باطن های خبیث در آخرالزمان:
.
.
قَالَ رَسُولُ اللهِ ص سَيَأْتِي عَلَى أُمَّتِي زَمَانٌ تَخْبُثُ فِيهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِيهِ عَلَانِيَتُهُمْ طَمَعاً فِي الدُّنْيَا لَا يُرِيدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَكُونُ أَمْرُهُمْ رِيَاءً لَا يُخَالِطُهُ خَوْفٌ يَعُمُّهُمُ اللهُ مِنْهُ بِعِقَابٍ فَيَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِيقِ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ.»📚 (بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰)✔
.
💖رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: زمانى براى امّت من پيش مىآيد كه باطنشان پليد و ظاهرشان بخاطر طمع به دنيا نيكو خواهد بود، آنها (در آن زمان) آنچه را نزد خداوند عزّوجلّ است نمي خواهند، كارشان از روى ريا است، و ترسى از حقّ ندارند، خداوند آنها را به عذابى مبتلا سازد كه هر چه دعاى غريق بخوانند، مستجاب نشود.✔
.
.
. 🍃🌷التماس دعای فرج .
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
#رفاقت_تاشهادت🌹
#حرفهای_قشنـــگ😍
گفت:
+میدونی چرا میگیم #رفیق_شهید
داشته باشید⁉️
-برای اینکه رفیق روی رفیق اثر میزار.ه😉
معرفت به خرج میده و
یه روز به رسم #رفاقت میبرتت
پیش خودش 💞
#شهداییام
#شبتون_شهدایی🌙
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
عشق آن دارم که تا آید #نفس
از #جمال دلبرم گویم فقط ...
حق پرستم، مقتدایم #مهدی است
تا ابد از #سرورم گویم فقط ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
🍃🌸♥️🕊♥️🌸🍃
🌾 #صبح یعنی که
🌼تماشای غزل چیدن #تـــو
🌾عاشقی چیست⁉️
🌼به جز لحظه #تابیدن_تو😍
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
#دعای_فرج
به نیابت از:
#حضرت_زهرا_(س)
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
#امام_زمان
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
امام زمان(عج) گرچه از چشمان ما غایب هستد، اما حضور دارند و از احوال ما آگاهند، و هر کسی قادر به دیدار ایشان نخواهد بود، مگر آنکه رضایت حضرت را جلب نماید؛ در ادامه داستانی از دیدار امام زمان(عج) با مرد مسافر را بخوانید.
مرحوم حجّة الاسلام ملاَّ اسد الله بافقی به نقل از برادرش مرحوم آیت الله محمّد تقی بافقی میگوید: «قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدّس برای زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) بروم. فصل زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوهها ودرّههای عظیمی سر راهم بود وبرف هم بسیار باریده بود. یک روز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود وسراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانهای رسیدم؛ که نزدیک گردنهای بود، با خودم گفتم: «امشب در میان این قهوه خانه میمانم، صبح به راه ادامه میدهم».
پس وارد قهوه خانه شدم، دیدم جمعی از کردهای ایزدی در میان قهوه خانه نشسته ومشغول لهو ولعب وقمار هستند، با خودم گفتم: «خدایا چه بکنم؟! اینها را که نمیشود نهی از منکر کرد، من هم که نمیتوانم با آنها مجالست نمایم، هوای بیرون هم که فوق العاده سرد است».
همینطور که بیرون قهوه خانه ایستاده بودم وفکر میکردم و کم کم هوا تاریک میشد، صدائی شنیدم که میگفت: «محمّد تقی! بیا اینجا». بطرف آن صدا رفتم، دیدم شخصی باعظمت زیر درخت سبز وخرّمی نشسته ومرا بطرف خود میطلبد.
نزدیک او رفتم واو سلام کرد وفرمود: «محمّد تقی آنجا جای تو نیست».
من زیر آن درخت رفتم، دیدم، در حریم این درخت، هوا ملایم است وکاملاً میتوان با استراحت در آنجا ماند وحتّی زمین زیر درخت، خشک وبدون رطوبت است، ولی بقیّه صحرا پُر از برف است وسرمای کُشندهای دارد.
به هر حال شب را خدمت حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) که با قرائنی متوجّه شدم او حضرت بقیّة الله (ع) است بیتوته کردم وآنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدّس استفاده کردم.
صبح که طالع شد ونماز صبح را با آن حضرت خواندم، آقا فرمودند: «هوا روشن شد، برویم».
من گفتم: «اجازه بفرمائید من در خدمتتان همیشه باشم وبا شما بیایم».
حضرت فرمود: «تو نمیتوانی با من بیائی».
گفتم: «پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟»
حضرت فرمود: «در این سفر دوبار تو را خواهم دید ومن نزد تو میآیم. بار اوّل قم خواهد بود ومرتبه دوّم نزدیک سبزوار تو را ملاقات میکنم». ناگهان آن حضرت از نظرم غائب شد.
من به شوق دیدار آن حضرت، تا قم سر از پا نشناختم وبه راه ادامه دادم، تا آنکه پس از چند روز وارد قم شدم وسه روز برای زیارت حضرت معصومه (س) ووعده تشرّف به محضر آن حضرت در قم ماندم، ولی خدمت آن حضرت نرسیدم.
از قم حرکت کردم وفوق العاده از این بی توفیقی وکم سعادتی متأثّر بودم، تا آنکه پس از یک ماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم.
همین که شهر سبزوار از دور معلوم شد با خودم گفتم: «چرا خُلف وعده شد؟! من که در قم آن حضرت را ندیدم، این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم».
در همین فکرها بودم، که صدای پای اسبی شنیدم، برگشتم دیدم حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) سوار بر اسبی هستند وبطرف من تشریف میآورند وبه مجرّد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند وبه من سلام کردند ومن به ایشان عرض ارادت وادب نمودم.
گفتم: «آقا جان! وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم، ولی موفّق نشدم؟!»
حضرت فرمود: «محمّد تقی! ما در فلان ساعت وفلان شب نزد تو آمدیم، تو از حرم عمّه ام حضرت معصومه (س) بیرون آمده بودی، زنی از اهل تهران از تو مسألهای میپرسید، تو سرت را پائین انداخته بودی وجواب او را میدادی، من در کنارت ایستاده بودم وتو به من توجّه نکردی، من رفتم» .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا رسول الله 💚
السلام علیک حبیبی یا نبی الله 💚
➖➖➖➖➖➖➖
اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ
در اين هجمه ی طوفانی نبودنت
غرق گناهيم...
ما را به ساحل آرامش نگاهت برسان!
#طرح_مهدوی
الـٰلّهُمَ عَجــِّلِ لوَلــیِّکَ اَلْفـ♡ـَرَجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم✋🏻
دلم به آن مستحبی خوش است
کــه جوابـش واجــب است🌸
لسَّلامُعَلَیکَ یا سَفینَةَالنَّجاة
#روزتون_علوے💫
#نشانه های ظهور
نایت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)❤
.
.
.
🌹«إِنَّا غَيْرُ مُهْمَلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ...» (بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵)
.
🌹حضرت ولیعصر (عج) در نامه ای به شیخ مفید (ره) فرمود: ما در رعايت حال شما كوتاهـى نمى كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ايم، و اگر جز اين بود از هر سو بلایــا و گرفتاریها به شمافرود می امد، و دشمنانتان، شما را از ميان مي بردند.✔
.
👈این یعنی شاید بیش از ۹۹% بلایا به فضل الهی و عنایت ولی او، از ما دفع و رفع گردد، و کمتر از ۱% آن برای بیداری ما از خواب غفلت در شام ظلمانی غیبت است.👉
.
.
.
.
التماس دعای فرج🍃🌷
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
بصیرت امام زمانی
آنچه برایش در کانال بصیرت امام زمانی عضو شدید 🌺🌺 ➖➖➖➖➖➖➖➖ معجزه در کربلا در حین خاکبرداری از حرم ht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Page378.mp3
788.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه نمل✨
#قرائت_صفحه_سیصدو_هفتادو_هشت
#اللهمعجللولیڪالفرج
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
@emam_zamani_123
┄┅┅✿❀♦️❀✿┅┅┄
📸 تصویری از عبور و مرور بدون تشریفات
#شهید_قاسم_سلیمانی
و #شهید_حسین_پورجعفری
در یکی از خیابانهای🚏 تهران
#نشانه_ظهور
بر آن چه در قرآن کریم آمده است، ملخ از شکنجه هایی بود که بر فرعون و گروهش فرو فرستاده شدند. خدای متعالی فرمود: «و بی گمان، فرعونیان را گرفتار خشکسالیها و کاستنِ میوه ها کردیم تا شاید آنان یادآور شوند ... پس، بر ایشان توفان و ملخها و کنِه ها و قورباغه ها و خون را فرستادیم، نشانه هایی جداگانه؛ پس، خود را بزرگ شمردند، در حالی که گروهی بزهکار بودند»📚قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 33-130 ✔
.
👈بر کسی پوشیده نیست که بی گمان، دگرگونیهای آب و هوایی، به ویژه ریزش بارانهای سیل آسا، امروزه مایۀ افزایش روند پخش شدن ملخها در سرزمینها می باشند، و محل ملخهایی که بر یمن یورش می برند، بیشتر افریقاست، و این ملخها از دریای سرخ می گذرند و به این سرزمین یا سرزمینهای حجاز و شام می آیند، و چه بسا به عُمان و ایران می رسند. 👉
.
👈مَعاذ پسر جَبَل گفته است: از یمن بیرون بروید پیش از پاره شدن رشته -مرادش راه است-، و پیش از آن که برای شما توشه ای مگر ملخ نباشد، و پیش از آن که آتشی شما را سوی شام براند. 📚الفتن، ص 427، جزء 9، ذیل ح 1359 ...✔
چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله عليه و آله) باشد، اگرچه معاذ صحابی پسر جبل آن را به وی نسبت نداده است. 👉
.
👈قَتادَه از سعید پسر مُسَیِّب نقل کرده است که امیر مؤمنان در بارۀ سخن او (خدای) متعالی: «هیچ آبادی ای نیست، مگر آن که ما پیش از روز قیامت نابودگر یا شکنجه کنندۀ آن می باشیم»، پرسیده شد؟ فرمود: ویران می شود ... یمن از ملخ و پادشاه... 📚مناقب آل أبي طالب، ج 2، ص 312... بدان که بی گمان، مراد از «روز قیامت» در برخی آیات قرآنی
بصیرت امام زمانی
#نشانه_ظهور بر آن چه در قرآن کریم آمده است، ملخ از شکنجه هایی بود که بر فرعون و گروهش فرو فرستاده ش
امام زمان(عج) گرچه از چشمان ما غایب هستد، اما حضور دارند و از احوال ما آگاهند، و هر کسی قادر به دیدار ایشان نخواهد بود، مگر آنکه رضایت حضرت را جلب نماید؛ در ادامه داستانی از دیدار امام زمان(عج) با مرد مسافر را بخوانید.
مرحوم حجّة الاسلام ملاَّ اسد الله بافقی به نقل از برادرش مرحوم آیت الله محمّد تقی بافقی میگوید: «قصد داشتم از نجف اشرف پیاده، به مشهد مقدّس برای زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) بروم. فصل زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم. کوهها ودرّههای عظیمی سر راهم بود وبرف هم بسیار باریده بود. یک روز نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود وسراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوه خانهای رسیدم؛ که نزدیک گردنهای بود، با خودم گفتم: «امشب در میان این قهوه خانه میمانم، صبح به راه ادامه میدهم».
پس وارد قهوه خانه شدم، دیدم جمعی از کردهای ایزدی در میان قهوه خانه نشسته ومشغول لهو ولعب وقمار هستند، با خودم گفتم: «خدایا چه بکنم؟! اینها را که نمیشود نهی از منکر کرد، من هم که نمیتوانم با آنها مجالست نمایم، هوای بیرون هم که فوق العاده سرد است».
همینطور که بیرون قهوه خانه ایستاده بودم وفکر میکردم و کم کم هوا تاریک میشد، صدائی شنیدم که میگفت: «محمّد تقی! بیا اینجا». بطرف آن صدا رفتم، دیدم شخصی باعظمت زیر درخت سبز وخرّمی نشسته ومرا بطرف خود میطلبد.
نزدیک او رفتم واو سلام کرد وفرمود: «محمّد تقی آنجا جای تو نیست».
من زیر آن درخت رفتم، دیدم، در حریم این درخت، هوا ملایم است وکاملاً میتوان با استراحت در آنجا ماند وحتّی زمین زیر درخت، خشک وبدون رطوبت است، ولی بقیّه صحرا پُر از برف است وسرمای کُشندهای دارد.
به هر حال شب را خدمت حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) که با قرائنی متوجّه شدم او حضرت بقیّة الله (ع) است بیتوته کردم وآنچه لیاقت داشتم استفاده کنم از آن وجود مقدّس استفاده کردم.
صبح که طالع شد ونماز صبح را با آن حضرت خواندم، آقا فرمودند: «هوا روشن شد، برویم».
من گفتم: «اجازه بفرمائید من در خدمتتان همیشه باشم وبا شما بیایم».
حضرت فرمود: «تو نمیتوانی با من بیائی».
گفتم: «پس بعد از این کجا خدمتتان برسم؟»
حضرت فرمود: «در این سفر دوبار تو را خواهم دید ومن نزد تو میآیم. بار اوّل قم خواهد بود ومرتبه دوّم نزدیک سبزوار تو را ملاقات میکنم». ناگهان آن حضرت از نظرم غائب شد.
من به شوق دیدار آن حضرت، تا قم سر از پا نشناختم وبه راه ادامه دادم، تا آنکه پس از چند روز وارد قم شدم وسه روز برای زیارت حضرت معصومه (س) ووعده تشرّف به محضر آن حضرت در قم ماندم، ولی خدمت آن حضرت نرسیدم.
از قم حرکت کردم وفوق العاده از این بی توفیقی وکم سعادتی متأثّر بودم، تا آنکه پس از یک ماه به نزدیک شهر سبزوار رسیدم.
همین که شهر سبزوار از دور معلوم شد با خودم گفتم: «چرا خُلف وعده شد؟! من که در قم آن حضرت را ندیدم، این هم شهر سبزوار باز هم خدمتش نرسیدم».
در همین فکرها بودم، که صدای پای اسبی شنیدم، برگشتم دیدم حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) سوار بر اسبی هستند وبطرف من تشریف میآورند وبه مجرّد آنکه به ایشان چشمم افتاد ایستادند وبه من سلام کردند ومن به ایشان عرض ارادت وادب نمودم.
گفتم: «آقا جان! وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم، ولی موفّق نشدم؟!»
حضرت فرمود: «محمّد تقی! ما در فلان ساعت وفلان شب نزد تو آمدیم، تو از حرم عمّه ام حضرت معصومه (س) بیرون آمده بودی، زنی از اهل تهران از تو مسألهای میپرسید، تو سرت را پائین انداخته بودی وجواب او را میدادی، من در کنارت ایستاده بودم وتو به من توجّه نکردی، من رفتم» .