# مازوخیسم جمعی ایرانیان و دو راهکار شخصی.
تجربه عجیبی در سخنرانیها و ارائه ها در جاهای مختلف پیدا کرده ام و آن میل شدید جامعه به طرح نکات منفی و ناامیدکننده در مورد ایران است. هرچقدر از مشکلات و وخیم بودن شرایط صحبت کنی مورد استقبال بیشتری قرار میگیری. هرچقدر بذر ناامیدی بیشتری نسبت به آینده پراکنده کنی عالم تر قلمداد میشوی. اگر نقاط مثبت را هم بگویی یا چشم اندازهای پیشرفت را هم بیان کنی، چنان با دیده تردید در تو مینگرند که گویی از حکومت پول گرفته ای تا به مردم اطلاعات نادرست دهی. شگفت است که ما از آزار خود لذت میبریم و به آن عادت کرده ایم.
بله باید مشکلات را گفت ولی پیشرفت ها را هم دید. آدمی احساس می کند که مردم تلافی رفتار حکومت در دهه های گذشته را می خواهد درآورد. در گذشته حکومت صرفا پیشرفت ها را گزارش میکرد و مشکلات را انکار مینمود حالا جامعه از این سمت به موضعگیری افتاده و صرفاً بر تاریکی ها چشم دوخته است.
واقعیت این است که در کنار تاریکی، روشنی ها هم هست و باید این روشنایی ها را هم دید. خدا نگذرد از کسانی که ما را به جایی رساندند که خوبی های ایران را کم نمایی و خوبی های غرب را بیش نمایی (overestimate ) می کنیم و به عکس بدی های خودمان را بیش نمایی و بدی های غرب را کم انگاری میکنیم.
تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه در بالا خواندیم نوشته دکتر علی سرزعیم مشاور مرکز بررسی های استراتژیک بود. من نیز تجربه ای به شدت مشابه با وی دارم.
نمی خواهم من هم دوباره از ایران و ایرانی انتقاد کنم. بس است! فقط این نکته را بگویم که آنقدر جو ناامیدی سنگین است که در جمع های مختلف حتی نمی شود از نشانه های قطعی پیشرفت نیز سخن گفت. به محض شنیدن یک بهبود رتبه یا افزایش یک شاخص شروع می کنند به زیر سوال بردن آمار و ارقام حتی شاخص های بین المللی را. انگار یک ولع خاصی دارند که شما از ناامیدی، فلاکت و بدبختی بگویید. وقتی صحبت از مشکلات می کنید همه به دیده تحسین در شما می نگرند و شما احساس روشنفکری می کنید اما وقتی در مورد پیشرفت ها می گویید همه به شما به دیده جیره خوار حکومت نگاه می کنند.
امیل سیوران فیلسوف اهل رومانی جمله ای گفته است که سخت باید به آن اندیشید: ناامیدی جمعی مهمترین عامل انهدام ملتها است. ملتی كه دچار آن شود هرگز نخواهد توانست دوباره روی پای خود بایستد.
من دو راهکار/تکنیک را گاهی (و نه همیشه) برای خودم استفاده می کنم و از آن جواب گرفته ام که با شما نیز در میان می گذارم.
راهکار اول: هر گاه مشکلی را مطرح می کنم، برای آن راه حل ارایه می کنم. این گونه باعث می شود که ذهنم را ورزش دهم که راه حل محور (solution minded) باشد و همچنین از تلخی انتقاد بکاهم و دریچه ای رو به حل مساله و روشنایی در کنار نشان دادن یک تاریکی باز کنم.
راهکار دوم: اگر مشکلی را در جامعه می بینم قبل از آنکه از آن انتقاد کنم. خودم آن را ترک می کنم. مثلا به جای آن که در مورد آشغال ریختن در خیایان صحبت کنم خودم آن را ترک می کنم و سپس در مورد آن سخن می گویم. اگر نتوانستم آن را رعایت کنم، دیگر انتقاد نمی کنم. مثلا من چون خودم بد رانندگی می کنم هیچگاه در جمع از رانندگی بد دیگران یا رفتارهای زشت ترافیکی انتقاد نمی کنم چون خودم هنوز تبدیل به یک راننده منظم و قاعده مند نشده ام.
