♨️سوءاستفاده دولت از بازار بورس
🔻عضو هیئت رئیسه مجلس:
🔹دولت بعضاً سوءاستفادههایی از بازار بورس به نفع خودش دارد که به زودی مجلس تصمیمات جدی برای ساماندهی این بازار اتخاذ میکند.
🔸زمانی که دولت میخواهد سهام خودش را به فروش برساند، با همکاری برخی از سهامداران عمده قیمت آن سهام را افزایش میدهد و زمانی که سهام خود را عرضه کرد و به فروش رساند، بازار را رها میکند تا قیمتها سقوط کند.
🔹در واقع از این طریق، دولت سهامهای خودش را با قیمت گزافی به فروش میرساند اما مردم که این سهامها را خریداری میکنند، دچار ضرر و زیان میشوند./مهر
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان تاملبرانگیز امانوئل مکرون درباره انتقال گروه های تروریستی از سوریه به جمهوری آذربایجان
مکرون: «خیلی واضح می گویم ما اطلاعات خیلی موثق داریم که جنگجویان سوری از گروههای تروریستی منطقه جنگ در سوریه را ترک کرده اند و به قرهباغ رفته اند. این مسألهی خیلی مهمی است که شرایط را دگرگون می کند. ما در پارلمان اروپا این را به بحث خواهیم گذاشت و با رئیس جمهور ترامپ و رئیس جمهور پوتین برای رد و بدل اطلاعات به توافق رسیده ایم.»
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
🔴 مجلس باید واردات محصولات و بذرهای تراریخته را ممنوع کند
📌 سالانه نزدیک به ده میلیون تن انواع محصولات دستکاری شده ژنتیکی یا تراریخته gmo شامل سویا،ذرت، کلزا، روغن های نباتی و پنبه توسط واردکنندگان عمده داخل کشور میشود. بر اساس قانون مصوب مجلس واردات، کشت و مصرف تراریختهها بدون کسب مجوز ممنوع است.
📌 جالب است با اینکه آمریکا واردات غذا و داروهای حیاتی و حتی پانسمان کودکان پروانهای را به ایران تحریم و سبب فوت دهها کودک پروانهای شده ولی واردات میلیونها تن سویای تراریخته به کشور برای نهادههای دامی و متأسفانه سفره مردم مشکلی ندارد؟ آیا نباید شک کرد؟
📌 اکثر روغنهای نباتی وارداتی در بازار تراریخته است. ما در این پویش از مجلس محترم میخواهیم واردات تراریخته را به طور کامل ممنوع و به جای آن از تولیدات داخلی خودمان از نوع سالم حمایت شود این خواسته ملت ایران است.
🚨 برای حمایت از کمپین #نه_به_تراریخته حتماً این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و در سامانه فارس من رأی بدهید
https://www.farsnews.ir/my/c/35465
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
30.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ⭕️ ماهیت فضای مجازی در ۳ دقیقه!
🔻 چگونه فضای مجازی برای ما رایگان است؟ ما درفضای مجازی مشتری هستیم یا محصول ؟
🔻تاحالا براتون سوال شده که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی مثل فیسبوک وگوگل که برای ما رایگان است درآمد خود را از کجا کسب میکند؟
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اروپاییهایی که برای ما نسخه دموکراسی میپیچند، جلوی انحصار گوگل میایستند؟
🔹 ولی خب دولت غربزده و عشق اروپای ما، در این مسئله مقلد اروپا نیست و حتی #نمیخواهد یک تلگرام را مدیریت کند، چه برسد به ساخت یک پیام رسان بومی
حمایت از پیام رسانهای داخلی هم که پیش کش....
