eitaa logo
بصیرت
22 دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
6.4هزار ویدیو
376 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین ☆━━⊰•🌹‌⃟🕊•━━╮ @sibsoorgh ☆━━⊰•‌‌🌹⃟🕊‌•━━╯
صفحه 348 بخش اول348-momenoon-ta-1.mp3
زمان: حجم: 3.91M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی ☆━━⊰•Ⓜ️‌⃟🕊•━━╮ @sibsoorgh ☆━━⊰•‌‌Ⓜ️⃟🕊‌•━━╯
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم نـاحــله قسمت‌دویست‌و‌سوم نوشته‌فاطمه‌زهرادرزی‌وغزاله‌میرزاپور اشکام مانع میشد که سیر نگاش کنم. روچشمام دست کشیدم و سعی کردم بخندم تا دلش گرم شه.خیلی سخت بود . انقدر سخت که حس میکردم کمرم زیر بار این سختی له میشه. زینب تو بغل محمد اروم شده بود و گریه نمیکرد . رفتم تو اشپزخونه ویه سینی برداشتم دستام میلرزید.سینی رو روی اپن گذاشتم،یه کاسه ی سفید برداشتم و توش آب ریختم.یه قرآن با ده تومن پول تو سینی گذاشتم. محمد نشست رو مبل و با زینب بازی میکرد.رو به روشون نشستم.محمد دستشو گذاشت رو لب زینب که زینب خندید مشغول تماشاشون بودم که زینب با خنده گفت: +بَ بَ تغییر چهره ی محمد منو سر ذوق اورد محمد: +ای جونمممم فدات بشه بابا الهی بمیره بابا برات الهی،شیرین زبون من مشغول حرف زدن بود که تلفنش زنگ خورد.گوشیشو جواب داد +سلام ... +جانم؟کجایی؟ دم در؟ ... !چشم چشم اومدم یاعلی با زنگ تلفنش غصه ام بیشتر شد . +اومدن دنبالت؟ _اره بچه رو داد به من،پوتینش رو که پوشید با یه دستش بچه و با دست دیگش ساکشو گرفت. یه چادر گل گلی انداختم سرم و سینی رو برداشتم .باهم رفتیم تو اسانسور .یه بار دیگه سفارشاتش رو گفت.تو اینه با زینب بازی میکرد که رسیدیم.از اسانسور خارج شدیم . با اشک دور سرش صدقه چرخوندم رفتیم دم در واسش قران گرفتم که سه بار از زیرش رد شد . بچه رو ازش گرفتم چون بند پوتینش رو با عجله بسته بود باز شده بود نشست تا بندشو محکم کنه قبل اینکه بلند شه خم شدم و روی شونش رو بوسیدم،با لبخند برگشت سمتم .زینب و نزدیک صورت محمد گرفتم و گفتم +زینب مامانی، بابا رو بوس کن زینب لبشو چسبوند به صورت محمد که محمد زینب و بوسید و گفت _مواظب خودت و مامان باش زینب کوچولوی بابا بعدشم رو به من لبخند زد و خداحافظی کرد _هر جا تونستی زنگ بزن منو از حالت با خبر کن به خدا نگران میشم.دیگه سفارش نکنما،تو رو خدا زنگ بزن وگرنه من میمیرم .محمد زنگ بزنیا خواهش میکنم ازت +چشم خانومم چشم چرا خودت و اذیت میکنی؟چشم گفتم که هر جا تونستم باهاتون تماس میگیرم،خوبه؟ _بله.