eitaa logo
بصیر
365 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
436 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦ غربال گزینه‌‌های روی میز 🔹مهدی محمدی سخنان این هفته رهبر معظم انقلاب اسلامی یک نقطه عطف در تاریخ رویارویی اخیر میان ایران و آمریکا محسوب می‌شود. درباره بقیه جنبه‌‌های این سخنرانی در فرصتی دیگر سخن خواهیم گفت اما در اینجا تاکید مشخصا روی تاثیری است که «بسته شدن باب مذاکره با آمریکا در دولت ترامپ» روی معادلات راهبردی حاکم بر منازعه راهبردی ایران و آمریکا می‌گذارد. 🔻 دولت آمریکا پس از خروج از برجام مشخصا اعلام کرد این یک خروج ابزاری است و هدف آن تبدیل کردن گزینه بازگشت به برجام و لغو مجدد تحریم‌ها، به ابزاری برای کشاندن ایران پای میز مذاکره است، مذاکره‌ای که باید برجام را به حوزه‌‌های غیرهسته‌ای رقابت راهبردی میان ایران و آمریکا، از جمله برنامه منطقه‌ای و موشکی، توسعه داده و ایران را در همه جنبه‌‌های مورد نگرانی آمریکا مهار کند. 🔻 در این‌باره که آیا آمریکا واقعا خواهان یک توافق جدید با ایران است یا اینکه با علم به مخالفت ایران با چنین درخواستی، آن را صرفا بهانه‌ای برای تشدید فشار بر ایران قرار داده، اختلاف‌نظر وجود دارد. شروطی که مایک پمپئو برای مذاکره مجدد با ایران قرار داده عملا ماهیت جمهوری اسلامی و منافع حیاتی آن را هدف می‌گیرد و غیرقابل تحقق است. این شروط چنان رادیکال و درازدامنه است که بعید است هیچ متخصص عاقل امور ایران در دولت آمریکا باور داشته باشد هرگز می‌توان بر سر آن یک مذاکره واقعی انجام داد. ماهیت این شروط به گونه‌ای است که اساسا روشن نیست توافق کردن بر سر آنها یعنی چه، و اگر ایران دقیقا چه اقداماتی انجام بدهد، این شروط محقق شده است؟ ادبیات این شروط به گونه‌ای تنظیم شده که تحقق کامل آنها صرفا با برانداخته شدن نظام جمهوری اسلامی محقق می‌شود، حتی اگر آمریکا نام آن را براندازی نگذارد. رفتار عملی آمریکا هم نشان‌دهنده این است که به تحریم به عنوان یگانه ابزاری می‌نگرد که می‌تواند با آن ایران را زیر فشار قرار داده و فرآیندی را کلید بزند که ابتدای آن امتیازدهی در حوزه‌‌های راهبردی و انتهای آن براندازی جمهوری اسلامی در ایران است. تحلیل دقیق این شروط، به اضافه اقدامات ضدایرانی‌ای که آمریکا عملا در حال انجام دادن آنهاست، اگر با رفتاری که آمریکا با سایر تعهدات بین‌المللی خود انجام می‌دهد- از جمله توافق با کره‌شمالی- ترکیب شود، حاوی این پیام واضح است که درخواست مذاکرات جامع از ایران در واقع همان مذاکره نکردن و ایجاد بهانه‌ای برای اعمال فشار فزاینده است. این سناریو که تصور کنیم زمانی در آینده وجود دارد که آمریکا مجددا به برجام بازخواهد گشت و تحریم‌ها را تعلیق خواهد کرد، بسیار غیرمنطقی است و جدی گرفتن آن مثل این است که فکر کنیم دونالد ترامپ دستور بدهد نتانیاهو و بولتون را دیگر به کاخ سفید راه ندهند. آمریکا با خروج از برجام مسیری را آغاز کرده که می‌خواهد آن را تا انتها برود، پرسشی که می‌ماند این است که ایران چه مسیری را انتخاب خواهد کرد. اعلام این موضع از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی که ایران هرگز با دولت فعلی آمریکا مذاکره نخواهد کرد، در واقع منتفی کردن گزینه‌ای است که اساسا وجود نداشته است. گزینه‌ای به نام مذاکره با دولت ترامپ اساسا وجود خارجی ندارد و آمریکا