eitaa logo
بصیر
363 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
429 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️واکسن آلوده آمریکایی!! 🔻ما نمیگیما بی بی سی میگه... فکر کن؟!!! ✅ژاپن (حیات خلوت آمریکا) تزریق واکسن آمریکایی مدرنا را در کشورش متوقف کرد. ⁉️چرا؟! چون آلوده بوده! ‼️قابل توجه اونها که یقه چاک میکنن اگر واکسن آمریکایی وارد شده بود ما این قدر تلفات روزانه نداشتیم. ✍🏼 سادات عسگری
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اظهارات صریح رئیس شبکه ملی تحقیقات بیماری های تنفسی درباره رد داروهای معروف و گرانقیمت ضد کرونا 🔹 قانعی: فاویپیراویر طبق مهمترین مجله علمی دنیا برای درمان کرونا رد شده و عوارض جدی هم برای بیمار دارد و خوشبختانه بالاخره معاون درمان وزارت بهداشت تجویز آن را ممنوع کرد. 🔹آمپول رمدسیویر هم برای نجات از مرگ هیچ تاثیری ندارد و عوارض غیرقابل تحملی هم برای بیمار خواهد داشت.
💢 تفسیر زیبای استاد مطهری از جمله معروف امیرالمؤمنین (ع) 🔸علی(ع) حالت خودش و روحیه خودش را این طور شرح می‌دهد: 🔹«وَ اللهِ لَوْ اُعْطیتُ الاَْقالیمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ اَفْلاکها عَلی اَنْ اَعْصِی اللهَ فی نَمْ لَةٍ اَسْلُبُها جُلْبَ شَعیرَةٍ ما فَعَلْتُهُ». 🔹«به خدا قسم اگر تمام آنچه در زیر قبه آسمان است به من بدهند برای اینکه به یک مورچه ظلم کنم به اینکه پوست جوی را از او بگیرم، نمی‌کنم». 🔸یعنی تمام دنیا در نظر من آن مقدار ارزش ندارد که به یک مورچه ظلم کنم. علی(ع) در این جمله خود، ارزش دنیا و مُلک دنیا را پایین نیاورده، ارزش حق و عدالت را بالا برده. نمی‌خواهد بگوید دنیا و آنچه در زیر آسمان است چون خیلی بی‌قیمت است من آن را در ازای یک عمل کوچک ـ که ظلم به مورچه است ـ نمی‌خواهم، بلکه می‌خواهد بفرماید که ظلم اینقدر بزرگ است که تمام مُلک دنیا با کوچکترین افراد ظلم ـ که ظلم به مورچه است به گرفتن پوست جوی از دهانش ـ برابری نمی‌کند. 🔸سعدی در همین مضمون می‌گوید: 🔹دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی 🔹زنهار بد مکن که نکرده است عاقلی 🔸سعدی هم نمی‌خواهد بگوید که دنیا اینقدر کم‌ارزش است که به یک پریشان کردن دل که چیز کوچکی است نمی‌ارزد؛ می‌خواهد بگوید پریشان کردن دل آنقدر مهم است که به بهای تمام دنیا هم نباید قبول کرد. 📗 بیست گفتار، ص۶۹
‏دمای هوای اهواز امروز ۴۷ درجه بود؛ در چنین شرایطی از صبح تا حوالی ظهر در کف خیابانهای اهواز به بررسی مشکلات مردم پرداخته و با آنها حرف زده است... یادمان نمیرود برای یک سخنرانی نیم ساعته ی در سیستان و بلوچستان دو اسپیلیت نصب کرده بودند مبادا گرما را احساس کند!