تاکید می کنم که در کنار همه مشکلات، وضعیت کشور با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. من تصمیم گرفته ام به جای آن که یک روشنفکر منفی نگر محبوب باشم یک تحلیل گر مثبت اندیش و واقعیت گرا باشم. شما را نیز به مثبت اندیشی و مبارزه با مازوخسیم جمعی دعوت می کنم....
🔴 افشاگری گاندو از هلوکاست واقعی ایرانی!
🔵 اخیرا سایمون شرکلیف، سفیر انگلیس در تهران طی توییتی نوشت: به هر حال، من از سریال گاندو بسیار لذت می برم. فرافکنی و فرار به جلو سفیر انگلیس در حالی است که نمایش سریال گاندو از رسانه ملی و روشنگری مستند از دشمنی استعمار پیر و تلاش سرویسهای جاسوسی بیگانه برای نفوذ به فضای حقیقی و مجازی کشور و ضربه زدن به امنیت و عزت ملت ایران با استقبال عمومی مواجه شده است.
➖ تاریخ شاهد دشمنی و جنایات انگلیس با ملتها به ویژه مردم ایران است، چنان که در واقعه اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و در پی احتکار و نابود کردن مایحتاج کشور توسط متفقین، میلیونها نفر از ایرانیان به دلیل گرسنگی و قحطی از دنیا رفتند و هلوکاست واقعی در ایران اتفاق افتاد. طبق اسناد تاریخی قحطی بزرگ ایران در سالهای 1917 تا 1919 از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار عظیم تر بوده است.
🔵 دکتر محمدقلی مجد (مورخ ایرانی مقیم ایالات متحده آمریکا) در کتابی با عنوان قحطی بزرگ و نسل کشی در ایران بر مبنای مدارک موجود در مرکز اسناد ملی ایالات متحده آمریکا (نارا) ثابت میکند که عامل بزرگترین نسل کشی سده بیستم میلادی در سرزمین ایران، دولت بریتانیا در زمان جنگ جهانی اول بوده است.
➖ دکتر مجد در کتاب فوق ثابت میکند که در طول سال های ۱۹۱۹- ۱۹۱۷ بین هشت تا ده میلیون نفر از جمعیت بیست میلیونی ایران در اثر قحطی یا بیماریهای ناشی از سوءتغذیه از بین رفتند.
🔵 این پژوهشگر در کتاب "قحطی بزرگ" خود مینویسد: بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای 1299 بر ایران تحمیل کند.
➖ این محقق در این کتاب چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیلهای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.
🔵 داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران این گونه مینویسد: "اجساد چروکیده زنان و مردان، کشته شده و در معابر عمومی افتادهاند؛ در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند، در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک میشد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس میکرد."
🔻اعتراف دیرهنگام!
✍ احمد بنافی
✅«بن والاس» وزیر دفاع انگلیس روز پنجشنبه در گفتگو با نشریه انگلیسی اسپکتیتور گفت: «ابرقدرتی که نتواند در سطح بینالمللی اهدافش را محقق کند، یک قدرت جهانی نیست بلکه فقط یک قدرت بزرگ است. او بهطور مستقیم نامی از ایالاتمتحده نبرد؛ اما فحوای سخن او نشان میدهد که مقصود او آمریکا بوده است. والاس در خصوص کشورش انگلیس نیز تصریح کرد که این کشور هم ابرقدرت به شمار نمیرود. وی افزود؛ «بخت با انگلیس همراه بود که طالبان اقدام تلافیجویانه انجام نداد در غیر این صورت اوضاع افتضاح میشد».
✳️گزاره تحلیلی:
محور گفتگوی وزیر دفاع انگلیس مربوط به تحولات افغانستان و خروج شتابزده نیروهای اشغالگر در این کشور و ناکامی در دستیابی به اهداف اشغالگران بوده است؛ بنابراین، جای تردید نیست که بن والاس در گفتگویش، سیاست آمریکا را موردنقد قرار داده است. نکته درخور تأمل که به عبارتی یک اعتراف دیرهنگام نیز محسوب میشود، این است که وزیر دفاع انگلیس تلویحاً اذعان داشته، این خروج شتابزده علاوه بر اینکه برای آمریکا یک شکست است، نشان میدهد آمریکا دیگر یک ابرقدرت نیست. این اوضاع خفتبار برای آمریکا که امروز متحدان آنها نیز بر آن اذعان دارند، همگی نشاندهنده زوال قدرت و هژمونی آنان است. یقیناً آنچه آمریکا را به این ورطه کشانیده بخش قابلتوجهی از آن به هزینههای ابرقدرتی و ایستادگی جهانی در مقابل جاهطلبیهای آنان برمیگردد. آمریکاییها برای اشغال ۲۰ ساله بر افغانستان، بیش از دو تریلیون دلار هزینه کردهاند و این تنها بخشی از هزینههای مربوط به اشغالگری و رویکرد جاهطلبانه آنان در منطقه و جهان است. فرآیند هزینههای سرسامآور برای حضور نظامی امنیتی آنان در نقاط مختلف جهان و فرسایش در مقابل مقاومت ملتها، قدرت آمریکاییها و میزان تابآوری آنها را کاهش داده و بسیار شکننده کرده است.