به هیچ‌وجه در پی مذاکره با ایران نیست. صرف‌نظر از اینکه آمریکایی‌ها به زبان چه می‌گویند، آنچه در عمل می‌بینیم این است که ایجاد بی‌ثباتی در داخل و ضربه زدن به قدرت منطقه‌ای ایران هدف اصلی و جدی آمریکاست. اینکه فرض کنیم فشار مقدمه درخواست مذاکره است، ممکن است در نظر اول بدون اشکال جلوه کند اما وقتی به این بیندیشیم که آمریکا عملا چه شروط عجیب و غریبی برای مذاکره گذاشته و تحریم و فشار چه ارزش بی‌بدیلی در راهبرد آمریکا علیه ایران دارد، آن وقت است که به یکباره کلمه مذاکره از معنای خود تهی شده و به یک ابزار عملیات روانی که هدف آن صرفا ایجاد شکاف در ایران است فروکاسته می‌شود. 🔻 اکنون ایران رسما و در عالی‌‌‌‌‌ترین سطح اعلام کرده با دولت فعلی آمریکا مذاکره نخواهد کرد. این به معنای برداشتن یک گزینه از روی میز نیست، بلکه به معنای واقعی کردن گزینه‌‌های روی میز و تاکید بر این نکته است که اساسا چنین گزینه‌ای روی میز قرار ندارد. اکنون دولت آمریکا باید به این بیندیشد که هدف واقعی‌اش از سیاست درهم و برهمی که در مقابل ایران در پیش گرفته چیست. اگر واقعا در پی مذاکره باشد، باید سیاست خود درباره ایران را از اساس دگرگون کند که می‌دانیم چنین چیزی غیرممکن است اما اگر هدف پنهان آن فروبردن ایران در آشوب مستمر، جمع کردن دست و پای ایران از منطقه یا وارد شدن به عملیات براندازی در ایران باشد، وقت آن رسیده که این هدف را کاملا شفاف کند و طبعا هزینه‌‌های آن را هم بپردازد.
تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت خارجه امریکا که برایان هوک رفیق جان بولتون را بالای سر آن گذاشته اند چیزی جز آشکارسازی نصفه نیمه یک تلاش پنهان نیست. گروه اقدام ایران نسخه آشکارسازی شده ‘مرکز عملیات ایران’ در سازمان سیاست که مایک دی آندریا آن را اداره می کند و ماه هاست در دوبی بیتوته کرده است. آشکارشدن این تلاشها نشان دهنده افزایش سهم عملیات روانی، دیپلماسی و اقدام دیپلماتیک در کنار عملیات پنهان در راهبرد امریکا است. نبردی که ما درگیر آنیم بسیار بیش از آنکه یک نبرد اطلاعاتی یا اقتصادی باشد، یک جنگ ادراکی است. مسئله این است که چه کسی ذهن ها، مفاهیم و برداشت ها را کنترل می کند والا همه می دانند تغییر دادن واقعیت فیزیکی به این سادگی ها نیست. ایجاد تمرکز در تلاشها یکی از نخستین شروط ورود به فضای جنگ ادراکی است. امریکا برغم آنکه سیستمی سخت گرفتار بحران دارد، در حال ‘نمایش تمرکز’ در مقابل ایران و بر ایران است. سوال این است که دولت در ایران تا چه حد بر جنگ با امریکا ’متمرکز’ است؟ « مهدی محمدی »
🌍 ۵ قدم برای رسیدن به جنگ‼ 🔻 استفان والت، استاد سرشناس روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد در مطلبی در نشریه فارن پالسی در مورد جنگ ایران و آمریکا نوشت: 🔻رهبران دنیا قبل از شروع جنگ چند استدلال دارند: 1⃣خطری سنگین و رو به رشد، پیش‌رو است 2⃣ جنگ آسان و ارزان خواهد بود 3⃣ جنگ مشکلات زیادی را حل خواهد کرد 4⃣دشمن یا شرور است یا دیوانه یا شاید هر دو 5⃣صلح با برخی کشورها غیرقانونی است 🔹وی با برشمردن این ۵ کلید‌واژه و استدلال که از سوی تندروهای آمریکایی برای آغاز یک جنگ استفاده می‌شود، نتیجه‌گیری کرد که ترامپ قصد آغاز یک جنگ مستقیم را ندارد. این استاد نئورئالیست افزود: «رئیس‌جمهور آمریکا در تلاش است تا با تهدید، امتیازاتی را از طرف مقابل دریافت کند.»