📌 فلسفه رای اعتماد و وظیفه نظارتی مجلس در برابر دولت 📍رای اعتماد به وزیران مطابق اصل‏ یکصد و سی و سوم قانون اساسی است این اصل بیان می دارد : " وزراء توسط رئیس‏ جمهور تعیین‏ و برای‏ گرفتن‏ رای‏ اعتماد به‏ مجلس‏ معرفی‏ می‏ شوند. 🔹با تغییر مجلس‏، گرفتن‏ رای‏ اعتماد جدید برای‏ وزراء لازم‏ نیست‏. تعداد وزیران‏ و حدود اختیارات‏ هر یک‏ از آنان‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند." بنابراین عملا تا مجلس نسبت به وزیر پبشنهادی رئیس جمهور اعتماد خود را بیان نکند، کسب کرسی وزارت امکان پذیر نیست، 🔻اما سوال اصلی اینجاست که منشا این رای اعتماد کجاست و چرا باید مجلس در تعیین وزرای کابینه دخالت داشته باشد. 🔹 مطابق اصل ۱۲۲ قانون اساسی رئیس جمهور در برابر وظایف خود نسبت به رهبری، ملت و مجلس مسئول است و همچنین اصل ۱۳۴ قانون اساسی رئیس جمهور را مسئول عملکرد و تصمیمات هیات وزیران می داند، از این رو مطرح می شود که رئیس جمهور در قبال این مسئولیت باید اسباب و اختیارات لازم را در چیدمان ترکیب کابنیه خود داشته باشد، در نتیجه اخذ رای اعتماد از مجلس می تواند ورود به صلاحیت ها و اختیارات رئیس جمهوری باشد و زمینه عدم پاسخگویی او را فراهم آورد. 🔹برخی هم برای رفع این شبه رای اعتماد به وزرا را یک فرآیند تشریفاتی الزامی در قانون دانسته اند و معتقدند رای اعتماد به وزرا همچون مراسم تحلیف از الزامات تشریفاتی قانون است، که مسلماً حرف کم مایه و بی اساسی است چرا که عملا نمایندگان با عدم رای اعتماد به وزرا می توانند ترکیب وکابینه و حتی سمت و سوی برنامه های اجرایی دولت را تحت تاثیر قرار دهند. 🔹اما چرایی رای اعتماد به وزرا در مجلس را باید در نظام سیاسی ایران و نسبت قوه مقننه و قوه مجریه با هم دانست، نظام سیاسی ایران با توجه به وجود رکن ولایت فقیه یک نظام سیاسی منحصر به فرد محسوب می شود، لیکن در تنظیم روابط قوای مجریه و مقننه به نظر می رسد باید این نظام را نظامی نیمه ریاستی – نیمه پارلمانی دانست. 🔹 در نظام نیمه ریاستی- نیمه پارلمانی نظیر آنچه در فرانسه هم وجود دارد، از طرفی رئیس جمهور برآمده از آرای مستقیم مردم است و برخلاف نظام های پارلمانی منتخب پارلمان نیست و از سوی دیگر او و هیئت وزیرانش همچون نظام های ریاستی از تیررس نظارت پارلمان خارج نیستند. 🔹 اصل ۱۲۲ رئیس جمهور را در قبال وظایف خود و اصل ۱۳۴ در قبال عملکرد هیات وزیران به مجلس مسئول دانسته است اما کار به همینجا ختم نمی¬شود، اصل ۱۳۷ قانون اساسی تاکید دارد علاوه بر رئیس جمهور، تک تک وزرا نیز در قبال وظایف خود و همچنین تصمیماتشان در قالب اقدامات هیات دولت به مجلس به صورت مستقیم پاسخگو هستند. 🔹 لذا شاهد آن هستیم در نظام سیاسی ایران، وزرا برخلاف نظام ریاستی در قبال پارلمان هم پاسخگو هستند، وجوه نظارتی مجلس مثل سوال و استیضاح از وزرا هم ریشه در هیمن مسئولیت وزرا در قبال مجلس دارد. 🔹فلسفه رای اعتماد به وزرا را نیز باید در همین موضوع جستجو کرد، وزرا را زمانی می توان به صورت مستقیم به مجلس پاسخگو کرد که در فرآیند انتخاب آنها مجلس تائیدی بر برنامه ها و صلاحیت های عمومی و تخصصی آنها داده باشد، 🔹مجلس همچون رئیس جمهور باید مسوولیت وزیر انتخابی را بر عهده بگیرد و فقط در این حالت است که پاسخگویی وزرا به مجلس و نظارت مجلس بر عملکرد آنها و هیات دولت مفهوم و معنی پیدا می‌کند، فلذا رای اعتماد در نظام سیاسی ایران نه یک الزام تشریفاتی قانونی و نه یک تعارض در عملکرد و استقلال دو قوه است، بلکه اسباب و زمینه نظارت مجلس به قوه مجریه و پاسخگو¬سازی وزرا به نمایندگان مردم و پایبند نمودن آنها به اجرای قوانین و برنامه های مصوب کشور است.