فقط مواظب باش اسیر نشی . الکی هم خودتو پرت نکن جلو تانک و تیر و ترقه .تو رو خدا با ماهم فکر کن که بدون تو میمیریم +خدا نکنه.چشم چشم،امر دیگه ای؟ _نه فقط خدا به همرات جان دلم... +ممنوم بابت همه ی خوبی هات خداحافظ _خداحافظ... ____ روزای نبودش به سختی میگذشت، شاید هم اصلا نمیگذشت . انگار روزا همینجوری کش میومد و تمومی نداشت.به امید یک ساعت خواب با آرامش سر رو بالش میزاشتم اما جز ترس و وحشت هیچ چیزی نصیبم نمیشد .دقیقا ۱۴ روز و ۹ ساعت از رفتنش میگذشت و تو این مدت فقط ۸ بار تونستم صداش رو بشنوم. بیشتر از همیشه دلتنگش بودم. بی قراری های زینب هم هر لحظه کلافه ترم میکرد .انقدر استرس داشتم که حس میکردم هرآن امکان داره قلبم از دهنم بیرون بپره.ساعت حدودا پنج بود نگاه کردن به در و دیوارای اتاق آزار دهنده بود .بعد از اینکه لباسای زینب رو براش پوشیدم و دورش پتو پیچیدم گذاشتمش تو کالسکه.جلوی آینه ی دم در روسری و چادرم رو چک کردم و کفشمو پوشیدم . در رو باز کردم و از خونه رفتم بیرون. با اینکه هنوز پاییز بود اما هوا فقط یکم سرد شده بود و سوز داشت. قدم های بلند بر میداشتم و کالسکه رو به سمت جلو هول میدادم.میخواستم برم خرید کنم بلکه دلم باز شه. فروشگاه بزرگ با خونه ی مامان اینا فاصله ی خیلی کمی داشت . کالسکه رو هول دادم داخل و بین طبقه ی خوراکی ها ایستادم،وقتی دیدم خلوته کالسکه رو همونجا گذاشتم تا برم و یه سبد بگیرم و توش خوراکی پر کنم . زینب تازه شیر خورده بود و خوابش برده بود اگه بیدار میشد دوباره شروع میکرد به گریه کردن و جیغ زدن . رفتم سمت پیشخوان و یه سبد برداشتم فاصله پیشخوان تا طبقه ی خوراکیا خیلی زیاد بود با چشمام قفسه ها رو زیر و رو میکردم تا چیزایی که میخوام رو پیدا کنم به طبقه ی خوراکیا که نزدیک شدم باشنیدن صدای گریه ی بچه انگار یه سطل آب یخ روم ریختن.قدم هام رو تندتر کردم تا بهش برسم ولی جای قبلی نبود . بلند گفتم : _عجب غلطی کردم اومدم بیرون محکم زدم تو سرم دنبال صدای بچه دوییدم تو یه ردیف دیگه بود یه مرد قد بلند با کت و شلوار مشکی کنار کالسکه پشت به من ایستاده بود تو کالسکه رو نگاه کردم بچه نبود میخواستم بشینم و زار زار گریه کنم که مردی که پشت به من ایستاده بود برگشت. با دیدنش سر جام خشکم زد . انگار مصطفی هم انتظار دیدن منو نداشت چون با دیدن من خیلی جا خورد. این رو از از تغیر ناگهانی چهرش میشد فهمید . نگام به زینب افتاد که تو بغل مصطفی ساکت چشماش رو بسته بود . با دیدن مصطفی شوک عجیبی بهم وارد شده بود.بچه رو ازش گرفتم و گذاشتم .... ادامه‌دارد...