#جریان_تحریف
#سرطان_اصلاحات
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
📸 پاسخ رسایی به توییت عباس عبدی که به حداد عادل طعنه زده بود: مگر دنیا مشنگ شده:
جناب عبدی! دنیا مشنگ نشده، ولی روی #خوشباوری_مشنگها و #بازی_قشنگ_نفوذیها حساب بازکرده والا رییس بانک مرکزی میگوید قراردادن ایران در لیست سیاه مشکلساز نیست و به اعتراف صریح مقامات آمریکایی، کنوانسیون #FATF مهمترین نقش را برای جلوگیری از دورزدن تحریمهای ایران دارد.
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
13.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ چه فراقی
وقتی شیعیان عراقی در مسیر نجف تا کربلا برای زیارت اربعین به یاد برادران ایرانی خود قدم میزنند.
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
🔴 کشورشون کجاست؟!
🔹استادحسن روحانی دیروزفرمودند:وضع اقتصادکشور «ما»ازآلمان بهتره.
میخواستم تشکر ویژه کنم ازمحضرشون وتقاضا کنم با همین دست فرمون ادامه بدهند فقط بیزحمت همونطور که هفته پیش آدرس واشنگتن رو مرحمت کردند لطفا آدرس این کشور «ما» رو هم بفرمایند که بریم از مواهب این رشد اقتصادیش بهره ببریم.
*علی طهرانی مقدم*
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴#هشدار_جدی
اطرافیان خاتمی در حال رد و بدل کردن کد آشوب مسلحانه در کشور هستند!
🔴خوب به این عبارت توجه کنید: ایران به سرنوشت کشورهای منطقه دچار نشود...!
روحانی سیاستهای اصلاحات را به بن بست رسانده است و حالا واگذاری خونین قدرت در دستور کار خاتمیچیها قرار گرفته است!
چه کسانی میخواهند کشور را به سوریه و عراق تبدیل کنند؟ شما یا فرزندان خارج نشین بی وجودتان؟
وضعیت این روزهای کشور شباهت بسیاری با اوایل دهه ۶۰ و اواخر دهه ۵۰ دارد!
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پشت_پرده_یک_توافق
📽 دریافت کلیپ با کیفت FULL HD از آپارات 👇
m.aparat.com/v/uWqdY
سخنرانی #استاد_حسن_عباسی یادواره شهـید سـید محمـد صنیـعخـــانی
13 شهــریور 99
جدال احسن
#فلسطین #قدس #امارات_متحده_عبری
#امارات #بحرین #اسرائیل #آل_سعود #آل_هاشم #آل_ثانی #آل_نهیان
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
3⃣1⃣ #قسمت_سیزدهم
📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم. یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد. سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
🔰گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت. اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند. اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام عاقبت به خیر نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
⛔️چون با اموال یتیم این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باقی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم. بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت: این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود. باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود. به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
☘همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد! بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد. شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟ گفت: پسرم اینها همه از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد.
🌺پرسیدم: حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟! گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نابودش نکند. من در جریان ماجرای زمین وقفی و پسر ناخلف اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
✨آنجا می توانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به مقصد میرسیدیم. پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم. بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم. مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
🌏 یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه توصیف کنیم؟! کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
💢حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به ذهن نزدیک باشد. وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش می داد.
🌳درختان آنجا همه نوع میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان. بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت نرم و راحت و شبیه پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود. صدای پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید. اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد.
🍀 به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم. با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
♻️ نمیتوانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
💠اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب. اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه. آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
♻️با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای قصر نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم. با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در همسایگی اهل بیت هستیم. میتوانیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است...
#ادامه_دارد .
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم
⚜اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته. جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم. بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
♨️همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟ گفتم: نخیر دستم را ول کن! اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد. یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم .
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد. چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین ثواب #جانبازی در رکاب مولا علی♥️ در نامه عمل شما ثبت شده است.
💠در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود: یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد. خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
🔰این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد. من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و ...
🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد. پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟ گفتم بله عالیه.
🔆لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند. اما باز بد نبود. همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
#ادامه_دارد ...
✅ کانال بصیر:
📡 🇮🇷 @BASIR1