🔴کردزمن: در جنگ‌های خاورمیانه باختیم چون می‌خواستیم «برنده» باشیم! 🔻آنتونی کردزمن تحلیلگر باسابقه اندیشکده‌های آمریکایی در امور خاورمیانه با انتشار یادداشتی در پایگاه مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل (CSIS) نوشت: 🔹پیروز واقعی تحولاتِ چند سال اخیرِ سوریه، بشار اسد بوده و حتی آمریکا با اقداماتش به صورت غیرمستقیم به قدرت‌گیری او کمک کرده است. حدود ۷۵% از جمعیت سوریه تحت حاکمیت او قرار دارد و هر روز قلمروهای تازه‌ای را بازپس می‌گیرد.
علی علیزاده، تحلیلگر سابق شبکه بی بی سی که در گذشته به عنوان تحلیلگر مسائل روز ایران در این شبکه فعالیت داشت، با انتشار فیلمی در صفحه اینستاگرامش نوشت: " تیر نود و چهار گفتم آیت‌الله خامنه‌ای معمار بزرگ گرفتن تضمین امنیتی ایرانست. تجربه برجام و روند اتفاقات سه سال گذشته در این نگاه مطمئن ترم کرد. تازه میفهمم آیت الله خامنه‌ای برای حفظ کلیت توان دفاعی-امنیتی ایران (موشکی، حزب‌الله، حشد عراق، جلوگیری از سقوط سوریه، نپذیرفتن برجام دو و سه) چه فشار قلدرانه و سنگینی بمدت بیست و نه سال نه فقط از غرب که از غربگرایان داخل نظام تحمل کرده. چه کسی یکسال پیش باور میکرد که غربگرایان نظام برای مذاکره با ترامپ هم فشار آورند و جو روانی بسازند؟ یا حتی پس از شکست برجام، ادغام گرایان نئولیبرال ایرانی بجای عقب نشینی، رفتار تهاجمی اتخاذ کنند؟ دیدن ولع و شهوت بی‌پایان تسلیم-گرایان، تازه کار سخت و مسیر ناهموار بیست و نه ساله رهبر ایران را مشخص میکند. آیت الله خامنه‌ای هم میتوانست مثل بزرگان استحاله یافته و لیبرال شده‌ی نظام، روی محبوبیت سرمایه گذاری کند و کشور را در مسیر مطالبات کوتاه مدت و فریبنده بیاندازد. اما او حتی به قیمت دشنام و شعار و گاه از دست دادن محبوبیت، گفت مجبوریم مقاومت کنیم و تسلیم خلع سلاح نشد تا امنیت ملی ایران در این منطقه آتش زده تضمین و بستر و زیرساخت دفاعی برای منافع ملی و اقتصادی درازمدت ما ایجاد شود. رفتاری که از نظر من نشانه شجاعت سیاسی است. این مصاحبه تقریبا پایان همکاریم با بی‌بی‌سی مدعی آزادی بیان بود. خارج از بی‌بی‌سی هم، آغاز بایکوت و حذف از بسیاری محافل سیاسی و روشنفکرانه و بعدها حتی دوستانه و خانوادگی شد. همینطور آغازی بر از دست دادن روابط کاری و همینطور درآمد حاصل از مشاوره و تحلیل مسائل مرتبط با ایران. این سه سال زوایایی از نگاهم تغییر کرده که خوانندگان این صفحه با این تغییرات آشنا هستند. همچنان هم تحلیلم از آیت‌الله خامنه‌ای تحلیلی عرفی در مقام یک رهبر سیاسی است و هرگز جانمازی آب نکشیده‌ام. اوایل باور نمیکردم تفسیری ساده درباره واقعگرایی سیاست خارجی رهبر ایران (انهم وقتی هنوز در مسایل داخلی نگاهم به شدت منتقدانه و عملا اپوزیسیونی بود) چنین هزینه‌ای داشته باشد. اما