🔹صفحه: 535
💠سوره واقعه: آیات 17 الی 50
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم
سامری در فیس بوک
قسمت_سی_ششم
کلاس تفسیر قرآن برپا بود و بحث استاد درباره زمان نوح نبی بود که احمد همبوشی بی ادبانه به میان حرف استاد پرید و گفت: این سخنان چه هست که می گویید؟! هیچ عقل سالمی قبول نمی کند که عمر حضرت نوح اینقدر طولانی باشد، او هم بنی بشر است، مثل ما از پوست و گوشت و خون و استخوان آفریده شده ، پس نمی تواند اینچنین عمر کند و شما هم با سخنانتان طلاب بیچاره را به اشتباه نیندازید.
استاد با تعجب احمد همبوشی را نگاه کرد و گفت: ببینم این افاضات که فرمودی از خودتان است یا الهام غیبی به شما شده؟! تا جایی که می دانم تو همیشه در درس و مباحثه و فقه و اصول می لنگیدید و مسائل را آنچنان که می بایست درک نمی کردی، حالا چه شده که صاحب نظر شدی و آیات قران را انکار میکنی؟!
مگر آیات قرآن را که در آن خداوند بر طولانی بودن عمر حضرت نوح دلالت میکند به گوش تو نخورده؟!
همبوشی که میدانی برای خود نمایی پیدا کرده بود، گلویی صاف کرد و گفت: آری خوانده ام اما عقل من می گوید به احتمال زیاد خداوند با قیاس خاصی که مختص خود پروردگار است و با اندازه گیری ما زمینیان متفاوت است، این مورد را بیان کرده..
استاد با لحنی حاکی از تعجب گفت: یعنی مدعی هستی خداوند قران را برای امت، بر پیامبر نازل کرد اما نه با قیاس بندگان بلکه با فرمول خود پروردگار بیان شده؟! خوب اگر اینگونه باشد که فهم آیات قرآن از عهده ما برنخواهد آمد و فقط در اوهام انسان ها می گنجد و در ثانی برای کلام معصومین و روایات ائمه که در این مورد گفته شده چه جوابی داری؟!..
احمد همبوشی که جوابی برای این سوال نداشت،شانه ای بالا انداخت و گفت: حالا هر وقت معصوم را دیدید از آن راجع به این موضوع سوال کنید اما عمر نوح اینقدر طولانی نبوده...
بقیه طلاب نه تنها با این حرف احمد الحسن در اعتقادشان تشکیک ایجاد نشد بلکه از بلاهت و نادانی همبوشی خنده شان گرفته بود که استاد به سخن درآمد و گفت: در این مورد و خیلی از موارد اعتقادی که برایتان سؤال بوجود می آید باید به علمای مطلع و مراجع تقلید رجوع کنید تا در جهل و نادانی خود نمانید.
همبوشی خنده تمسخر آمیزی کرد و گفت: از نظر من تقلید از علمای اسلام حرام است.
استاد سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت: خوب شما که اینقدر صاحب نظر شده اید،به ما بفرمایید اگر در مسأله ای در ماندید به چه کسی مراجعه می کنید؟! اصلا احکام دین خود را از چه کسی میگیرید؟
همبوشی بار دیگر با صدای بلند گفت: خوب معلوم است، من و هر کس دیگری بر اساس دانسته های خود از دین اسلام در کارها عمل میکنم تا اینکه امام زمان بیاید و احکام دین را از ایشان بگیرم..
با این سخن که همبوشی عمق نادانی خود را به نمایش گذاشته بود،تمام کلاس به خنده افتادند و نظم آن بهم خورد و این شد آغازی برای افاضات لغو و بیهودهٔ همبوشی و اظهار وجود کردنش در کلاس درس...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