🔴 احمقی بنام سینا ولی الله
🔹 پس فیلما چی میگن مهدی؟
🔹 فتوشاپه بابا. با دیپ فیس درستش کردن!😐
🌹 @basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.
تصویری جالب از آشوبهای برزیل.
هرجا اغتشاش است پای صاحبان اون پرچم جعلیِ کوچک در میان است!!!
#برزیل
🌹 @basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.
🔹نگاهی به کارنامه میرزا تقی خان در سالروز شهادتش
🔴چرا خون امیرکبیر در فین کاشان ریخته شد؟!
وقایع اتفاقیه، فردای قتل: «میرزا تقیخان، احوال خوشی ندارد و صورت و پاهایش ورم کردهاست»
#علی_نامجو - نگاه اسطورهای به برخی از شخصیتها و ارائه تصویری فرازمینی از آنها، سنتی است که شاید در آغاز، بتواند کارکردهای مورد نظر برای معمارانش داشته باشد اما در گذر زمان میتواند حس بیتفاوتی و نادیده گرفتن هم برای مخاطبان چنین آدمهایی ایجاد کند. امیرکبیر یکی از همان آدمهایی است که جریانهای گوناگون با اهداف مختلف چهرهای برایش ترسیم کردهاند که در اصطلاح پاهایش روی زمین نیست.
صرف نظر از اظهارات برخی مسئولین و شخصیتهای نامدار پس از انقلاب که او را به ایجاد جریان سکولاریسم در ایران متهم میکنند و دارالفنونش را نشانهای برای این ادعا میدانند، اغلب نگاهی اسطورهای از او ساخته که گاهی اسناد به جامانده از عمرش را نقض میکند. به بهانه سالروز شهادت میرزا تقی خان بخش هایی از سیر ظهور و سقوطش در حکومت قاجار را در نوشته زیر آوردهایم:
🔻از آشپزخانه قائم مقام تا مذاکره با عثمانی
پدرش آشپز قائم مقام فراهانی بود. در خانه قائم مقام بزرگ شد و در جوانی منشی او شد. ازدواج با جانجان خانوم؛ دخترعمویش در همان سالها اتفاق افتاد و مدتی بعد از او جدا شد. وقتی گریبایف؛ صاحب اختیار روسیه تزاری در ایران؛ همان کسی که قرار داد ترکمانچای را نوشته بود، به قتل رسید، میرزا تقی بیست و دو ساله به عنوان منشی در کنار خسرو میرزا مامور عذرخواهی از دولت روسیه شد. امیرنظام آذربایجان شده بود که به اتفاق ناصرالدین میرزا، در سفری تشریفاتی به ایروان عازم دیدار با تزار روس شد. بعدها در مهمترین ماموریت سیاسیاش قبل از صدارت که دو سال هم طول کشید به عنوان نماینده هیئت ایرانی در کنفرانس ارزنه روم حاضر شد تا اختلافات مرزی با دولت عثمانی را حل و فصل کند.
🔴ادامه مطلب در نوشته بعدی👇👇👇
بصیرت
🔹نگاهی به کارنامه میرزا تقی خان در سالروز شهادتش 🔴چرا خون امیرکبیر در فین کاشان ریخته شد؟! وقایع ا
ادامه مطلب👇👇👇
🔻رسیدن به دربار از مسیر تبریز
محمدشاه که از دنیا رفت، ناصرالدین میرزا برای جلوس بر تخت باید از تبریز به تهران میرفت. امیرکبیر مامور آماده کردن و رفتن هیئت ناصری به تهران شد. از یکی از تجار تبریز سیصدتومان قرض گرفت تا شاه جوان را با هیبتی شاهانه به دربار برساند. امیر با بررسی رفتار دوستان نزدیک ناصرالدین میرزا که از کودکی با او بزرگ شده بودند، تصمیم گرفت چندتاییشان را به تهران نبرند چون الفت و رفاقتشان با شاه جدید از کودکی باعث میشد در دربار نتوانند شانیت شاهی را نگه دارند. مهدعلیا اما قبل از ورود هیئت مقدمات نصبهای جدیدی را چیده بود و میرزا آقاخان تبعید شده به قم را با همین هدف به تهران فراخواند. شاه جوان اما به محض نشستن روی تخت نامه صدارت امیر را مهر کرد و چندی بعد تنها خواهر تنیاش را به ازدواج امیر درآورد.
عزتالدوله که شاید تا پایان عمر امیرکبیر راستینترین شخص خاندان برایش ماند، آن روزها دختری شانزده ساله بود.