🔵 چراغی که به انگلستان روا بود 🔰 اسدالله عًلًم وزیر دربار در خاطراتش مینویسد: شاه در سال ۱۳۵۳ مبلغ ۵۰۰ میلیون لیره استرلینگ به انگلیس کمک مالی کرد تا شاید صنایع غذایی انگلیس از ورشستگی نجات پیدا کند١. این درحالی است که عًلًم در جایی دیگر از خاطراتش مینویسد: در همان سالی که این مبلغ هنگفت به عنوان کمک به انگلیس داده شد تنها یک درصد از روستاهای کشور آب آشامیدنی سالم و چهار درصد برق داشتند٢. 📚 منبع: ۱ - كتاب یادداشتهای عَلَم /نوشته اسدالله علم (وزیر دربار شاه) /جلد۴/صفحه۱۹۳ ۲ - همان/صفحه ۶۷
💠 وقایع افغانستان و چند نکته 🔹 اظهارات مسئولین و تحرکات نیروهای آمریکایی حاکی از احتمال اقدامات نظامی در افغانستان به بهانه وقایع تروریستی فرودگاه کابل است. برخی تحلیلگران سیاسی بر این باورند که آمریکا به راحتی دست از افغانستان بر نخواهد داشت و همچنان در راستای ضعیف نگه داشتن این کشور و غارت منابع آن از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد بود. 🔹 آنچه محتمل به نظر میرسد این است که اکنون که نیروهای آمریکایی مجبور به ترک افغانستان شده و تجهیزات نظامی آمریکایی ارتش افغانستان به دست نیروهای طالبان افتاده، آمریکایی ها با دو هدف دست به اقدامات نظامی هوایی خواهند زد: ۱. نابود کردن بخشی از تجهیزات؛ ۲. تحویل زمین سوخته به هرکسی که بخواهد در افغانستان حکومت کند؛ که در این مسئله، احتمال نابود کردن منابع و زیربناها نیز وجود دارد. 🔹از سوی دیگر آمریکایی ها به دنبال چهره سازی از خود به عنوان "فرشته نجات و عامل امنیت" و نیز ایجاد درگیری بین گروههای مختلف در افغانستان _که ظرفیت بالایی برای این مسئله در این کشور وجود دارد_هستند. مسئله اخیر میتواند بر امنیت مرزهای شرقی جمهوری اسلامی نیز مؤثر باشد که نباید اجازه داده شود نه از سوی طالبان و نه از سوی گروههای گوناگون دیگر خدشه ای به امنیت ایران وارد شود. 🔹از سوی دیگر احتمال تحریک گروههایی همچون داعش توسط آمریکایی ها برای حرکاتی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد که باید به این نکته نیز توجه کافی صورت گیرد. ✍سیدروح اله رفعتی پور
🔰 تدبیر و روایت یک دهه خروج سرمایه 👈 روایتی تلخ از یک دهه سرمایه‌سوزی در اقتصاد و خروج پول از کشور در دولت غربگراها ⭕️ در دهه‌ای که گذشت، بیش از ۹۶میلیارد دلار پول از کشور خارج شد در حالی که موجودی سرمایه کشور تنها حدود ۳میلیارد دلار شارژ شد. گزارش تازه معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق تهران روایتی تلخ از یک دهه سرمایه‌سوزی در اقتصاد و خروج پول از کشور است. مسیری که طی آن رفاه و رونق اقتصادی، جای خود را به‌فقر، نابرابری، رشد اقتصادی منفی و رکود داد. گزارش تاکید می‌کند که نقش تحریم در رقم‌خوردن این وضعیت غیرقابل چشم‌پوشی است. ⭕️ اعداد گزارش به‌خوبی نشان می‌دهند در این دوره بخش اعظمی از سرمایه هنگفت فعالان اقتصادی ایران که می‌توانست بخش‌های پیشران اقتصاد را در سطحی چشمگیر تقویت کند، از کشور خارج شده است. ⭕️ این گزارش که ابعاد مختلف موجودی سرمایه را در دهه ۹۰ مورد بررسی قرار داده، نشان می‌دهد در ۸سال از دهه ۹۰، کشور با افول جدی حساب سرمایه روبه‌رو بوده است. بدترین سطح از خروج سرمایه، مربوط به‌سال ۱۳۹۶ است که حدود ۲۰ میلیارد دلار برآورد شده است. ⭕️ شواهد موجود نشان می‌دهد خالص حساب سرمایه کشور در دهه ۹۰ با نزول ۹۳میلیارد دلاری روبه‌رو بوده است. شاهد خارجی این موضوع خرید بیش از ۷هزار باب منزل در سال ۲۰۲۰ در کشور ‌ترکیه توسط خریداران ایرانی بوده است.