✳️جمعبندی:
وقایعی همچون خروج مفتضحانه از افغانستان، نشان میدهد که دیگر آمریکا نمیتواند از مؤلفههای قدرت خود ازجمله مؤلفههای نظامی برای مداخلات طولانیمدت در کشورها استفاده نماید. آمریکاییها بسیار تلاش داشتهاند تا زوال ابرقدرتی خود را نزد افکار عمومی در نظام بینالملل و همپیمانان خود کتمان نمایند و نظریه مربوط به یک قدرت در حال افول را غیرمعتبر نشان دهند. بدون تردید باور به پایان ابرقدرتی آمریکا نزد افکار عمومی، فرآیند شکستهای پیدرپی آنان و همپیمانانشان در نقاط مختلف جهان را سرعت خواهد بخشید.
کناره گیری آملی لاریجانی از عضویت در شورای نگهبان
🔹صادق آملی لاریجانی از عضویت در شورای نگهبان کنارهگیری کرد.
🔹این موضوع از چند روز قبل مطرح شده بود که با حکم امروز آیتالله خامنهای برای عضو جدید شورای نگهبان، تایید شد.
🔸با حکم رهبر انقلاب: حسینی خراسانی به عضویت شورای نگهبان بعد از کناره گیری آملی لاریجانی درآمد
🔹نقشه ی خطرناک داعش خراسان:
🔹علت تمرگز ناگهانی تمامی رسانه های غربی-صهیونیستی برای کلید واژه ی داعش خراسان چسباندن کلمه داعش به نام خراسان در اذهان و افکار عمومی جهانیان چیست؟در چند روز گذشته به یکباره صدها روزنامه و مجله از این کلمه استفاده میکنند و این نشان از برنامه ریزی خاصی برای منطقه و افغانستان است.
🔻همانطور که میدانید پرچم های سیاه از خراسان جزو مهم ترین یاران امام مهدی در آخرالزمان هستند. در مورد این افراد هم در احادیث اهل سنت و هم در احادیث شیعیان بسیار ازشان یاد شده و گفته شده که هر مسلمان وظیفه دارد به یاری آنها برود.
🔹در استان بزرگ سین کیانگ چین اقلیت ایغور مسلمان زندگی میکنند که دنبال جدایی طلبی از چین هستند همینطور مسلمانان زیادی در روسیه زندگی میکنند که اکثرا هم از آسیای میانه به روسیه مهاجرت کردند البته نقاطی از روسیه با مردم مسلمان مثل داغستان و چچن هم وجود دارد و ایران هم که در همسایگی افغانستان هست.
🔻حالا غربی ها قرار هست افغانستان را خراسان جا بزنند و داعش را هم دارندگان پرچم های سیاه که یاری اونها برای هر مسلمان واجب هست و گروهک های تروریستی را علیه چین و روسیه و ایران فراهم بکنند. باید دید موضع طالبان در این زمینه چیست.
✅چگونه طالبان پیروز شد؟!
🔻در هفته های اخیر، بساری از مقام های دولت آمریکا در مورد ناکارایی ارتش افغانستان صحبت میکنند و گویی پیروزی طالبان را صرفا به این ناکارایی نسبت میدهند. متن زیر خلاصه ای از مقاله ای است که هفته پیش در نیویورک تایمز، به قلم سپهبد سید سمیع سادات، از فرماندهان ارتش افغانستان، در مورد شرایط منتهی به سقوط کابل منتشر شد. این سپهبد، طبیعتاً در مقاله به دنبال دفاع از عملکرد خود و همقطارانش است. ولی بازخوانی روایت او، برای آشنایی با نگاه دیگری به معادله سقوط افغانستان –که در روایت های یکطرفه دولت آمریکا غایب است- مفید خواهد بود:
🔹 این واقعیت است که ارتش افغانستان دیگر روحیه جنگیدن نداشت، اما این امر از تنها گذاشتن ما توسط همکاران آمریکاییمان، نیز بی ادبی و بی اعتمادی شخص رئیس جمهوری آمریکا نسبت به نیروهای افغان که در هفته ها و ماه های اخیر دیده شد نشات گرفت... در ۱۶ آگوست آقای بایدن اعلام که نیروهای افغان بدون هیچگونه مقاومتی از هم پاشیده اند . حال آن که... ما ۶۶ هزار نیرو را از ۲۰ سال پیش تاکنون از دست داده ایم که معادل یک پنجم نیروهای رزمی ما می شد. اما چرا شیرازه ارتش افغانستان از هم پاشید؟
🔹 اول اینکه، توافق صلح صورت گرفته بین دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا در فوریه ۲۰۲۰ با گروه طالبان زمینه را برای شکست ما فراهم کرد. تاریخ مصرف منافع آمریکا در منطقه رو به پایان بود . مورد دوم، ما امکان تامین تدارکات و الزامات تعمیر و نگه داری خود را از دست دادیم که نیاز اصلی ما برای عملیات های نظامی بود. مورد سوم، فساد گسترده دولتی در حکومت آقای غنی که باعث شد نیروهای نظامی فلج شوند.
🔹 قبل از توافق [طالبان و آمریکا] طالبان حتی یک پیروزی بزرگ هم علیه ارتش افغانستان کسب نکرده بود... اما بعد از توافق ما هر روز ده ها سربازان را از دست می دادیم... آقای بایدن در آوریل اعلام کرد طرح ترامپ را ادامه میدهد و برای عقب نشینی آمریکا برنامه زمانی تعیین کرد. از این جا بود که سقوط به سرازیری آغاز شد . آموزش های نیروهای افغان بر اساس مدل نظامی آمریکایی بود که به نیروهای شناسایی ویژه بسیار ماهر، بالگردها و حملات هوایی متکی بود. وقتی پشتیبانی هوایی از دست رفت و مهماتمان ته کشید، ما برتری مان در برابر طالبان را از دست دادیم .پیمانکاران جنگنده بمب افکن ها و هواپیماهای پشتیبانی نزدیک و ترابری ما را در حین جنگ از لحاظ تعمیر و نگهداری پشتیبانی می کردند. اما در ماه جولای بیشینه 17 هزار پیمانکار از افغانستان خارج شدند... پیمانکاران نرم افزارهای مرتبط با مالکیت سلاح ها و سیستم های رزمی را هم با خود بردند. آن ها سیستم دفاع ضدموشکی بالگردهای ما را از آن ها جدا کردند. دسترسی به نرم افزارهایی که ما خودروها ، سلاح ها و پرسنل خود را از راه آن ها ردیابی می کردیم هم از دست رفت... دیگر امدادرسانی به پایگاه ها با بالگردها ممکن نبود و سربازان مستقر در آن ها تدارکات نمی گرفتند.
🔹 طالبان از آمریکا تضمین عقب نشینی در تاریخ معین را گرفته بود و با حس کردن عدم اراده آمریکا می دانست هیچ یک از اقداماتش با پاسخ مواجه نخواهد شد. این گونه بود که طالبان به اقداماتش شدت بخشید . من و سربازانم در ماه جولای و هفته اول ماه آگوست هر روز با 7 حمله با استفاده از خودروهای بمب گذاری شده مواجه می شدیم.
🔹 با این حال من نمی توانم عامل سوم را نادیده بگیرم. آمریکایی ها در مورد فساد علنی که ارتش و دولت ما را آلوده کرده بود چندان نمی توانستند کاری بکنند. این تراژدی ملی ما بود. خیلی از رهبران ما -از جمله در داخل نیروهای نظامی-به خاطر پیوندهای شخصیشان و نه لیاقاتشان مقام گرفته بودند. این انتصابات اثر مخربی بر ارتش ملی داشتند ، چون رهبران ما تجربه نظامی کافی برای القای حس اعتماد به نفس و اعتماد به سربازان را نداشتند. فساد باعث اخلال در توزیع جیره های غذایی و سوخت به واحدهای نظامی می شود و روحیه نیروهای ما را نابود کرد.