🔻بازار تهران، پشت امیراعظم ایستاد
از اول انگار با امیر چپ افتاده بودند. با تحریک درباریان، سربازان آذربایجانی محافظ ارگ که تعدادشان به حدود دو هزار و پانصد میرسید، خانه امیر را محاصره کردند. درگیری بین محافظین خانه امیر و مخالفان باعث شد دو نفر از محافظان کشته شوند. مردم به حمایت امیر بلند شدند و بازار را تعطیل کردند. امیر رفت به خانه میرزا آقا خان و با وساطت امام جمعه تهران و چند تن دیگر قائله خوابید.
🔻تغییر در سیستم روابط خارجی
شاید اولین تغییر در سیستم حکومتی امیر را باید در سیاست خارجی دولت ناصری جستوجو کرد. میرزا تقیخان، میرزا محمدعلی خان شیرازی را به سمت وزیر امور خارجه نصب کرد و از در دستورالعملی جدید به سفیران خارجی از آنها خواست تمامی مکاتبات را به وزارت خارجه ارسال کنند. در لندن و سنپترزبورگ هم سفارت دایم ایران را به راه انداخت و برای تقویت ارتباط بینالمللی هیئت مترجمین وزارتخانه را هم ایجاد کرد؛ میرزا ملکم خان یکی از این مترجمان بود.
🔻دینی که ادا نشد
دارالفنون را در هفت شعبه تاسیس کرد و معلمان اروپایی را برای تعلیم علوم نوین به ایران فراخواند. البته پس از عزل او بود که این مدرسه به بهرهبرداری کامل رسید. هرچند جانشین امیر با فعالیت دارالفنون مخالف بود اما هرچه کرد راه به جایی نبرد و دارالفنون بسته نشد. سال سوم سلطنت ناصری با انتشار شماره اول روزنامه وقایعاتفاقیه همزمان شد. اشتراک این روزنامه به دستور امیر برای شاغلین دولت با حقوقی بیش از دویست تومان اجباری بود. اخبار دربار، خبرهای خارجی و حوادث بخشهای مختلف این روزنامه بودند.
🔴ادامه مطلب در نوشته بعد👇👇👇
بصیرت
ادامه مطلب👇👇👇 🔻رسیدن به دربار از مسیر تبریز محمدشاه که از دنیا رفت، ناصرالدین میرزا برای جلوس بر ت
ادامه مطلب👇👇👇
🔻دشمن تراشیهای یک مصلح
دریافتهای بیحساب و کتاب عدهای از دورههای قبل را لغو کرد، حقوق شاه را کاهش داد و حسابهای خزانه دولت را به روز کرد. بروات انباشتهشده را با قیمتی کمتر نقد و دستور لغو صدور بروات بیاعتبار را صادر کرد. امیر در همین دوره، عدهای که با روابط و رشوه در بدنه دولت مالیاتشان را نمیدادند، شناسایی
و مقرر کرد هیچ یک از دولتیها حق دریافت هدیه، پیشکش و غیره را که پوششی برای دریافت رشوه بود، ندارند. سرمایه هرکدام از صاحبان ثروت را که در برابر پرداخت مالیات مقاومت میکردند، ضبط کرد و لشکریان و عاملان دولتی در شهرهای مختلف را که در گوشه و کنار مردم را مجبور به پرداخت هدیه، مژدگانی و هر نوع پول بی حسابی می کردند، ملزم به بازپرداخت پول ها از جیب خودشان کرد.
در آخرین سال امیر اعظمی میرزا تقی درآمد دولت که بیشترش حاصل دریافت مالیات بود، به سه میلیون تومان رسید و مخارجش دومیلیون و ششصت هزار تومان. لقبهای دور و درازی که هرکدام امکانات عجیب و غریبی برای دریافتکنندگانشان ایجاد میکردند، حذف کرد و به لقب جناب برای هر مقامی دولتی حتی صدارت کفایت کرد.
🔻ایران نباید تجزیه شود
میرزا تقی در ادامه مسیرش، حمل سلاح سرد و گرم، قمهکشی و زورگیری را ممنوع اعلام کرد. دستور لغو بستنشینی هم از اقدامات اوست که تعداد مخالفانش را بیش از قبل کرد. او مناصب بدون شغل را برانداخت، ترفیع درجه نظامیان را قانونمند کرد، لباس ارتش را نظم داد و به دستور او لباس نظامیان با پارچه ایرانی تهیه شد. ساخت باروت در شهرهای مختلف برای تامین مهمات ارتش یکی دیگر از اقداماتش بود. خاموش کردن قائله تجزیه خراسان که علیرغم مذاکرات طولانی در نهایت با قتل سالار خان و اطرافیانش انجام شد، مسلمان شدن مردم شوشتر که با هدف خواباندن شورش اتفاق افتاد، اعدام سیدعلیمحمد باب بعد از اینکه میرزا حسینعلی نوری به عنوان نائبش در بخشهایی از ایران طرفدارانی پیدا کرده بود، نشان از تلاش امیر برای جلوگیری از تجریه کشور تحت حاکمیت شاه داشت.