📌از سندروم سایگون تا سندروم کابل 🔹این روزها بازار همسان‌سازی «سایگون» و «کابل» در رسانه‌های غرب بسیار داغ است. تحلیلگران آمریکایی و اروپایی معتقدند آنچه در جریان فرار نیروهای آمریکایی از افغاستان روی داد، تا حد زیادی مشابه شکست واشنگتن در ویتنام بود. این مقایسه تا حدودی درست به نظر می‌رسد اما تفاوت‌هایی نیز در این باره وجود دارد که نمی‌توان بسادگی از کنار آنها گذشت! 🔸جنگ ویتنام نبردی بود بین دولت کمونیستی ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی و متحد اصلی آن، ایالات‌متحده آمریکا. جنگ ویتنام، جنگی طولانی و پرهزینه برای آمریکا بود که ۲۰ سال طول کشید. 🔹عبارت «سقوط سایگون»، به تصرف سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی توسط نیروهای کمونیستی ارتش خلق ویتنام موسوم به «ویت‌کنگ» اشاره دارد. آمریکا سال ۱۹۷۳، نیروهای خود را از ویتنام جنوبی خارج کرد. جنگ ویتنام منجر به هلاکت 58 هزار نیروی آمریکایی و تحمیل میلیاردها دلار هزینه نظامی به رؤسای‌جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه شد. 🔸حضور 20 ساله آمریکا در افغانستان، فرار هزاران آمریکایی از پایگاه بگرام و فرودگاه کابل و رها شدن مزدوران و همکاران نیروهای اشغالگر آمریکایی در افغانستان، جملگی شبیه‌سازی سایگون و کابل را به یکدیگر ممکن می‌سازد اما باید توجه داشت دامنه و عمق شکست واشنگتن در کابل، به‌مراتب بیشتر از سایگون است؛ فراموش نکنیم شکست مطلق کاخ سفید در افغانستان، نخستین شکست سنگین ایالات‌متحده در قرن بیست‌و‌یکم و هزاره سوم محسوب می‌شود. 🔹بدون‌شک در آینده نزدیک، اصطلاحی به نام «سندروم کابل» نیز در بین افکار عمومی آمریکا رایج خواهد شد. اما سندروم کابل چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ 🔸پس از خروج ارتش ایالات‌متحده از ویتنام و شکست آن در سایگون، اصطلاح «سندروم سایگون» در آمریکا رایج شد که بیان‌کننده عدم تمایل شهروندان آمریکایی به مداخله نظامی این کشور در خارج از مرزهایش است. اکنون ما با شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «سندروم کابل» در بین آمریکایی‌ها مواجه هستیم که به مراتب نسبت به «سندروم سایگون» شایع‌‌تر است. خمیرمایه این سندروم فراگیر را این گزاره مهم تشکیل می‌دهد: «محصول جنگ‌افروزی، تحمیل دموکراسی آمریکایی و مداخله نظامی ایالات‌متحده در کشورهای دیگر در نهایت چیزی جز شکست و تباهی نخواهد بود؛ شکستی که شهروندان و سیاستمداران آمریکایی و متحدان این کشور، ناچارند هزینه‌های آن را سالیان دراز تحمل کنند.» 🔹در این میان، سیاستمداران آمریکایی به‌رغم میل ذاتی خود به توحش و مداخله‌گرایی، در نهایت ناچار خواهند شد میان ۲ گزینه «احیای دکترین‌های بازدارنده» یا «خلق دکترین‌های جدید بر مبنای عدم مداخله‌گرایی» دست به انتخاب بزنند. 🔸یکی از چارچوب‌های مفهومی و عملیاتی‌ای که ممکن است استراتژیست‌های آمریکایی جهت نجات جان نظام سرمایه‌داری سراغ آن بروند، دکترین «مونروئه» است. این دکترین توسط «جیمز مونروئه» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در دوم دسامبر ۱۸۲۳ اعلام شد. بر اساس این دکترین، آمریکا از دخالت در امور خارج از نیمکره غربی منع می‌شود و همزمان اجازه نمی‌دهد قدرت‌های اروپایی در امور این قاره دخالت کنند. 🔸جریان‌های ملی‌گرا، انزواطلب و جنبش‌های ضد جهانی ‌شدن و ضد بین‌الملل‌گرایی در زمره طرفداران این دکترین هستند. 🔹 این افراد بر کاهش سریع حضور بین‌المللی آمریکا و تخصیص بودجه‌های نظامی- امنیتی به بازسازی زیرساخت‌های فرسوده آمریکا و تقویت قدرت ملی در عرصه‌های اقتصادی تأکید دارند. 🔸البته در این میان نکته‌ای وجود دارد که نمی‌توان در شناخت و تحلیل انگاره‌های استراتژیک سیاست خارجی آمریکا آنها را نادیده انگاشت؛ بازگشت آمریکا به دکترین مونروئه یا احیای آن (با استناد به شرایط داخلی و بین‌المللی امروز آمریکا)، محصول یک انتخاب آگاهانه نیست، بلکه منبعث از نوعی استیصال و سردرگمی استراتژیک و راهبردی در نظام بین‌الملل است. تمرکز ناخواسته سیاستمداران آمریکایی بر داخل این کشور و بسته شدن دست و پای این کشور در حوزه روابط بین‌الملل، یکی از خروجی‌های طبیعی شکست ایالات‌متحده در افغانستان محسوب می‌شود. قطعا شیوع سندروم کابل در بین شهروندان آمریکایی و افکار عمومی دنیا، جایی برای تحقق رویاپردازی‌های خام و متوهمانه صاحبان ستم و تزویر در کاخ سفید باقی نخواهد گذاشت.