🔹 در آخرین روزهای جنگ... جنگنده های آمریکایی بالای سر ما تنها به گشت زنی اکتفا می کردند. حس ترک شدن و مورد خیانت قرار گرفتن ما از سوی خلبانان آمریکایی هم که دستور داشتند فقط به رخدادهای روی زمین بنگرند و اجازه کمک نداشتند هم حس می شد. سربازان من در حالی که زیر آتش برتر طالبان بودند صدای جنگنده ها را بالای سرشان می شدند و می پرسیدند چرا خبری از پشتیبانی هوایی نیست. روحیه مان نابود شده بود. در جای جای افغانستان سربازان دست از جنگیدن کشیدند...
🔰خطر انحراف برخی طلاب
◽️ مراجعتقلید و رهبری، خود را تابع قوانینپزشکی میدانند
🔸 نباید یک طلبه با یک ماه آموزش دیدن، مغازه طب سنتی راه بیندازد.
🔺 آیت الله رشاد، رییس شورای حوزههای علمیه استان تهران:
🔹 با نهایت تأسف، شاهد انحراف در بین برخی طلاب و استادان هستیم و آن پرداختن به اهدافی است که رسالت ما نیست؛
🔹 یک معمم را پیدا میکنیم که طب سنتی به راه انداخته است و میگوید خاصیت فلان گیاه این است که اگر چشم درد کرد این گیاه را بخور، آیا کار ما این است؟
🔹 من در مقام انکار نیستم، بلکه در مقام آسیبشناسی هستم. سالهای متمادی است که طب سنتی درجا میزند و اگر قرار است کار شود،
🔹 نباید یک طلبه با یک ماه آموزش دیدن مغازه طب سنتی راه بیندازد.
🔹 چگونه میتوان با خبر واحد بیسند که حجیت ندارد، به درمان مردم بپردازیم؟ اگر چیزی به نام طب سنتی و روایت داریم، حداقل باید در حد اطمینان عقلایی باشد. در زمان شیوع کرونا دو اتفاق افتاد، یکی آبرومندی علمای شیعه و دیگری آبروریزی علم جدید.
🔹 همه مراجع و رهبری خود را تابع قوانین پزشکی دانستند و رعایت کردند.
🔹 آن وقت چهار تا طلبه میگویند ما واکسن نمیزنیم و اگر بزنیم احساسات جنسیتی انسان عوض میشود!؟
متاسفانه آبروی حوزه و علما از سوی برخی طلاب جوان با حرفهای ناپخته آسیب میبیند.
💥💥💥💥چهار توصیه رهبر انقلاب اسلامی در مورد #وظایفمردم برای #مقابلهبابیماریکرونا :
مردم باید #چهارمسئولیت
یعنی
💥«ماسک زدن»،
💥 «رعایت فاصله»،
💥«اهمیت به تهویه و گردش هوا» و
💥 «شستشوی دستها با صابون» را قبول کنند
و #قطعاً رعایت این موارد در کاهش تلفات سنگین کنونی مؤثر خواهد بود.
🔴دوباره سخن آیتالله حسنزاده آملی را یادآوری کنیم که فرمودند: چشمتان به دهان رهبری باشد ، که ایشان چشمش به دهان امام زمان علیه السلام است .
✅ عامل تورمزا، توقف تولید است نه تولید انبوه مسکن
🔹در ارزیابی علت تورم، هم باید شوک افزایش تقاضا را که منجر به تورم میشود در نظر گرفت و هم شوک کاهش عرضه را. و این عامل دوم برخلاف نوع قبلی، ویژگی دیگری دارد که آن هم توام بودن با رکود است، چون که اساسا این تورم با کاهش تولید و افزایش هزینههای تولید بهدلیل افزایش نرخهایی چون نرخ ارز و... همراه است که در ادامه عرضه کل را کاهش میدهد و جنسی نه همراه با رونق بازار و افزایش تقاضا، بلکه با رکود دارد.
🔸 این دو طیف از تورم هر دو در هر اقتصادی محتمل و قابل وقوع هستند ولی از قضا به علت ضعفهای تولید در کشورهای درحال توسعه تورم نوع دوم در این کشورها محتملتر است.
🔹برخلاف این ادعا که مسکن مهر موجب افزایش نقدینگی و تورم شد، بررسیها میگوید نرخ رشد پایه پولی در سالهای ۸۹-۸۰ نزدیک به۲۴ درصد بوده، اما همین عدد برای بازه مسکن مهر به ۱۵.۵ درصد رسیده و کم شده، نه اینکه افزایش داشته باشد.
🔸در مقایسه نوع تورمهای سال ۹۱ و ۹۲ با تورم فعلی باید توجه داشت که این تورمها حاصل از شوکهایی برونزا و بهدلیل منقبض شدن داراییهای ارزی بانک مرکزی است و نمیتوان آن را با انقباض و مسیری که دولت حسن روحانی از سال ۹۲ پیش گرفت از بین برد، بلکه با این کار رکود هم به مشکلات اضافه میشود و برای مقابله با تورمهای از جنس افزایش هزینه باید مسیری دیگر در پیش گرفت، نه مسیر انقباض پول با بالا بردن بهره که بخش حقیقی اقتصاد را در مضیقه میگذارد.
🔹در وهله دوم میتوان با دانستن علت تورمهای سال ۹۲-۹۱ بهراحتی این را گفت که ساخت مسکن از قبیل ساخت مسکن مهر اگر مشکلاتی همچون مکانیابی درست، توجه به تکالیف آمایش سرزمین را درنظر بگیرد، باید با قدرت پیشگرفته شود و دولت بههیچوجه نباید از تورم خیالی در پیش بترسد، چون متاسفانه از ابتدای شروع دولت روحانی با ادعای خلاف واقع عباس آخوندی مبنی بر اینکه مسکن مهر دلیل تورم است، دولت مسکن را به حاشیه برد که نشان از عدم درک صحیح دولتهای یازدهم و دوازدهم و مسئولان ذیربط از آن مقوله دارد، گرچه تفکرات غالب در دولت دوازدهم خصوصا تفکرات خود آخوندی که علاقه وافری به بازار آزاد و نئولیبرالیسم هم دارند در تعطیل کردن وظایف دولت در بخش مسکن بیتاثیر نبود، کمااینکه خودش هم باافتخار اعلام میکرد کار دولت مسکنسازی نیست و او هم این کار را نکرد!
🔸ساخت مسکن مهر با تمامی معایبش توانست چهارمیلیون خانوار را صاحب خانه کند که شاید در بهترین حالت ممکن تا آخر عمر مستاجر باقی میماندند و برای حل مشکل مسکن که امروز ما داریم نیاز سریع به اقدام در راستای افزایش تولید مسکن و حل مشکلات طرف تقاضا داریم که بعضا مسکن را به کالای سرمایهای تبدیل کرده است.
🔹 از حیث تولید باید دانست امروز شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی در ایران تقریبا عددی نزدیک ۱.۰۹ است که با عدد مطلوب (۰.۹) فاصله دارد و نیاز به تولید مسکن بیشتر را نمایش میدهد، از طرف دیگر سهم هزینه مسکن در سبد خانوارها در نقاط شهری کشور از ۳۷ درصد هم رد شد که نشان از فشار بیسابقه بر معیشت مردم و همچنین کمبود مسکن و مشکلاتی در عرضه و تقاضای آن دارد.
🔸همه اینها لزوم ورود دولت به این بخش را جدیتر میکند، خصوصا که با هدایت اعتبار و نقدینگی به این بخش مانند دوره مسکن مهر دولت توان ایجاد یک رشد ناپایدار را هم دارد که گرچه قابلاتکا نخواهد بود اما میتواند برای برههای مفید باشد.
🛑اصلاح طلبان و توهین به فهم و شعور ملت
🔹«محمدرضا خباز» استاندار سابق سمنان در دولت روحانی که در دوره مدیریت خود بجای رسیدگی به مشکلات مردم، اقداماتی عجیب از قبیل «مراسم رونمایی از پلاک خانه پدری روحانی» با حضور معاون رئیس جمهور را انجام می داد در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«سفرهای استانی مثل تیغ دولبه میماند که اگر آن عملیات انجام بگیرد اثر این رفت و آمد و مردمی بودن مثبتتر است ولی اگر آن قولهایی که دادند عمل نکنند این رفت و آمدها اثر منفیتری خواهد گذاشت. به این معنی که رفتن و سر زدن فی نفسه خوب است».