🔻نه به انگلیس نه به روس امتیاز نمیدهیم!
سیاست موازنه منفی دستورالعمل کلی امیر در مقابل خارجیها بود و برخلاف رویه سابق که موازنه مثبت یعنی امتیاز به هر دو طرف انگلیس و روس رایج شده بود، امتیاز ندادن به روس و انگلیس و هر قدرت خارجی دیگری را دنبال میکرد. البته در جریان حمله ترکمنها در آشوراده این سیاست دچار خدشه شد. روسها که از کشته شدن تعدادی از سربازانشان عصبانی بودند، عزل فرماندار مازندران را میخواستند و میرزا تقی خان تحت فشار روسها تسلیم شد. انگلیسها هم این اتفاق را بهانه کردند و امتیاز کشتیرانی را البته با پوشش مبارزه با بردهداری به چنگ آوردند. او برای کاهش قدرت روس و انگلیس میخواست پای فرانسه و امریکا را در ارتباط خارجه با ایران باز کند، بنابراین قرارداد کنسولگری با امریکا بست.
🔴ادامه مطلب در نوشته بعد👇👇👇
بصیرت
ادامه مطلب👇👇👇 🔻دشمن تراشیهای یک مصلح دریافتهای بیحساب و کتاب عدهای از دورههای قبل را لغو کرد،
ادامه مطلب👇👇👇
🔻اولین چراغ پیروزی مخالفان
طرح سناریوی سلطنتطلبی، شاه قجر را سرانجام نگران کرد تا حکم عزل تنها امیر اعظم حکومت این خاندان با این محدوده وسیع اختیار، امضا شود. ناصرالدین شاه که علاقهمندیاش به امیر تا آن دوره علت ایجاد بخشی از حساسیتهای نزدیکان دربار با میرزا تقیخان بود، برای دلجویی از او برایش نامهای نوشت. او به امیر اطمینان داد جابهجاییاش برای مدت محدود و فقط برای اداره امور کشور و نه لشکر توسط شخص شاه است و حتی یک شاهی از مواجبش را به دیگری نمیدهد: «جناب امیرنظام به خدا قسم آنچه مینویسم عین واقعیت است. شما را قلباً دوست دارم و خداوند مرا مرگ دهد اگر بخواهم تا زندهام دست از شما بردارم». بعد از دریافت نامه شاه، امیر تقاضای ملاقات میکند. شاه که در آن وضع امیر را نمیپذیرد، نامه دیگری مینویسد و از او میخواهد فردا در مراسم رژه شاهانه حضور پیدا کند: «...به علامت التفاتمان یک شمشیر الماسنشان قیمتی و همچنین حمایلی که به گردن خودم میاندازم را برایتان میفرستم. انشاالله آنها را میپذیرید و فردا به حضور میآیید.»
🔻شاید اگر تدبیر کرده بود...
جرقه عصبانیت شاه از امیر دقیقا همین جا زده شد. امیر که دل آزرده شده یا اطمینانش را از ناصرالدین شاه از دست داده بود، در سلام شاهانه حاضر نشد تا شاه هم التزامنامهای در دوازده بند از او بگیرد. در این التزامنامه میرزا تقی خان موظف میشد از داشتن مقام امیرنظامی شکرگزار باشد و فرمان شاه را مثل وحی منزل بپذیرد. با این وجود اما اطرافیان شاه سناریوی سلطنتطلبی امیر را ادامه دادند تا اینکه وزیر مختار روسیه از بیم علاقه میرزاآقا خان به انگلیس به خانه میرزا تقی خان برود و پیشنهاد تحتالحمایه شدنش به روسیه را مطرح کند. هرچند امیر این پیشنهاد را رد میکند اما بهانه میافتد دست همانهایی که میخواستند از تهران بیرونش کنند. شاه که واقعا ترسیده شده بود، دستور داد از امیر تعهد بگیرند که پناهنده هیچ یک از دو دولت روس و انگلیس نشود، از کلیه مناصب دولتی عزلش کرد و مقام امیرنظام را به کلی از بین برد. یکی دو روز بعد امیر همراه مادر، همسر(خواهر شاه) و فرزندانش تحتالحفظ به فین کاشان فرستاده شد.
