eitaa logo
بصیرت
22 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
6هزار ویدیو
368 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔎جرعه‌ای از زیارت عـاشورا ⏪ قسمت 3⃣3⃣ ⬅️مطلب دیگری که در زیارت عاشورا ما به آن اشاره می توانیم بکنیم تعبیر «قَدَمَ صِدْقٍ» است. در لغت به معنای گام های راستین است و مراد از آن تلاش خستگی ناپذیر و پایداری است که در یک مسیر انسان انجام می دهد. ⤵️خُب این اصطلاح را در قرآن هم داریم در سوره یونس آمده خدای تبارک و تعالی می فرماید: ✨«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ..» به کسانی که ایمان آوردند بشارت بده برای ایشان که نزد پروردگارشان «عِنْدَ رَبِّهِمْ» سابقه ای نیک است. ⤴️ یعنی عملا معنای قدم در اینجا استعاره است، زیرا مراد از آن در اینجا سبقت در ایمان و اخلاص است آن هم از روی صداقت. ◀️«قَدَمَ صِدْقٍ» یعنی عملا به بهشت تفسیر شده، برخی اعمالی که انسان انجام می دهد و به بهشت راه پیدا می کند این را به اسم قدم صدق تعبیر کردند‌. 🔸در بعضی جاها من دیدم «قَدَمَ صِدْقٍ» یعنی سابقه ای خوب. 🔹و یا «قَدَمَ صِدْقٍ» یعنی مقام و منزلت صدق و نیکو. بعضی جاها آمده رهبر و پیشوای صدق. 🔸«قَدَمَ صِدْقٍ» را رسول خدا و علی علیه‌السلام دانستند. 🔹«قَدَمَ صِدْقٍ» مقام شفاعت معرفی شده و زائر امام حسین در زیارت عاشورا از خداوند تقاضای رسیدن به این مقام رفیع و منزلت رفیع را می کند. ⬅️ان شاءالله که بتوانیم با اعمال صادق خودمان انسانهای صادقی باشیم و ‌تلاش کنیم رضایت امام زمان (عج)✨ را به نحو احسن در زندگی یمان جلب بکنیم و یا مورد شفاعت ✨محمد و ‌آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار بگیریم، بلکه بالاتر ان شاءالله به مقام شفاعت نزدیک بشویم تا بتوانیم دست بقیه را هم بگیریم و همنوعان خودمان و انسانهای صالح را کمک کنیم و در آن دنیا به یک مقام رفیع و آن مقام بلندی که جایگاه اهل بیت هست، نزدیک کنیم.
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم 🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 رمان_حورا قسمت_هفتاد_هفت وهشت _ داداش حواست هست برم خرید؟! _ آره برو ولی زود برگرد مهرزاد اگه بیاد... _ عه خب کلیدو ازش بگیر ترس نداره که. _ ترس چیه رضا؟! فقط نمیخوام باهاش روبرو بشم‌، همین.. _ مرد یه بار شیونم یه بار. قرار نیست خودتو از همه مخفی کنی که. کینه ای که نبودی تو مهدی جان. امیر مهدی انگشتر ها را مرتب کرد و گفت: کینه نیست رضا فقط نمیخوام دلخوری دیگه ای به وجود بیاد همین. _ خیلخب به کارت برس منم برم. مهرزاد اومد کلید رو ازش بگیر. هوفی کشید و گفت: باشه. سلام برسون. خدافظ. امیر رضا رفت و امیر مهدی هم مشغول مشتری ها شد. بودن در مغازه باعث می شد حورا را فراموش کند. اما فکر و خیال آخر شب به سراغش می آمد. دلش می خواست به استخاره محل نگذارد و جلو برود و بگوید دوستش دارد اما به دلش بد افتاده بود. شاید قسمت نبود... قسمت... قسمت‌‌.. "تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد زندگی درد قشنگیست، به جز شبهایش! که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد! خواب بد دیده ام، ای کاش خدا خیر کند خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد! شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولی من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سرّیست که با موی پریشان دارد "من از آن روز که در بند توأم" فهمیدم زندگی درد قشنگیست که جریان دارد..." بعد نماز مغرب،امیر مهدی دوباره به مغازه آمد و خودش را سرگرم کرد تا اینکه مهرزاد رسید. به ساعت نگاهی کرد. ساعت۱۰ بود. دیگر وقت امدنش بود. _سلام. امیر مهدی دستش را دراز کرد و گفت: سلام خوبی؟ اما دستش خالی برگشت. کمی مردد ماند. معذب بود کاش مهرزاد از او دلخور نباشد حالا که کلا بیخیال دختر عمه اش شده. _ اومدم کلید رو بدم. کلید را روی میز گذاشت و گفت:سلام برسون به امیر رضا. هنوز هم در چشمانش خشم موج می زد. هنوز هم از امیر مهدی بیزار بود. هنوز هم خشم و کینه در قلبش ریشه داشت. مهرزاد برگشت که برود اما امیر مهدی گفت: مهرزاد...میگن دوتا مسلمون اگه سه روز باهم قهر باشن دیگه مسلمون نیستن. تو چرا... _ من مسلمون نیستم. قهر و این کارا هم مال بچه هاست ممن کینتو به دل دارم. ازشم نمی گذرم. منتظر سوختن تو رو تو آتیشه کینه قلبم ببینم. مهرزاد با همان چشمان سرخ از عصبانیت نگاهی گذرا به امیر مهدی انداخت و رفت. نویسنده_زهرا_بانو 🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱 روی صندلی چوبی کنار پنجره نشست. امیر رضا دست روی شانه اش گذاشت. می دانست حال خرابش برای چیست. خودش عاشق بود و خوب درک میکرد؛اما حیف که به هدی قول داده بود در مورد حورا چیزی نگوید! _مهدی داداش یه چیزی بگو! _گفتم که رضا جان چیزی نیست خستگی کاره. استراحت کنم خوب میشه! امیر رضا فهمید امیر مهدی نمیخواهد حرفی بزند پس بیشتر اذیتش نکرد و رفت امیر مهدی ماند و یک دنیا دلتنگی... کاش... کاش هیچوقت استخاره نمی گرفت... کاش این زمان لعنتی به عقب برمی گشت اما... دلش از حورا هم گرفته بود. کاش او حداقل سراغش را می گرفت. اما انگاری امیر مهدی برای حورا هم اهمیتی نداشت. "کاش حرف می زدی ، قبل از اینکه سکوت شب من را در هم بکوبد ! کاش حالم را می پرسیدی ، تا در این نبرد تن به تن مشتاقانه مغلوبت شوم ... خودت هم نمی دانی ؛ این روزها ، چقدر دوست داشتنت بر تنِ من زار می زند ، مثل یک بچه و عشق به کفش های پاشنه بلندِ مادرش  ... زمین می خورم اما این دوست داشتنِ لعنتی را در نمی آورم." کمی آن طرف تر فکر حورا سخت مشغول بود. بعد کلاس به محل کارش می آمد و تاساعت۶ مشغول بود. گاهی از تجربه های استادش استفاده می کرد و گاهی هم از خودش چیز هایی می گفت. آقا رضا را درجریان کارش گذاشته بود منتها از طریق مارال. امروز دومین روز کاریش در مرکز مشاوره بود اما تا به الان که کسی مراجعه نکرده بود ساعت ۴بعد ازظهر بودکه در اتاق زده شد،دختر جوانی وارد اتاق شد حورا از جا بلند با خوش رویی از او استقبال کرد هر دو نشستند. _خوش اومدی عزیزم. اگه مشکلی هست بفرمایید!در خدمتم. _ببخشید من تو دوران بدی هستم احتیاج به کمک دارم. _خوشحال میشم اگه بتونم کاری بکنم؛راستی من حورام و شما؟ _من یلدام ۱۸سالمه. راستش نمیدونم از کجا شروع کنم؟ برای همین میرم سر اصل مطلب. من یه خانواده کاملا راحت دارم که در قید و بند چیزی نیستن و من از بچگی آزاذانه بزرگ شدم. وارد دانشگاه که شدم با همه هم کلاسی هام میگفتم و میخندیدم. برامم فراقی نداشت دخترن یا پسر،اما تو کلاس چند تا پسر بودن که کلا فازشون با من فرق داشت،خیلی آروم و ساکت و سر به زیر بودن به قول معروف از اون پخمه ها!