🔰 اولین توصیه رهبر انقلاب به دولت سیزدهم: زمان شتابان میگذرد، از هر لحظه این چهارسال استفاده کنید 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت سیزدهم: من یک توصیه‌ای به همه‌ی مسئولین در دوره‌های مختلف داشتم، به شما هم عرض میکنم این توصیه را، زمان شتابان میگذرد. این چهار سال زود تمام میشود و لذا از هر ساعتی، از هر فرصتی استفاده کنید. نگذارید این وقتی که متعلق به مردم و متعلق به اسلام هست، وقت تضییع بشود و از همه‌ی امکانات، از همه‌ی امکانات زمانی و وقتی استفاده کنید. ۱۴۰۰/۶/۶
♨ پیروان حقیقی امارت اسلامی! ✍ عزیز غضنفری 🔹«جلائی‌پور» فعال سیاسی اصلاح‌طلب، اخیراً در یادداشتی با اشاره به برخی رخدادهای اخیر در کشور، ابراز داشته، در این مقطع هدف کوتاه‌مدت ما (اصلاح‌طلبان) این باید باشد که نگذاریم جمهوری اسلامی به امارت اسلامی تبدیل شود. وی فرض را بر این گذاشته که تندروهایی در ایران چنین ایده‌ای را در سر می‌پرورانند، اما اصلاح‌طلبان در برابر چنین فکر و افرادی باید بایستند! 👈نکات تحلیلی ⬅️ این‌که افرادی در ایران به شیوه‌های مختلف حکومت‌داری معتقد باشند، امری محتمل و طبیعی است؛ از کسانی که جایگاهی برای رأی مردم قائل نیستند تا افرادی که در پی استقرار یک سیستم کاملاً سکولار باشند. مسئله اما این نیست. مسئله این است که هسته مرکزی تفکر حاکم بر جمهوری اسلامی، قول و عمل امام و رهبری انقلاب است و رفتار سیاسی دیگر نهادها و گروه‌های انقلابی موجود در کشور نیز گویای آن است که توجه به رأی مردم نشئت‌گرفته از یک امر اعتقادی است و موضوعی تزئینی نیست. ⬅️ اما آنچه آقای جلائی‌پور را دچار پریشان‌گویی کرده است، نگرانی بابت رفتن ایران به سمت امارت اسلامی نیست -که حالا او و هم‌فکرانش باید مانع از تحقق چنین ایده‌ای باشند- او خود خوب می‌داند این ادعا، به توهم و خیال بیشتر مشابهت دارد تا یک امر مبتنی بر واقعیت. مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد. حقیقت آن است که بخش رادیکال اصلاح‌طلب هر زمان‌ که مردم به سمت آن‌ها متمایل نشدند، اصل انتخابات را زیر سؤال بردند و یا آن‌که حاضر نشدند انتخاب مردم را به دیده تکریم و احترام بنگرند. آیا برخی از عناصر اصلاح‌طلبی نبودند که در سال ۷۶ مدعی شدند قانون اساسی باید تغییر کند تا امکان استمرار ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی فراهم گردد؟! خوب است با خود مرور کنند که چه کسانی گفتند که مردم حتی برای دریافت مرگ موش هم صف می‌کشند! چه کسانی در سال ۸۴ تن به انتخاباتی که مجری آن دولت آقای خاتمی بود، ندادند و مدعی تقلب شدند؟ کدام گروه در سال ۸۸ به نتیجه انتخابات تمکین نکردند و به بهانه تقلب، کشور را به لبه پرتگاه بردند و ۸ ماه اغتشاش به راه انداختند؟! 👈 نکته پایانی شیوه بخش رادیکال و مؤثر اصلاح‌طلب در دوره‌ها و سال‌های گذشته، تن ندادن به قانون و ایجاد نافرمانی و افکندن اغتشاش بوده است. این جماعتی که امروز نگران‌اند در کشور، امارت اسلامی ایجاد شود، در مقاطع متعدد، اقدامات و رفتارهایی از آن‌ها سر زده است که شبیه به آن درگذشته و هم‌اکنون برخی مدعیان امارت اسلامی در سوریه، عراق و افغانستان در پیش گرفته‌اند!