همین برخورد خصمانه مدعیان رواداری در عمل مهمترین قطب نما و راهنمایم شد. بسیاری از منظر دلسوزی گفتند حرفهایم درباره امنیت ملی و یا در نقد اپوزیسیون ایران ستیز را بدون اشاره به آیت الله خامنه‌ای بزنم. همین تجربیات چشمم را به فضای سنگینی که علیه او ساخته‌اند باز کرد. حالا بعد از سه سال، برغم بعضی انتقادات، خامنه‌ای برای من، نام مقاومت علیه امپریالیسم است و علت اصلی هجمه سنگین علیه او هم سرسختیش در مبارزه با استعمار
🔵 ادبیات منفعل، آمریکا را وحشی تر می کند ✍ "مایک پمپئو" وزیر خارجه آمریکا (رئیس پیشین CIA ) دیروز، از «گروه اقدام ایران» به ریاست برایان هوک و با هدف هماهنگی امور مرتبط با ایران رونمایی کرد. این اقدام در شصت و پنجمین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 انجام شده است. 🔹پمپئو گفت "مذاکره با ایران پیش‌شرط‌هایی دارد. امیدواریم به زودی به توافقی جدید با ایران دست پیدا کنیم. راهبرد آمریکا، افزایش فشار بر ایران تا زمانی است که شاهد تغییر زیادی در رفتار ایران در داخل و خارج باشیم". ♦ هوک نیز که همزمان مدیر سیاستگذاری وزارت امورخارجه هست، می گوید "ما روشن گفته ایم حاضریم با ایران مذاکره کنیم و توپ در زمین جمهوری اسلامی ایران است. رفع تحریم‌ها و از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک و تجاری با ایران منوط به تغییر رفتار جدی ایران است. با حدود ۲۰ کشور مذاکره کرده‌ایم و رایزنی‌ها برای فشار بیشتر بر این کشور در جریان است". 🔹 آنها بی پروا می گویند که در حال خصومت و افزایش فشار برای دیکته کردن خواست های خود هستند؛ بی آنکه کمترین شرمندگی درباره نقض توافق موجود (برجام) داشته باشند. اما این طرف موضع آقای روحانی عجیب و تاسف بار است. او روز چهارشنبه، با ادبیاتی عاطفی و حاکی از دلشکستگی از آمریکا کرد و پاسخ گستاخانه طرف مقابل را دیروز گرفت. ♦ به ادبیات آقای روحانی دقت کنید؛ "آمریکا خود کاری کرده که شرایط مذاکره را از بین برده؛ با روند خوبی داشتیم مذاکره می‌کردیم اما خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و می‌گوید باید چگونه عبور کنم!؟ اگر می‌خواستید عبور کنید، چرا خراب کردید؟ چرا پل را خراب کردید؟ خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد می‌زنند. این که نشد. اگر راست می‌گویید بیایید پل را دو مرتبه درست کنید". 🔹 آیا این ادبیات، ادبیات یک دولتمرد مقتدر و معترض به نقض عهد است؟ دشمن از این سخنان، انزجار و اقتدار و بی اعتمادی و بی میلی به مذاکره را برداشت می کند و مجبور به دادن امتیاز می شود یا احساس می کند فشارش نتیجه داده و به نوعی گلایه و درخواست از موضع پایین منتهی شده و بنابراین مسیر بدعهدی و فشار کاملا درست است؟! ♦ اکنون که مذاکره جدید، با توجه به موضوع عهدشکنی گستاخانه آمریکا، ممنوع و منتفی است. اما به فرض محال، اگر قرار بر مذاکره هم بود، نوع واکنش های آقای روحانی، بدترین مواضع است؛ درست نظیر ادبیاتی که قبل و بعد از انتخابات سال 92 با مضمون اظهار ضعف و اشتیاق به مذاکره و توافق به هر قیمت به کار بست (آمریکا کدخداست/ خزانه خالی است/ نباید با شعارهای توخالی مقابل ابرقدرت ها ایستاد) و حاصل آن، امضای توافقی نامتوازن و اجرای نامتوازن تر برجام بود. ✍محمد ایمانی
🔴 بالاتر از اس۳۰۰ یعنی تجلّیِ 🔻امیر احدی: از سامانه موشکی «باور ۳۷۳» با قابلیت بالاتر از «اس ۳۰۰» رونمایی می شود معاون امور بین‌الملل وزارت دفاع نیروهای مسلح: 🔹متخصصان کشورمان توانسته‌اند سامانه‌ای طراحی کنند که از موشک «اس ۳۰۰» قابلیت بیشتری دارد و «باور ۳۷۳» نام دارد که تا پایان امسال رونمایی خواهد شد. 🔹اگر داعش نتوانست به مرزهای ما نزدیک شود و در سوریه و عراق سرکوب شد، به خاطر قابلیت دفاع راهبردی است به طوریکه داعش در دید موشک‌های نقطه‌زن ما قرار دارد. 🔹با قدرت می‌توان گفت اگر دشمن یکی بزند، ۱۰ تا خواهد خورد و به قول رهبر معظم انقلاب دوره بزن دررویی تمام شده است و دیگر دوره‌ای که دشمن به ناو ما موشک بزند و سپس به فرمانده خود مدال افتخار هم بدهد، تمام شده است.
🔴 دریای خزر؛ معامله یا مذاکره! قصد ارایه دلایل و اسناد و مباحث جدی در باب کنوانسیون دریای خزر ندارم،چرا که؛ 🔻 اولا امروز رسانه ها مملو از اطلاعات جدی درباره این سوژه است. 🔻 دوم اینکه اساسا کمتر کسی در فضای مجازی ،حال و حوصله خواندن و شنیدن مطالب جدی دارد؛ این همان بی سوادی عصر ارتباطات است که صدای محققان و پژوهشگران را در آورده است. 🔴 تنها به چند نکته کلی اشاره می کنم: 🔹 اول، در این جوسازی ها یک تناقض وجود؛،خیلی ازکسانی که صدای وا مصیبتا سر می دهند که ایران دریای خزر را فروخت و چه وچه ،همان هایی هستند که معتقدند ایران باید پای مذاکره با امریکا بنشیند، چه طور می شود مذاکره با 5کشور حاشیه دریای خزر خیانت باشد اما مذاکره با امریکا لازم و ضروری؟ چگونه می شود از دل مذاکره با چند کشور همسایه که دشمنی خاصی هم با ایران ندارند، ضرر و زیان ایران بر می خیزد اما قرار است از دل مذاکره با امریکایی که ایران را تحت فشار قرار داده و پای مذاکره می کشاند، منافع ملی برخیزد؟ 🔹 دوم اینکه اساسا این جماعت درک درستی از مذاکره ندارند، مذاکره در عرف بین الملل یعنی دو یا چند کشور که دارای اختلاف ارضی و منافعی و... دارند ،بدون اجبار و فشار،بر سر مذاکره بنشینند و راه حلی برای اختلاف خودشان پیدا کنند، حال در این راه حل ممکن است منفعت یکی کمتر و دیگری بیشتر تامین شود و این به قدرت چانه زنی آن کشورها بستگی دارد.