🔹خباز در ادامه گفت:«فی نفسه مردمی بودن را میستایم ولی مردمی بودنی که گرهگشا باشد نه فقط بخواهیم با سخن گفتن و گفتار درمانی رضایت مردم را جلب کنیم».
📌نکته و نظر:
🔹جریان اصلاح طلب در هفته های اخیر بر مسئله سفرهای استانی رئیس جمهور و دولتمردان تمرکز کرده است. این طیف با حمله به این اقدام پسندیده، سفرهای استانی را مصداق پوپولیسم و حرکات نمایشی معرفی می کند.
🔸از دیدگاه جریان اصلاح طلب، رئیس جمهور نباید از ساختمان ریاست جمهوری خارج شده و به میان مردم بیاید.وی باید با پرهیز از ترک کردن اتاق خود به سامان دادن امور کشور مشغول بوده و حتی به وزرای خود نیز وقت ملاقات ندهد.
🔸از نگاه بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلب، یک دولتمرد باید در هیات مدیره دهها شرکت خصوصی حضور داشته باشد و در ویلای هزار و چندصد متری ساکن باشد و سرمایه چند صد میلیاردی داشته باشد.
🔸یک دولتمرد واقعی باید میکروفون خبرنگار خانم را پرت کند، به نساختن مسکن برای مردم افتخار کند، با کفش وارد چادر زلزله زدگان شود، با توهین و تحقیر به طرف مقابل بگوید «خودت بمال»، به کشاورز زحمت کش با توهین بگوید «سبوس بخور»، مسافر فرودگاه را با تکبر، تحقیر کند و...
🔴 بهتر است فعالین اصلاح طلب از توهین به فهم و شعور مردم دست برداشته و درباره مواردی از جمله «گفتاردرمانی»، نحوه صحیح ارتباط با مردم و دولت داری سخن نگویند.
🔰 ترس و دلهره در ریاض
💢 جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا روز جمعه دستور بازبینی اسناد مرتبط با تحقیقات پلیس فدرال، افبیآی، درباره حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را جهت انتشار عمومی صادر کرد. بایدن گفت تا جایی که مشکلی ایجاد نکند، این اسناد منتشر شود.
💢 جو بایدن گفته زمانی که من نامزد انتخابات ریاستجمهوری شدم، وعده دادم که درباره شفافسازی از اسناد مربوط به حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا و خارج کردن آنها از طبقهبندی محرمانه اطمینان حاصل کنم. وزیر دادگستری آمریکا موظف خواهد بود طی شش ماه آینده اسنادی را که از طبقهبندی خارج میشوند، منتشر کند.
💢 در جریان حمله به ساختمان وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، سقوط هواپیمای مسافربری در پنسیلوانیا و برجهای دوقلو(مرکز تجارت جهانی) در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ حدود سه هزار نفر کشته و تقریبا دو برابر این تعداد نیز زخمی شدند. با فرا رسیدن بیستمین سالگرد حملات تروریستی یازده سپتامبر به شهرهای آمریکا، خانوادههای قربانیان این حملات به مراجع قضایی فشار آوردهاند تا ابهامات مربوط به دخالت حکومت عربستان در این حملات را روشن کنند.
💢 حکومت عربستان همواره مشارکت در حملات یا تبانی با هواپیماربایان را تکذیب کرده، ولی این موضوع به محور اصلی شکایت خانوادهها در مراجع قضایی نیویورک تبدیل شده است.
♨️ ضرب و شتم و تعلیق داریوش کریمی مجری بیبیسی!
▪️در حالی که شبکه های معاند جمهوری اسلامی سال هاست خودشان را نماد آزادی بیان میخوانند، اما حالا پس از اینکه چند روز قبل داریوش کریمی بر روی آنتن زنده شبکه بی بی سی در سخنانی شرکت مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری آن هم در اوج کرونا را یک نشانه بزرگ برای حمایت گسترده مردم ایران از جمهوری اسلامی خوانده بود، پس از ضرب و شتم توسط برخی از دست اندرکاران این شبکه تا اطلاع ثانوی از اجرای برنامه در این شبکه تعلیق شده است.
▪️ناگفته نماند چند ماه قبل نیز فربد طلایی یکی از کارشناس های شبکه من و تو پس از سخنانی در حمایت از جمهوری اسلامی مورد ضرب و شتم عوامل شبکه من و تو قرار گرفته بود.