج)تبریز به تحصیل مقدمات علوم اسلامی و تهذیب نفس پرداخت، ولی بعد از چند مدت از ماندنش در حوزه نگذشته بود که به جبهه اعزام شد و در عملیات خیبر شرکت کرد و در این عملیات در اثر آتش دشمن، مجروح شد و مدتی را به پشت جبهه برگشت و در سنگر علم و دانش، به تحصیلات حوزوی ادامه داد. جعفر نمی‌توانست در مدرسه بماند و مشغول تحصیل گردد. دوباره راه جبهه را در پیش گرفت و این‌بار عملیات «بدر» در پیش بود؛ عملیاتی در هور، در آب، عملیاتی مشکل و سخت و او این را هم می‌دانست که فردی که در دریا به شهادت برسد، اجرش از دیگران بیشتر است. سرانجام ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳، در عملیات بدر شرکت کرد و در حالی‌که ندای تکبیر بر آسمان نیلگون جنوب طنین انداز بود، گلوله‌ای بر پیکر او اصابت کرد. آن‌گاه پیکر گلگونش بر زمین افتاد و روحش در آسمان زیبای عشق به پرواز در آمد و در کنار محبوب آرام گرفت. @sh144rohanyaz
روحانی شهید اسماعیل محمدپور توانا دوره ابتدایی را در مدرسه انوری و راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه صفا گذراند و در مسجد حاجی کاظم به فعالیت مشغول شد. @sh144rohanyaz
خاطره ای از پدر شهید:  اسماعیل پور توانا دوستان و همرزمانش هر وقت من را می دیدند می گفتند خوش به حالت که چنیین پسری داری، خداوند تو را خیلی دوست داشته که اسماعیل را به تو داده است.   او همیشه در جبهه در پایین ترین قسمت چادر می خوابد.   من سعی کردم که سر این کار اسماعیل را بدانم و بفهمم که چرا همیشه در پایین چادر می خوابد. بعدها فهمیدم که چون اسماعیل همیشه در جبهه هم نماز شب می خوانده است و در پایین چادر می خوابید تا وقتی برای نماز بیدار می شود مزاحم کسی نباشد. در خانه هم که بود هیچوقت نماز شبش ترک نمی شد.   @sh144rohanyaz
  شهید روحانی اسماعیل محمد پور توانا فرزند حسن، پنجم مهر ماه سال ۱۳۴۳ در شهرستان تبریز و در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. با گذشت مدت زمان کوتاهی از عمر او، آثار تقوی و تدیّن بر چهره اش نمایان می شود.   در دوران انقلاب در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت فعال داشت و بعد از انقلاب در جهاد سازندگی نیز فعالیت داشت.   او براساس عشق و علاقه شدیدی که به روحانیت و برنامه های مذهبی داشت، تصمیم گرفت که به کسوت مقدس روحانیت درآید و وارد حوزه علمیه شد و بعد از کسب علم و فضیلت و تهذیب نفس در پشت جبهه نماند و در عملیات والفجر۸ شرکت نموده و مجروح می شود و بعد از استراحت به قم برگشته و به تحصیلات ادامه می دهد.   از طریق قم به جبهه اعزام و در عملیات نصر۷ در منطقه سردشت در تاریخ چهاردهم مرداد ماه سال ۱۳۶۶، بر اثر اصابت ترکش به سرش ساعت ۲ نیمه شب مصادف با عید سعید قربان، قدم به وادی عشق نهاد و به درجه شهادت نائل شد و پیکر پاکش در وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.   @sh144rohanyaz
قسمتی از وصیت نامه شهید اسماعیل محمد پور توانا:  ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص  سعادت انسان آن است که محبوب خالق خود شود و هرکه محبوب ربوبیت گردید از عذاب نجات یافت.   آری در این راه پر فراز و نشیب باید امتحان داد، اما امتحان خون و شهادت. کمتر کسانی در این مرحله‌ای از امتحان به درجه قبولی میرسند و تاریخ نام این مردان بزرگ را در این رتبه‌ای از آزمایش در خود ثبت نموده است.   ما نیز می‌خواهیم در این امتحان قدم بگذاریم، ولی نتیجه امتحان را نمی‌دانیم آیا مورد قبول حق ربوبی می‌شود یا نه؟   اما از آنجایی که به رحمت واسع حق تعالی امیدواریم مأیوس نیستیم.   سخن در این مرحله از عزمت و شرف و شجاعت و مردانگی و غیرت است. سخن از انسانیت انسان، سخن از وارستگی و اتصال به حبل ‌المتین است.   روحی که مجذوب زشتیها شد، مجذوب زیبایی نخواهد شد در نتیجه زیبایی را نخواهد فهمید و هرگاه زیبایی را درک نکرد عاشق نشد زیرا عشق جز ادراک زیبایی نیست.   ما نیز همچون مردان بزرگ کربلا، پای در میدان عشقمان گذاشتیم و باید که مصداق شعر شاعر شویم: گر مرد رهی میان خون باید رفت وز پای فتاده جان به لب خواهد رفت.   ما که خود را پیرو امیر مؤمنان(ع) می‌خوانیم همچون آن مرد بزرگ باید عمل نماییم، به سختیها تحمل نماییم و در مقابل یاوه ‌گویان و زورگویان بایستیم برای اسلام فرق نمی‌کند که صدام در مقابل است یا یک سگ دیگری، ما وظیفه‌مان را عمل می‌نماییم،   وظیفه دفاع از شرع مقدس و حریم اسلامی است.   @sh144rohanyaz
روحانی شهید طاهر اسماعیلی در سال ۱۳۴۵ در یک خانواده مذهبی و متدین در روستای آغداغ از توابع شهرستان هشترود متولد شد. طاهر نوجوان بود؛ اما روحی سرشار از آزادی و آزاد اندیشی داشت. او هم چون مردم قهرمان تبریز در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و از اعضای فعال انجمن اسلامی مدرسه بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افق جدیدی به روی طاهر گشوده شد. او  در دبیرستان امام خمینی تبریز  ادامه تحصیل داد. سال ۱۳۶۱ برای اولین بار لباس رزم بر تن کرد و تکبیرگویان بر خاک جبهه بوسه زد. بعد از بازگشت با کوله‌باری از معنویت در مکتب عشق ثبت نام کرد و در مدرسه علمیه طالبیه تبریز مشغول تحصیل شد و در آزمون ورودی حوزه، مقام اول را کسب کرد. طاهر در عملیات "والفجر ۸" بهترین دوست و پسر عمویش «رضا» را از دست داد. داغ فراق او برایش سنگینی می‌کرد، اما رسالتی از رضا به یادگار مانده بود که باید ادامه می‌داد. سرانجام طاهر نیز به منطقه شلمچه «شرق بصره» در تاریخ ۱۳۶۶/۰۱/۲۲ اعزام شد و پس از شرکت در عملیات و نبردی خالصانه، هنگام پاتک دشمن به جمع دوستان شهیدش پیوست.   @sh144rohanyaz