با این تعریف، صرف نظر از 🔴 نتیجه،اجلاس اخیر دریای خزر نمونه ای از یک مذاکره عادی است، چرا که ایران نه با کشورهای مذاکره کننده در حال جنگ و تخاصم بود و نه از سوی آنها برای مذاکره تهدید شده بود.ضرورت هایی همه طرف ها را پای مذاکره کشانده است. اما گاهی یک یا چند کشور قدرتمند، طرف یا طرف هایی را تهدید می کنند که باید پای مذارکه بنشیند و سر آنچه دارد و قدرتمندان از داشته های او خشنود نیستند، مذاکره کنند، اینجا در حقیقت معنای حقیقی مذاکره مطرح نیست چرا که آنکه از سر اجبار پای مذاکره نشسته،معلوم نیست قدرت چانه زنی لازم را داشته باشد ،اینجاست که گاه معامله و یادآور است بگوییم امتیاز دهی یک طرف جای مذاکره چند طرفه را می گیرد،نمونه آن در ماجرای برجام یا مذاکره کره شمالی و امریکا مشهود بود،چرا که طرف هایی از موضع قدرت،درحالی ایران و کره شمالی را به دلیل برخورداری از توان هسته ای پای مذاکره کشاندند که خودشان دارای این توانایی بودند.جالب اینجاست برخی از جوسازان سر ماجرای دریای خزر،مدافع برجام بود. 🔻 « فاطمه امیری رز » 🔻
دومینوی بازداشت‌ها بعد از احمد عراقچی، به "میثم رضایی"(رئیس انجمن واردکنندگان خودرو) رسید رضایی، جعبه سیاهِ شریعتمداری(وزیر صنعت) هم به نوعی بحساب میاد و حتماً حرف‌های شنیدنی زیادی از "هکِ سایت" وزارت خانه و واردات تعداد زیادی خودرو داره .علی قلهکی.
روحانی:جو اقتصاد کشور با بگیر و ببند درست نمی شود. با بشین و بخند که درست نشد، اجازه بده راه های دیگه رو امتحان کنیم شاید شد .
🔴 پیشنهاد مذاکره ترامپ اتفاقا پیام خوبی دارد! 🔹 فرضیه۱: فرض کنید امریکا توان این را داشته باشد که فشارهای اقتصادی را بیشتر از این کند و از مردم ایران هم برآورد این را داشته باشد که تا چند ماه آینده موج گسترده‌ای از اعتراض و اغتشاش داخلی شکل بگیرد و جنگ داخلی آغاز شود و بتواند ایران را همانند سوریه کند و پروژه تخریب ایران را کلید بزند؛با این فرضیه چرا باید ترامپ پیشنهاد مذاکره به ایران بدهد؟!چرا نباید صبر کند و نابودی ایران را ببیند؟اگر او توان فشار بیشتر و نابود کردن ایران را دارد،چرا باید فقط به گرفتن چند امتیاز دیگر مانند تسلیم قدرت دفاعی و منطقه‌ای ما راضی شود؟! 🔹 فرضیه۲:حالا فرض کنید ترامپ تمام توان خود را برای ضربه به اقتصاد ایران به میدان آورده و بیش از آنچه در میدان عمل کرده، توانسته با جنگ روانی بر جامعه ایرانی تاثیر بگذارد و اتفاقا روی دولت ضعیف و بی‌برنامه ما هم حساب باز کرده تا یک فشار مقطعی با شیب تند بیاورد و افکار عمومی و مسئولان اجرایی ما را بترساند و بلافاصله پیشنهاد مذاکره را روی میز بگذارد تا اهرمهای قدرت ایران را در مذاکره از ما بگیرد. اهرمهایی مانند حضور منطقه‌ای و قدرت موشکی. اهرمهایی که باعث شده وقتی امریکا میخواهد ایران را تهدید کند،تازه تهدید کند که کیلومترها آن طرف‌تر پایگاه ما در سوریه را می‌زند؛یا وقتی ما را تهدید نفتی میکنند پاسخش را نه از ما، بلکه از دوستان ما در تنگه باب المندب دریافت می‌کنند؛ و همین قدرت باعث شده مرز امنیت ما کیلومترها آن طرف‌تر از مرز سرزمینی‌مان باشد. 