🔻گناهی که شاید محکوم به انجامش شد
میدانست اگر از تهران برود، جانش در خطر است پس فرمانداری فارس و اصفهان را نپذیرفت. وزیرمختار انگلیس میانجیگری بین امیر و شاه را پذیرفت و تضمین کرد جان و مال امیر با رفتنش به کاشان حفظ خواهد شد. وزیر مختار روسیه از ماجرا با خبر شد و پیشنهاد تحتالحمایگی بدون قید و شرط را داد. کنار رفتن انگلیس از ماجرا و محاصره خانه امیر توسط قزاقان، خون شاه را به جوش آورد و تصمیم گرفت خودش با سربازان دولتی به خانه او برود و گردنش را بزند. به محض رسیدن این خبر، امیرمختار روس تغییر موضع داد و قزاقها عقبنشینی کردند. سه ساعت از غروب آفتاب گذشته بود که میزرا تقی را بازداشت کردند و از منزل بیرونش کشیدند. ۳۰ آبان از تمامی مناصب خلغش کردند و دو روز بعد روانه زندان شد.
🔻وعدهای که شاید امیرکبیر باورش کرد
پس از تبعیدی که چهل روز طول کشید، از تهران خبر آوردند حکم صدارت و خلعتی شاه برای امیر در راه است. شاید امیر این ماجرا را باور کرده بود و همین هم شد که رفت به حمام. «چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مامور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید؛ و در انجام این ماموریت بینالاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.» حاج علی خان فراش در آستانه باغ فین چاپار دولتی حامل نامه را که منتظر دریافت پاسخ امیر برای شاه بود با خود به داخل برد. امیر فهمید به دستور شاه، خونش را علی خان فراش باید بریزد.
🔻آرزویی که برآورده نشد!
ماموران علی خان، درهای حمام را بستند. امیر خواست همسرش را ببیند و برایش وصیت کند اما علی خان نپذیرفت. امیر که به علی خان لطفهای زیادی کرده بود، پرسید چرا شما را مامور کردند؟ پاسخی نشنید. رگهای دست و پاهای امیر را زدند. بعد از خارج شدن بخش زیادی از خون از بدنش، میرغضب با چکمه لگدی به میان دوکتفش زد. تا به زمین خورد در دهانش دستمالی فرو کردند. حاج علی خان فراش که کارش را انجام داده بود، با سربازان برای رساندن خبر قتل امیر به تهران تاخت. وقایع اتفاقیه که امیرکبیر تاسیسش کرده بود، سه روز بعد نوشت: «میرزا تقی خان احوال خوشی ندارد و صورت و پاهایش ورم کردهاست». دو روز بعد هم در کادر کوچکی خبر قتلش را این طور منتشر کرد: «میرزا تقی خان که سابقاً امیرنظام و شخص اول این دولت بود، شب سهشنبه در کاشان وفات یافت.»
@basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.
May 11
روند نامطلوب دولت قبل در وزارت کار و بانک رفاه، سازمان تأمین اجتماعی را به یک ابربدهکار به سیستم بانکی تبدیل کرده بود. پس از اعلام عمومی لیست بدهکاران بانکی در دولت سیزدهم، با دستور رئیس جمهور بزرگترین تسویه بدهی به مبلغ ۸۸ هزار میلیارد تومان توسط سازمان تأمین اجتماعی صورت گرفت.
علیرضا سلیمانی 🇮🇷
🔘 @basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.
فرمانده کل سپاه: خطا کاران را به عاقبت سلمان رشدی ارجاع میدهم
🔹 سرلشکر حسین سلامی با اشاره به سرنوشت توهین کنندگان به مقدسات مسلمانان تاکید کرد: خطا کاران را به عاقبت سلمان رشدی ارجاع میدهم. وی تاکید کرد: الان هم این اشتباه بزرگ را مرتکب شدید، اما مسلمانان دیر یا زود انتقام خواهند گرفت و ممکن است شما انتقام گیرندگان را بازداشت کنید، اما مردگان دیگر زنده نمیشوند، این درسی است برای آنان تا بدانند دیگر در هیچ نقطه عالم کسی جرئت توهین به مقدسات مسلمانان را نداشته باشد.
🔘 @basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلشون برای مجرم میسوزه، برای مظلوم نه!!
ضد اعدامترین جمله در تمام مکاتب و آیین ها در قرآن هست، اما اگر اعدام نباشد....
🔘 @basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 افشای یک نقشه ۴۳ ساله علیه ایران!
🔸در سال ۱۹۷۹ نهادهای امنیتی دولت کارتر برای سرنگونی ایران اقدامات مختلفی را در یک متن پیشنویس به او ارائه میکنند، سندی که حالا بعد از ۴۳ سال افشا شده و جنجال برانگیز شده است.
🔘 @basirat113_110
🔴شما هم در #بصیرت_افزایی سهیم باشید.