حورا لبخند با نمکی زد و گفت: خب؟؟ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ رمان_حورا قسمت_هشتاد ولی یکیشون خیلی خاص بود حورا خانم. کاراش، حرف زدنش، راه رفتن، همه چیش.. نمیدونم از کی ولی عاشقش شدم. رفتیم اردو راهیان نور. البته به اجبار بچه ها رفتم اونم برای بزن پ برقص تو راهش. رفتنا خیلی کیف کردیم و زدیم و رقصیدیم اما.. اونجا خیلی از همون پسره در مورد حجاب و خدا و پیغمبر سوال کردم با اینکه خوب خیلیا بودن که جواب سوالمو بدن ولی من دنبال اون بودم. اونم همیشه با آرامش جوابمو میداد. انگار یک آرامش ذاتی داشت. با حرفاش، لحن حرف زدنش، لبخنداش دلمو از سینم در میاورد. از اون موقع عوض شدم شدم یه یلدای دیگه... اما اون زیاد محلم نمی داد. توجه خاصی بهم نمی کرد. نه نگاه خیره ای، نه حرف خاصی.. فقط وقتی منو می دید سلام کوتاهی می کرد و رد می شد. تا این که خانوادشو فرستاد خاستگاری. دل تو دلم نبود که بیان با هم حرف بزنیم ولی حورا خانم بابام.. بابان تا فهمید پسره طلبه است مخالفت کرد. هر چی بهش گفتم لااقل بزارین یه بار بیان اما گفت نه. از خانواده اونا اصرار از بابای من انکار. الان یک ماهه از قضیه خاستگاری میگذره و اونا هر هفته زنگ می زنن. اما بابام زیر بار نمیره. میگه نه که نه.. محمدم منو دوست داره به بابام گفته ول کن نیست و تا منو به عقد خودش درنیاره بی خیال نمیشه. تروخدا حورا خانم کمکم کنین. حورا لبخند مطمئنی زد و دستان یلدا را گرفت. _ اولا حورا خانم مال زنای۵۰-۶۰ساله است به من بگو حورا. دوما تو چرا انقدر استرس داری عزیزم؟ درست میشه شک نکن. _ آخه چجوری بابام راضی نمیشه! _ عزیزم یکم آروم باش. اگه پسره دوست داره پس تا اخرش پات میمونه غصه نخور. پدرتم این عقایدی رو که تو باورش کردی رو هنوز باور ندارن. _به نظرتون چیکار کنم پس؟ _شما باید واسه پدرت توضیح بدی. همین چیزایی که محمد آقا گفتن رو براشون توضیح بده. از خوبیای دین اسلام براشون بگو. مدرک و دلیل بیار از قرآن هرکاری که میتونی بکن تا پدرت راضی بشن. اگه تو هم دوسش داری تلاش کن. یه ماه دیگه هم صبر کنه عیب نداره. عوضش پدرت میفهمن که اشتباه بزرگی می کردن و موقعیت خوبی نصیب دخترشون شده. ببین یلدا جان عشق یک مقوله مقدسه باید طلبیده بشی تا سراغت بیاد پس خوب فکراتو بکن و کارایی که گفتم رو انجام بده اگرم فایده نداشت بازم بیا پیش خودم. _چشم ممنون حورا جون. واقعا آروم شدم باهاتون حرف زدم. _فدات بشم میتونی بری فقط خیلی به خودت استرس وارد نکن. _ بازم چشم. فعلا خدانگهدار. نویسنده_زهرا_بانو
♨️دعا برای فرج در تمامی لحظات... عالمی می فرمود: 🔸 زیاد دعا کردن برای فرج، واجب است چون امر امام معصوم است. 🔸امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامه ای خطاب به اسحاق بن یعقوب فرمودند: واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فإنّ ذلک فرجکم «برای تعجیل در امر فرج ، بسیار دعا کنید که همان فرج شماست.» 📚کمال الدین و تمام النعمه ، باب ۴۵، حدیث۴ 📌نکته اینجاست که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نفرمودند: دعا کنید ⬅️بلکه فرمودند: اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج 👈زیاد دعا کنید ... 🔸 پس دعا کردن برای فرج، مثل نماز نیست که صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء نماز بخوانیم و.... ⬅️بلکه فرمودند زیاد، یعنی: ✔️دائما، در طول شبانه روز، ✔️در هر جائی هستی، ✔️در هر کاری هستی ✔️در حال راه رفتن، ✔️هنگامی که سوار ماشین هستی، ✔️می نشینی و ... 🔸خلاصه در تمام لحظات و تمام زمان باید برای فرج امام زمان دعا کنیم این معنی واقعی "اکثرو الدعاء" است. هر کاری میکنیم قلب و زبانمان بگوید.