🔹 به نظر من اتفاقا پیشنهاد مذاکره ترامپ، پیام خوبی برای ما دارد؛یعنی ترامپ فقط توان یک فشار مقطعی بر اقتصاد ما را دارد نه بیشتر؛ و حتی برآوردش از جامعه ما این نیست که با وجود گلایه‌های مردم و فشارها، امروز اتحادشان را به هم بزنند و اتفاق گسترده و ویژه‌ای برای تخریب ایران رقم بخورد. این یعنی فقط اندکی صبر و همتی بلند برای کار نیاز داریم تا از این مرحله هم عبور کنیم؛ ترامپ روی اشتباه محاسباتی یا خیانت بعضی مسئولان ما هم حساب باز کرده. اگر مسئولان ما هم تصمیم درست را بگیرند و ریشه مشکلات را در داخل ببینند و کمر همت ببندند برای حل آنها، امریکا با تمام دشمنی‌هایش بزودی محکوم به شکست خواهد بود. 🔹 اما اگر دوباره بعضی‌ها مرعوب شوند و اهرمهای قدرت ما را تسلیم کنند،باید منتظر باشیم که دو سه ماه بعد دوباره ترامپ زیر توافق بزند و لب مرز ما بیاید؛و تازه در شرایطی که ما دیگر توان دفاع از خود را هم نداریم. انتخاب با ماست؛ شکست امریکا یا پاس گل به امریکا برای سوریه‌ای کردن ایران!
🔴 چرا جنگ نمی شود؟ 🔹 عبدالله گنجی دو عبارت «جنگ نمی‌شود» و «مذاکره نمی‌کنیم» بسیاری از نگرش‌ها و تصمیمات را تنظیم کرد. گزاره اول پیش‌بینی مبتنی بر شناخت و گزاره دوم تصمیم نظام است. منطق رهبری درباره اینکه جنگ نمی‌شود چیست؟ چه حجتی دارد که حتی از واژه «احتمالاً جنگ نمی‌شود» استفاده نمی‌کنند؟ ۱- راهبرد امریکایی مبتنی بر سه گزاره «فشار اقتصادی و روانی» به منظور «نارضایتی اجتماعی و اقتصادی» با هدف «بی‌ثبات‌سازی سیاسی و امنیتی» است. علاوه بر آن سه عبارت «مشکلات معیشتی مردم ایران»، «فساد در حاکمیت» و «هزینه هنگفت ایران در منطقه» را با هدف تبدیل گزاره براندازی به فروپاشی به کار می‌برند؛ بنابراین راهبرد آنان نظامی نیست، اما تلاش می‌کنند گزینه جنگ را برای ادراک ما معتبرسازی و فرایند تسلیم و مذاکره را به زعم خودشان شروع نمایند. ۲- رئیس‌جمهور امریکا اهل هزینه و فایده اقتصادی است و از هزینه ۷‌هزار میلیاردی امریکا در منطقه به شدت ناراحت است و از اعراب می‌خواهد هزینه تأمین امنیت‌شان در مقابل ایران را پرداخت نمایند و هزینه ماندن در کردستان سوریه را نیز از عربستان گرفت؛ بنابراین او اهل هزینه نیست و پولی را صرف جنگ نخواهد کرد. ۳- قدرت بازدارندگی ایران عامل بسیار مهمی در پیشگیری از جنگ است و امریکایی‌ها از این قدرت مطلع هستند و می‌دانند دوران «بزن و دررو» گذشته است و ممکن است حیثیت ابرقدرتی‌شان دچار آسیب جدی شود. ۴- شکست‌های پی‌درپی امریکا و هم‌پیمانان در منطقه دستگاه محاسباتی آنان را از توهم خارج کرده است و می‌دانند وقتی همه سلاح و تدبیر و پول اعراب و غرب از پس پابرهنگان یمن برنمی‌آید، جنگ با ایران کابوسی تلخ است. امریکایی‌ها در عراق، سوریه، لبنان، یمن و افغانستان در پیشبرد برنامه‌های خود ناکام بوده‌اند و عامل آن را ایران می‌دانند. ۵- نگرانی از امنیت صهیونیست‌ها عامل مهم دیگری است. آنان برآوردی ندارند که در روز حادثه از دور و نزدیک چه بر سر صهیونیست‌ها خواهد آمد؟ و هزاران موشک حزب‌الله و حماس و ده‌ها هزار نیروی چند ملیتی مستقر در سوریه چه خواهند کرد؟ بنابراین ریسک ناامنی برای صهیونیست را انجام نخواهند داد. ۶- تفکرِ صرفاً اقتصادی رئیس‌جمهور امریکا نگران وضعیت و قیمت انرژی در فردای جنگ است. معلوم نیست در فردای جنگ تأسیسات نفتی همپیمانان امریکا در منطقه خلیج فارس چه خواهد شد و قیمت نفت هم اقتصاد امریکا را به چالش می‌کشد و هم باخت آن را نمایش خواهد داد. ۷- در دسترس بودن نیرو‌های امریکایی از نگرانی‌ها و موانع شروع یک جنگ در منطقه است. امریکایی‌ها به خوبی از نفوذ منطقه‌ای ایران و ارتباط آن با ملت‌ها (به جای دولت‌ها) مطلع هستند. ده‌ها هزار نیروی نظامی امریکا در افغانستان، عراق، سوریه و کشور‌های حاشیه خلیج فارس به مثابه گوشت زیر دندان ایران هستند. آنان مرتب خاطره ۴۳۰۰ نظامی کشته‌شده امریکایی در عراق از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ را مرور می‌کنند و می‌دانند که جنگ با ایران صرفاً دریایی و هوایی نخواهد بود و ما در نزدیک‌ترین نقطه به آنان که به فکرشان هم نمی‌رسد حضور داریم. ۸- آسیب‌پذیری همپیمانان امریکا در منطقه که نوسازی بزک‌گونه‌ای را به برکت دلار‌های نفتی رقم زده‌اند، عامل بازدارنده دیگری است. زندگی امیران نفتی خلیج فارس از جهت استحکام درونی شبیه زندگی در شیشه است و با اولین برخورد یک جسم سخت به هم خواهند ریخت. راهبرد اعلام‌شده و همیشگی جمهوری اسلامی ایران است که از هر نقطه‌ای که به ما حمله شود به همان نقطه حمله خواهیم کرد. کسانی که بخواهند دریا و سرزمین در اختیار امریکایی‌ها قرار دهند از این راهبرد مطلع هستند. ۹- ایران از قرن هجدهم میلادی (پایان افشاریه) تا کنون صرفاً در موضع دفاع بوده و به هیچ کشوری حمله و تجاوز نکرده است. این راهبرد همچنان باقی است و دکترین جمهوری اسلامی صرفاً دفاعی است بنابراین ایران نیز هیچ‌وقت آغازگر یک جنگ نخواهد بود؛ بنابراین «جنگ نخواهد شد» یک گزینه معتبر هم برای دشمن و هم برای ملت ما است. آرامش ملت ما و به بازی گرفتن گزینه جنگ از یک سو و قدرت بازدارندگی که دشمن را از اقدام نظامی بر حذر می‌دارد، از سوی دیگر نشانگر این مهم است. تصمیم‌های کارگشای حاکمیت، اولویت‌بندی منابع، اطلاع‌رسانی صادقانه به ملت، وحدت کلمه و ارتباطات شرقی می‌تواند ما را بدون جنگ و بدون مذاکره وارد فردای متفاوت کند. ان‌شاءالله.