eitaa logo
بصیرت امام زمانی
207 دنبال‌کننده
2هزار عکس
382 ویدیو
17 فایل
السلام علیک یا صاحب زمان کانال وقف امام زمان (عج) هرچه برای ظهور بزاریم بازم کم است.. ارتباط با مدیر👇 @Mahdy_Ghaem_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴تاکنون لغو از سوی و مطرح نشده است ♦️کوثری، مدیراجرایی ستاد اربعین: خبر تعطیلی اربعین ۹۹ صحت ندارد و تاکنون لغو اربعین حسینی از سوی ایران و عراق مطرح نشده است😍 ♦️کلیپ منتشر شده در فضای مجازی درباره تعطیلی اربعین است. ♦️مردم اخبار اربعین را باید از طریق رسانه‌های رسمی و دنبال کنند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🔅آخرین نوشته محسن حاجی حسنی در وبلاگش؛ قرآن، 📖من شرمنده توام💔👇 🔅"قرآن، من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته‌ام که هر وقت در کوچه‌مان بلند می‌شود، همه از من می‌پرسند چه کسی مرده است ❓چه غفلت بزرگی که خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است...😔😭 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌷امام سجاد علیه‌السّلام فرمودند: 🌷اَلمؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلی ثَلاثٍ: إما یُدَّخَرُ لَهُ، و إمّا یُعَجَّلُ لَهُ، وَ إمّا اَن یُدفََعَ عَنه ُبلاءٌ یُریدُ اَن یُصیبَهُ؛ 🌷مؤمن از دعای خویش یکی از سه بهره را دارد: 🌷یا برایش ذخیره می‌شود، 🌷یا برایش مستجاب می‌گردد، 🌷یا بلایی که مقدر بوده به او برسد، از او دفع می‌شود. تحت‌العقول، ص۲۸۰ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
♥️ 💠با هم رفتیم به محل تولدش. همه جا را نشانمان داد و گفت: اگر روزی آقا به من اجازه بدهند که از شغلم کناره گیری کنم......... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
📖 تقویم ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ میلادی: Wednesday - 29 July 2020 قمری: الأربعاء، 8 ذو الحجة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه) - حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه) - یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹توطئه ترور امام حسین علیه السلام در مکه، 60ه-ق 🔹دعوت عمومی حضرت مسلم علیه السلام در کوفه، 60ه-ق 🔹حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به سمت عراق، 60ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا روز عرفه ▪️2 روز تا عید سعید قربان ▪️7 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️10 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️22 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 📚 💥 3⃣ 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب می‌گفتم تا نجاتم دهد. 💢با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم که با دستان نجاتم داد! 💠 به‌خدا امداد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟» 💢از طنین صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می‌کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت‌تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟» 💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم می‌کرد، می‌توانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!» 💢حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و خوبی بابت بستن راه من بود! 💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزده‌ام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ می‌کُشمت!!!» 💢ضرب دستش به‌ حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه‌اش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمون‌کُشی می‌کنی؟؟؟» 💠 حیدر با هر دو دستش، یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری کشید که من خط فشار یقه لباس را از پشت می‌دیدم که انگار گردنش را می‌بُرید و همزمان بر سرش فریاد زد :«بی‌غیرت! تو مهمونی یا دزد ؟؟؟» 💢از آتش غیرت و غضبی که به جان پسرعمویم افتاده و نزدیک بود کاری دستش بدهد، ترسیده بودم که با دلواپسی صدایش زدم :«حیدر تو رو خدا!» و نمی‌دانستم همین نگرانی خواهرانه‌، بهانه به دست آن حرامی می‌دهد که با دستان لاغر و استخوانی‌اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط کشید :«ما فقط داشتیم با هم حرف می‌زدیم!» 💠 نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من شهادت دادم :«دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمی‌داشت...» و اجازه نداد حرفم تمام شود که فریاد بعدی را سر من کشید :«برو تو خونه!» اگر بگویم حیدر تا آن روز اینطور سرم فریاد نکشیده بود، دروغ نگفته‌ام که همه ترس و وحشتم شبیه بغضی مظلومانه در گلویم ته‌نشین شد و ساکت شدم. 💢مبهوت پسرعموی مهربانم که بی‌رحمانه تنبیهم کرده بود، لحظاتی نگاهش کردم تا لحظه‌ای که روی چشمانم را پرده‌ای از اشک گرفت. دیگر تصویر صورت زیبایش پیش چشمانم محو شد که سرم را پایین انداختم، با قدم‌هایی کُند و کوتاه از کنارشان رد شدم و به سمت ساختمان رفتم. 💠 احساس می‌کردم دلم زیر و رو شده است؛ وحشت رفتار زشت و زننده عدنان که هنوز به جانم مانده بود و از آن سخت‌تر، که در چشمان حیدر پیدا شد و فرصت نداد از خودم دفاع کنم. 💢حیدر بزرگترین فرزند عمو بود و تکیه‌گاهی محکم برای همه خانواده، اما حالا احساس می‌کردم این تکیه‌گاه زیر پایم لرزیده و دیگر به این خواهر کوچکترش اعتماد ندارد. 💠 چند روزی حال دل من همین بود، وحشتزده از نامردی که می‌خواست آزارم دهد و دلشکسته از مردی که باورم نکرد! انگار حال دل حیدر هم بهتر از من نبود که همچون من از روبرو شدن‌مان فراری بود و هر بار سر سفره که همه دور هم جمع می‌شدیم، نگاهش را از چشمانم می‌گرفت و دل من بیشتر می‌شکست. 💢انگار فراموشش هم نمی‌شد که هر بار با هم روبرو می‌شدیم، گونه‌هایش بیشتر گل انداخته و نگاهش را بیشتر پنهان می‌کرد. من به کسی چیزی نگفتم و می‌دانستم او هم حرفی نزده که عمو هرازگاهی سراغ عدنان و حساب ابوسیف را می‌گرفت و حیدر به روی خودش نمی‌آورد از او چه دیده و با چه وضعی از خانه بیرونش کرده است. 💠 شب چهارمی بود که با این وضعیت دور یک سفره روی ایوان می‌نشستیم، من دیگر حتی در قلبم با او قهر کرده بودم که اصلا نگاهش نمی‌کردم و دست خودم نبود که دلم از همچنان می‌سوخت. 💢شام تقریباً تمام شده بود که حیدر از پشت پرده سکوت همه این شب‌ها بیرون آمد و رو به عمو کرد :«بابا! عدنان دیگه اینجا نمیاد.» شنیدن نام عدنان، قلبم را به دیوار سینه‌ام کوبید و بی‌اختیار سرم را بالا آورد. حیدر مستقیم به عمو نگاه می‌کرد و طوری مصمم حرف زد که فاتحه را خواندم. ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند... ✍️نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌿 فضیلت احیاء شب عرفه سید بن طاووس در فضیلت احیاء شب عرفه از صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایتی نقل می‌کند که حضرت فرمودند: 🍃 «همانا در شب عرفه هر دعای خیری مستجاب می‌شود؛ پاداش کسی که در این شب به عبادت خدای تعالی بپردازد، معادل پاداش عبادت صد و هفتاد سال است؛ شب عرفه، شب مناجات است و در این شب، خداوند توبه‌ی توبه‌کننده را می‌پذیرد.» 💠 «أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ شَاذَانَ يَرْوِيهِ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لَيْلَةَ عَرَفَةَ يُسْتَجَابُ فِيهَا مَا دَعَا مِنْ خَيْرٍ وَ لِلْعَامِلِ فِيهَا بِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى أَجْرُ سَبْعِينَ وَ مِائَةِ سَنَةٍ وَ هِيَ لَيْلَةُ الْمُنَاجَاةِ وَ فِيهَا يَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ.» 📚 اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص۳۲۵ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌷 🌙اعمال شب و روز عرفه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌱ب چه می اندیشی ✨ب فراموشیمان 🌱شاید راه را اشتباه رفتیم ❗️ ✨چشمانت را ببند ای 🌱مبادا این روزها را ✨ب مادرت (س) گزارش دهی 🌱🌙 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
✨💥✨💥✨ ❣ ❣ 💐هوایٺ.. ڪہ بہ مي‌زند 🤍°• 🌾ديگـردر هيچ هوايي نميٺوانم نفس بڪشم عجب نفس‌گير اسٺ ، هـواۍ_بـي_تــ🌷و ⛈..‼️ 🌷✧ خداوندا برساڹ حجّٺ حـق را ✧ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸🍃 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
خـبر از حضـرتِ دلدار که صب☘ح است ☀️برافروخته ای یار که صبح است و بخوان نغمه‌ی🦋 دلشادِ صبوحی در باغِ فلک، گل 🌷شده بیدار که صبح است✨ 🌸🍃 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ @emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