♨ آمریکا آچمز شده است! ✍ احمد بنافی 🛑 «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، روز چهارشنبه گذشته در گفتگویی با رادیو فردا، به ابعاد مذاکرات هسته‌ای و توافق احتمالی آینده با ایران اشاره کرد. بررسی جنبه‌های مختلف اظهارات وی، موضوع این گزارش است. 👈 گزاره‌ تحلیلی ⬅️ نکته حائز اهمیت که در سراسر اظهارات رابرت مالی موج می‌زند و نمی‌تواند آن را کتمان نماید، اشتیاق آمیخته با نگرانی برای آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای است. دراین‌باره قرائنی وجود دارد که نشان می‌دهد آمریکایی‌ها دائماً در حال ارسال پیام و سیگنال‌هایی به ایران و اعلام آمادگی برای توافق هستند. ⬅️ چیزی که رابرت مالی در این مصاحبه تصریح می‌کند و از قضا گردانندگان کنونی کاخ سفید را فاقد راهبرد نموده، این است که ایران به‌هیچ‌عنوان زیر بار فشار، امتیاز نخواهد داد. این برآورد در حال حاضر تبدیل به بخشی از محاسبات آمریکا شده است. اظهارات مالی که می‌گوید: «دولت پیشین ما با کمپین فشار حداکثری، اشتباه محاسباتی کرد»، دال بر این مدعاست. ⬅️ نکته دیگری که وی به آن اشاره می‌کند، دقیقاً همان بخش چالشی مذاکرات است که اجازه نداد گره مذاکرات باز شود و آن‌هم این است که رابرت مالی می‌گوید، آمریکا ضمانت نمی‌دهد و اگر بخواهد ضمانت دهد، باید توافق دیگری داشته باشیم. چالش کنونی دقیقاً در همین گزاره نهفته است. ⬅️ ایران شرط ضمانت دادن آمریکا را با هدف انتفاع اقتصادی خود از برجام گذاشته که در انتهای آن عملاً آمریکا از حیث به‌کارگیری ابزار تحریمی، خلع سلاح می‌شود. این شکل از توافق از منظر آمریکا یک فاجعه بزرگ است؛ چراکه بسیاری از موضوعات ادعایی آن‌ها در حوزه منطقه‌ای و موشکی لاینحل باقی خواهد ماند؛ اما آمریکا دادن ضمانت را به‌گونه‌ای دیگر تعریف می‌کند. ⬅️ متصدیان کنونی کاخ سفید دادن ضمانت را در مذاکراتی توسعه‌یافته‌تر و جامع‌تر دنبال می‌کنند؛ به‌گونه‌ای که در انتهای آن، ایران -به تعبیر آن‌ها- نرمال و خالی از مؤلفه‌های قدرت گردیده و کلیه اختلافاتش با آمریکا نیز حل شده باشد. 👈 جمع بندی اکنون شرایط برای آمریکایی‌ها سخت و پیچیده و به عبارتی آچمز شده است. به این دلیل که ایران بر روی توسعه حوزه‌های مرتبط با فناوری‌های هسته‌ای خود متمرکز شده، به رجزخوانی و تهدیدات بدون پشتوانه آمریکایی‌ها بی‌اعتنا است و از همه مهم‌تر اینکه، در حال خنثی‌سازی تحریم‌ها و عبور از شرایط موجود است. این وضعیت، آمریکایی‌ها را به هراس انداخته، چراکه انتهای این دالان چیزی نیست جز تن دادن به آنچه ایران می‌خواهد؛ دادن ضمانت واقعی و عملی.