‌ 💢 شمار کشته های زلزله افغانستان به ۷۰۰ تن رسید. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
برکت آیت الله جوادی آملی: قرآن مهندسی عالَم را تبیین میکند، در رأس هرَم این قدرت خدا قرار دارد، جریان حیات بخشی را به برخی از مدبّرات به نام اسرافیل میدهد، جریان مرگ را به بخشی از مدبّرات به نام عزرائیل میدهد،... جریان کِیل و رزق و روزی را به بخشی از مدبّرات به نام میکائیل، اینها کارگردانان اولیه هستند که به نام مدبّرات امر می باشند. تفسیر سوره دخان جلسه7 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
خودسازی(هشدار امام صادق) امام صادق سلام الله علیه: همانا خداوند حکم قطعی فرموده که هرگاه نعمتی به بنده ای داد، دیگر آن را از وى نستاند، مگر این که آن بنده گناهی مرتکب شود که سزاوار چنین مجازاتی گردد. کافی/ج2/ص273 حدیثی تکان دهنده برای مومنان است تا قدر نعمتهای مادی و معنوی خویش را بدانند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💢یمن: کشتی نفتی اسرائیلی را هدف قرار دادیم 🔸ارتش یمن: کشتی نفتی اسرائیلی را در شمال دریای سرخ با یک موشک بالستیک به طور مستقیم هدف قرار دادیم. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
در بخشی از بیانیه نشست سران سازمان همکاری شانگهای که امروز دوشنبه در کشور چین برگزار شد، کشورهای عضو قاطعانه حملات نظامی اسرائیل و ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۲۵ را محکوم کردند. سران شانگهای بیان کردند که چنین اقدامات تجاوزکارانه‌ای علیه تأسیسات غیرنظامی، از جمله زیرساخت‌های هسته‌ای ـ انرژی، که به کشته شدن غیرنظامیان منجر شد، نقض آشکار اصول و موازین حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل متحد و تعرض به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌رود. آن‌ها خاطرنشان کردند که ایمنی فیزیکی هسته‌ای و حفاظت از تأسیسات هسته‌ای باید به‌طور دائمی تضمین شود. پ ن، این یک موفقیت خوب برای دستگاه دیپلماسی ماست که توانستیم اجماعی را علیه آمریکا ایجاد کنیم.در سایر حوزه ها هم باید تحرک بیشتری داشته باشیم و از فرصتها نهایت بهره را ببریم. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
@ostad_shojaeاصلاح خُلق با اصلاح جسم.mp3
زمان: حجم: 9.83M
♦️ مسیر اصلاح خُلق و روحیات ما از اصلاح جسم ما می‌گذرد. چگونه و از کجا شروع کنیم ؟ 🎧 استاد شجاعی 🎧 حکیم خیراندیش 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🌹 اثر روح الامین با موضوعیت نماز امام زمان(عج) بر پیکر امام حسن عسکری(علیه السلام) 🔹 نقاشی حسن روح الامین با موضوع نماز حجت ابن الحسن(عج) بر پیکر پدرشان امام حسن عسکری(علیه‌السلام) 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat