eitaa logo
بصیرت عماریون
332 دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
10.1هزار ویدیو
239 فایل
بصیرت عماریون @ensi62
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ شما از دخترانی یاد کردید که بر جنازه پدر شهیدشان اشک ریختند و من از دخترانی یاد کنم که مجاهدین‌خلق و کومله با ترور آنها قامت پدرانشان را خم کردند! صلواتی به روح پاک‌شان هدیه کنید🌹! 👤 ماجرای نیم روز @basirat400
⭕️ منطقی نیست کسی ژست دلسوزی برای ایران بگیرد، ایران را به انزوا متهم کند، ایران را مقصّر تحریم‌هایی که شده است بداند امّا چشم خود را بر جنگ تمام‌عیاری که دشمنان علیه ایران و به قصد نابودیِ تمامیّت ایران به راه انداخته‌اند، ببندد. آقای پرویز پرستویی و دیگر سلبریتی‌ها؛ با شما هستم! 👤 محمدجواد محمدزاده @basirat400
⭕️ یک سوال: اگر استفاده از تریبون جشنواره کن، برای رساندن صدای مردم تحت فشار مطلوب است، چرا خانوم به عنوان یک افغان، نسبت به جنگ، خونریزی، فلاکت، تحریم و بدبختی‌های هیچ واکنشی نشون نداد؟ وطن‌فروشی در لگد زدن بدتره یا بی‌توجهی فرشته حسینی؟ 👤 آقای نفوذی @basirat400
⭕️ خیلی ها نمیدونن ولی تو جشنواره کن امسال فیلم تاپ گان ۲پخش شد و یه نخل طلا هم به تام کروز دادن. داستان فیلم هم حمله به تاسیسات اتمی ایران بود!!! 2pic 👤 ALIAKBAR @basirat400
50.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏روایت جهاد همگانی مردم و ارگانها و روند امداد از اول حادثه، از زبان مسئول n.s.e ‎ @basirat400
43.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏جهاد امداد شبانه روزی ادامه دارد. ضعف روایت غوغاست. ‎ @basirat400
همراه امام جمعه اهواز منزل سه داغدیده رفتیم یک منزل جنسش با همه داغ ها فرق داشت دو برادر در ساختمان مشغول جوشکاری بودند یکی طبقه سوم و دیگری طبقه هفتم هردوبه رحمت خدا رفتند این دو برادر متاهل بودند پدر خودشان را یک سال قبل از دست دادند هر دو در یک حیاط زندگی میکردند جنازه برادر بزرگ تر پیدا شد سه فرزند قد ونیم قد داشت فرزند کوچکش، سه ماه بیشتر نداشت اما برادر کوچک تر هنوز زیر آور هست هر لحظه مادر نیمه جانش، همسرمبهوتش ، بردارش که کمرش شکسته بود منتظر خبری هستند چه خبری؟؟خبر مرگ عزیز دلش آخرش برادرش گفت من کاری به عبدالباقی و غیره ندارم فقط تقاضا دارم جلوی فساد رو بگیرید @basirat400
11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 جریان نوشتن نیروی آتش‌نشانی در حین کار 💠 روایت کاپیتان تیم فوتبال صنعت نفت، و جریان طلبه و نیروی جهادی شدن و حضور او در بین امدادگران حادثه 💠 پیدا شدن پیکر پدر و پسری که پسر و پدر همدیگر رو بغل کرده بودند. 🎙 راوی: حیدر رازی‌پور از نیروهای امدادی مردمی @basirat400
مصاحبه با نیروی مردمی آبادانی .mp3
9.38M
💠 از همون ساعات اول پای کار اومدند... ⏪ این اتفاق تلفیقی از و بوجود آورد ⏪ مسئولین و مردم در کنار هم هستند... ⏪ از همه اقشار اینجا هستند - روحانیت - ورزشکاران - مسئولین - هنرمندان و .... ✊ یک ملّت کنار هست 🎙 راوی: از امدادگران مردمی 3⃣ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f @basirat400
«در میان گریه می خندم» علی اخباری بسم الله الرحمن الرحیم دیشب حوالی ساعت 10 حصارهای کاری و امنیتی را درنوردیدم و به میان مردم رفتم. حدود 200 نفر از مردم داغدار و بهت زده و پریشان دورم جمع شدند. نزدیک دو ساعت با هم گپ زدیم. گفتم برای عرض تسلیت از قم آمده ام. بهم احترام گذاشتند و خوش آمد گفتند. اما یکی یکی گله گذاری کردند و من ایستادم و گوش دادم. گاهی بهشان حق دادم و گاهی بهشان توجه دادم. گاهی با هم گریه کردیم، و گاهی خندیدیم. از همه چی گفتند. یکی داد می زد و می گفت: به فاطمه زهرا من دیگه دین رو قبول ندارم. من به شما احترام میذارم ولی دوستت ندارم، چون آخوندی. من لبخند زدم و گفتم: اما من شما رو دوست دارم. دیگری می گفت: چرا تو استادیوم جشن سلام فرمانده گرفتن. گفتم: جشن نبوده. مداحی بوده. گفتند: ما جشن می دونیم. گفتم: جشن قهرمانی استقلال رو چرا نمی گید؟ گفتند: اونا تسلیت گفتن. گفتم: خب تو سلام فرمانده هم تسلیت گفتن. آن دیگری می گفت: چرا رهبر دیر تسلیت گفته؟ گفتم: از اول پیگیر بوده و دستور داده به رئیس جمهور برای انجام کارها ولی ابعاد قضیه دو، سه روز بعد معلوم شده،برای همین دیر شده. یک جوان هیکلی می گفت: دیشب سپاه زده توی گوش من چون روی موتور بودم و داشتم میومدم اینجا. دستم را کشیدم روی صورتش و بوسش کردم. دیگری می گفت: زن و بچه مردم رو در حالیکه گاز اشک آور خورده بودن، نجات دادم. گفتم: درسته. شاید نباید می زدن، ولی شما مردم خوب باید از اونایی که برای اغتشاش از شهرهای دیگه غشون کشی کردن، جدا بشید، خودتون رسواشون کنید. نیروی انتظامی برای حفظ امنیت خودتون و مغازه های اینجا و ماشین و اموال مردم اومده. دیگری گفت: حاج آقا چرا تو اومدی بین ما، بقیه نمیان؟ ما ترسناکیم؟ همان موقع یک عده از طلبه های بومی آمدند و سرکشی کردند و رفتند. یکی گفت: حق قدمشون رو گرفتن و رفتن. گفتم: نه اینطور نیست، اینها جهادی اند. امام جمعه اهوازتون هم واقعا وسط میدونه. خودش تو آواربرداری بوده. داره کارها رو پیگیری می کنه، با مدیران، با امدادگران. دیروز عصر هم با هم رفتیم به خانواده جانباختگان سر زدیم و تسلیت گفتیم. به همدیگر گفتند: راست میگه، اون خوبه. یکی گفت: حاجی یه دور توی شهر بزن ببین چرا وضع شهر ما اینه، ما تو کوچه هامون چشمه فاضلاب داریم، باورت میشه؟ ما نه آب درستی داریم، نه فاضلاب درستی، نه شهر و ساخت و ساز مرتبی. ما که همه چیز اینجا داریم، نفت، بندر، منطقه آزاد، چرا باید وضعمون اینجور باشه. ما که پدرامون برای این زمین خون دادن، شهید دادن چرا باید اینطور باشیم. گفتم: باید شهردار خوب انتخاب کنید. باید شورای شهر خوب انتخاب کنید. کار دست خودتونه. ما توی قم شورای خوب انتخاب کردیم، شهردار خوب آوردن، شهرو زیر و رو کرده حسابی. گفتند: عشیره ای، اتوبوسی، میان از فلان‌جا و رأی میدن و میرن. گفتم: خب خودتون باید درستش کنید. الان جلوی همون اتوبوس رو نیوری انتظامی میتونه بگیره؟ نه. آشوب میشه. خودتون باید وضعیتو اصلاح کنید. بین خودتون. یکی گفت: من وضعی ندارم، جوونم بیکاره، روغن شده دویست تومن، ما داریم له میشیم. گفتم: منم همینطوره وضعم. دو و نیم شهریه میگیرم و الباقی یارانه. و داره بهم فشار میاد. حالا امید داریم این دولت یه کارایی بکنه، مردم نجات پیدا کنن. گفتم مثلا تو همین قضیه، من از امدادگرها سوال کردم، گفتن از وقتی وزیر کشور اومد و مدیریت واحد در میدان انجام داد، وضعیت آواربرداری و کشف اجساد سر و سامون گرفته و کار سرعت گرفته. باز به هم گفتند: راست میگه، بهتر شده. یک خانمی آمد گفت‌: دوستات رفتن، جا نمونی حاجی! همه خندیدیم. دیگر آن شور و التهاب اولیه فروکش کرده بود. مردم قدری آرام تر شده بودند. یکی گفت بیا با هم عکس یادگاری بگیریم. گرفتیم. برایم آب و شربت آوردند. دعوتم کردند به شام، خورش بامیه،فلافل. گفتم: شما غذاتون تُنده. به من نمیسازه. گفتند: نه. تندش نمی کنیم برات. گفتم: کُند شما هم برای ما تنده. خندیدیم. گفتند: حاجی بیا امام جمعه ما بشو. خندیدم. دیگر ساعت حوالی ۱۲ بود، مردم رفته بودند و فقط سه، چهار نفر کنارم بودند. با آنها خداحافظی کردم و برگشتم به مسجد محل اسکان نیروهای امدادگر، مسجد قائم! @basirat400
ساعت16:30 بود که با اهواز و آبادان رفتیم دیدار خانواده های داغ دیده که عزیزان شون در حادثه متروپل از دست داده بودند وقتی مارو معرفی میکردند که از اومدن برای عرض تسلیت البته ما از طرف تمام ملت ایران رفته بودیم نه فقط قم... خیلی براشون جالب بود این حس میکردند که واقعا تمام ایران هستند و فراموش نشدند این تو روحیه این خانواده که بعضا داغ عزیزانی رو دیدند که فرزند چند ماهه دارن، خیلی تاثیر گذار بود... @basirat400