@ostad_aali55-91.05.15 (1).mp3
زمان: حجم: 7.24M
بر پیامبر واجب بود !!! چرا؟؟
473.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴امام خمینی(ره): کسی که مغزش را ۵۰ سال غربی‌ها تربیت کرده‌اند، هرچقدر هم از آن‌ها ضربه بخورد، مملکتش ضربه بخورد؛ باز هم از آن‌ها تعریف می‌کند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
✍در محضر نهج البلاغه (۱۴) ⬅️ شرحی مختصر بر حکمت ۱۰۶ 👌موضوع : ترک دین برای اصلاح دنیا 🕳🕳🕳🕳🕳🕳🕳🕳 👈... مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى‌گويند، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر دچار خواهد ساخت. 👌....لاَ يَتْرُكُ اَلنَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لاِسْتِصْلاَحِ دُنْيَاهُمْ إِلاَّ فَتَحَ اَللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ ✍... شرحی مختصر: ‮امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود اشاره مى‌كند به نكتۀ مهمى دربارۀ👈 تعارض دين و دنيا👈 و كسانى كه دنيا را بر احكام دينشان ترجيح مى‌دهند و مى‌فرمايد: ⬅️«مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى‌كنند مگر اين‌كه خداوند زيان‌بارتر از آن را به روى آنها مى‌گشايد. ✍اشاره به اين‌كه: - در بسيارى از اوقات، دستورات دينى و منافع دنيوى در برابر هم قرار مى‌گيرند - و رعايت هر يك سبب ضايع شدن ديگرى است. - يكتاپرستان حقيقى كه هيچ مؤثرى را در عالم جز به فرمان خدا نمى‌دانند ... - به منافع دنيوى خويش پشت پا مى‌زنند ‌ - و براى حفظ دين و ايمان و اطاعت فرمان‌هاى الهى مى‌كوشند، - از اين رو رحمت الهى شامل حالشان مى‌شود و بهتر از آن عايدشان مى‌گردد. ✍... به عكس آنها كه دينشان را فداى دنيا ...👈و وظايف الهى خود را فداى منافع دنيوى مى‌كنند👈 خداوند بدتر از آنچه را از آن بيم داشتند به سراغشان مى‌فرستد. ✍فى المثل كسانى هستند كه حج واجب خود را كه بر طبق حكم شرع جنبۀ فوريت دارد به تأخير مى‌اندازند 👈تا مبادا تشكيلات مادى آنها گرفتار ركود شود. ⬅️در حديثى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم: «مَا مِنْ‌ عَبْدٍ يُؤْثِرُ عَلَى الْحَجِّ‌ حَاجَةً‌ مِنْ‌ حَوَائِجِ‌ الدُّنْيَا إِلَّا نَظَرَ إِلَى الْمُحَلِّقِينَ‌ قَدِ انْصَرَفُوا قَبْلَ‌ أَنْ‌ تُقْضَى لَهُ‌ تِلْكَ‌ الْحَاجَةُ‌؛ ...هيچ كس حاجتى از حوايج دنيا را بر حج مقدم نمى‌دارد مگر اين‌كه ناگهان نگاه مى‌كند حجاج خانۀ خدا كه آثار حج در چهرۀ آنها نمايان است از اين سفر باز گشتند پيش از آنكه حاجت او برآورده شده باشد». 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 splus.ir/farhangalavi https://eitaa.com/farhangalavi نهج البلاغه خراسان شمال-قرارگاه تولید محتوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودسازی(سپاس پس از بیماری) خداوند چون مخلوقات مومنش را دوست دارد، نمی خواهد در آخرت آنها را عذاب کند، بنابراین آنان را گرفتار بیماری می کند تا از عذاب آخرتشان بکاهد. امام سجاد علیه السلام هرگاه می دید که بیماری بهبود یافته، مى فرمود: پاکی از گناهان، مبارکت باد! پس، عمل [خوب] را از سر بگیر. امالی مفید/ص35/ح1 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺 نشست هم اندیشی سیاسی(گفتگوی صوتی) 🔹با موضوع: روند شناسی تقابل ایران و رژیم صهیونسیتی (میدان و دیپلماسی) 🔹 سخنران: دکتر حنیف غفاری 🔹 زمان : یکشنبه ۲۹ تیر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۲۱ 🔹 در گروه روبیکایی پیشگامان تبیین به آدرس: https://rubika.ir/joing/GEDBGIDA0XRUWFPDMTNRUFQCOKTFKWNU
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صدای «ای ایران» در دل لهستان پیچید 🔸در دیدار دیشب والیبال ایران و فرانسه قبل از شروع بازی، آهنگ «ای ایران» در سالن ارگو آرنای لهستان طنین‌انداز شد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat