eitaa logo
بصیرت امام زمانی
207 دنبال‌کننده
2هزار عکس
382 ویدیو
17 فایل
السلام علیک یا صاحب زمان کانال وقف امام زمان (عج) هرچه برای ظهور بزاریم بازم کم است.. ارتباط با مدیر👇 @Mahdy_Ghaem_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀ما خانه به‌دوشان غم سیلاب نداریم ما جز پسر فاطمه ارباب نداریم....🥀 فَکَیْفَ‌أَصْبِرُعَلَى‌فِرَاقِکَ ...؟🍂🖤 ⚜شعار اربعین ۹۹⚜ "الحُسَین سَفینَه النَّجاه" ➖➖➖➖➖➖➖ ‎‌‌‌‌‌‎‌ کانال بصیرت امام زمانی⬇ ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله ناصری دعای چه کسانی مستجاب است کانال ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ : مساله غدیر مساله ایجاد یک میزان و معیار است ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
4_5794056936961869784.mp3
12.45M
دنیا رو میخوام برای نفس زدن تو روضه ها دنیا رو میخوام برای قدم زدن تو کربلا دنیارو میخوام برای حرم..:)❤️ ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
♥️ 💠وقتی واحد گزینش،افرادی روبدلیل گذشته انها رد میکرد ناراحت میشد. گفت:قبل سال57کدامیک از ما مسلمان بودیم؟ نفس ما باعث شد...... 🌷 ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌹زیارت امام حسن (ع)وامام حسین(ع) در روز دوشنبه🌹 ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
🌷به نام خداوباسلام 🌷شیطان ۵ جور فریب می‌دهد: 🌷۱. بادروغ.به آدم ع گفت:۲۰ اعراف تکوناملکین اوتکونا من الخالدین... 🌷۲.گناه رالذیذ جلوه میدهد زین لهم الشیطان ماکانو یعملون.‌‌.‌۴۳ انعام 🌷۳. فراموش کردن خدا فانساه الشیطان ذکرربه...۴۲ یوسف 🌷۴. همین یکبار گناه کن بعدخوب شو اقتلو یوسف وتکونو من بعده قوماصالحین...۹ یوسف 🌷۵. وسوسه.یواش یواش ذره ذره وقدم قدم می‌بره ته جهنم: لا تتبعو خطوات الشیطان..‌.۱۶۸ و۲۰۸ بقره فریب وسوسه های شیطان را نخورید ازگامهای شیطان پیروی نکنید 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ➖➖➖➖➖➖➖➖ کانال امام حسن مجتبی ⬇ ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ 🇮🇷@m_emamhasan_mojtaba ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
❤️شهید بهشتی: 🌱باطن مسئولین ظاهر جامعه است مدیر بد بیش از بد روی کارکنان اثر می‏‌گذارد. 👌 🌱«أَلنّاسُ عَلی دِینِ مُلُوکِهِمْ». مردم به آن بالاها نگاه می‌کنند. این یک واقعیت است.💥 ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت می شود♥️ 🌹پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم🌷 شهدای شهر آمرلی و شهید عزیزمان 📌آمرلی به زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ است! ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄
❣﷽❣ 📚 💥 1⃣ 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. 💢دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. 💢همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» 💢هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» 💢از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید: «مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» 💢از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. 💢چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. 💢از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » 💢برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ... ✍️نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖ کانال بصیرت امام زمانی ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄ 🇮🇷@emam_zamani_123 ┄┅┅✿❀🌺❀✿┅┅┄