eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
•﷽• 🍃🌸 از خواهران می خواهم که ، حجابشان را مثل حضرت زهــرا(س) رعایت بکنند نه مثل حجاب ‌هاۍ روز ! چون این حجاب‌ ها بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهد! امام زمان(عج) را تنها نگذارید. از برادرانم میخواهم که غیر حضرت آقا حـرف کـس دیگرۍ را گوش ندهند ، جهان در حال تحول است ، دنیا دیگر طبیعی نیست.... 🆔 @basirat_enghelabi110
❄️💎 . . •| درعشـق‌،تواقتـدابہ‌زهـراڪردۍ •| صدپنجـره‌نور،برجهـان‌واڪردۍ✨ •| آرامـش‌ورستگــارۍدنیـارا •| درخیمـہ‌چـادࢪٺ‌مهیـاڪردۍ😌🌸 🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیرت انقلابی
#قصّه‌دلبـری🌸💕 #قسمت82 خیلی لواشک و قره قوروت دوست داشتم. تا اسمش میومد یا هوس می‌کردم یا تو دهنم آ
🌸💕 اسم بچه رو از قبل انتخاب کرده بودیم: امیرحسین. در اصل امیرحسین بچه اولمون بود... به پیشنهاد یکی از علمای تهران گذاشتیم امیر محمد. گفته بود اسم محمد رو بذارید روش تا به برکت این اسم خدانظر کنه و شفا بگیره! می گفت: + اگه ۴ تا پسر داشته باشم اسم هرچهارتاشون رو میزارم حسین. با کمک مادرم داخل ماشین نشستم راه افتاد. روضه گذاشت؛ روضه حضرت علی اصغر"ع". سه تایی تا دم بیمارستان گریه کردیم برای شیرخوار امام حسین..! زایمان تو بیمارستان خصوصی بود، لباس مخصوص پوشید و اومد داخل اتاق! به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می‌کردن الان گوشه ای میشینه و لام تا کام حرف نمی‌زنه! برعکس... رو پاش بند نبود، هی قربون صدقه‌م می‌رفت. : نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
بصیرت انقلابی
#قصّه‌دلبـری🌸💕 #قسمت83 اسم بچه رو از قبل انتخاب کرده بودیم: امیرحسین. در اصل امیرحسین بچه اولمون ب
🌸💕 برای کادر پزشکی خیلی جالب بود که آدم مذهبی و اینقدر تقلا و جنب‌وجوش!!! با گوشی فیلم میگرفت، یکی از پرستارها می گفت: +«کاش میشد از این صحنه ها فیلم بگیری و به بقیه نشون بدی تا یاد بگیرن» قبل از این که بچه رو‌ بشورن در گوشش اذان و اقامه گفت. همون جا براش روضه خوند؛ وسط اتاق زایمان جلوی دکتر و پرستار ها روضه حضرت علی اصغر"ع"، اون‌جایی که لالایی میخونن بعد هم کام بچه رو با تربت امام حسین"ع" برداشت.! اصرار می کرد شب به جای همراه بمونه کنارم... مدیربخش می گفت: +شما متوجه نیستید اینجا بخش زنانه؟؟؟ دکتر رو راضی کرده بود تا با مادرم بمونه، اما کادر بیمارستان اجازه ندادن! تا یازده دوازده شب بالای سرم ایستاد به زور بیرونش کردن، باز صبح زود سر و کله‌ش پیدا شد‌. چند بار بهش گفتم: - روزهفتم مستحبه موهای سر بچه رو بتراشیم! راضی نشد بهش گفتم: - نکنه چون خودت دردبی مویی کشیدی دلت نمیاد؟؟؟ می‌گفت:+حیفم میاد امیرحسین ۱۳ روزه بود که بردیمش هیئت، تولد حضرت زینب بود و هوا هم خیلی سرد و هیئت شلوغ... مدام به من می‌گفت:+بچه رو‌ بمال به در و دیوار هیئت. خودش هم اومد بردش قسمت آقایون و مالیده بودش به در و دیوار هیئت... : نـوش جـونـت رفـیق..!🌱
~•||🖇⚡️ میگن‌الگوےیه‌بچھ‌‌پدرشه الگوےمابچه‌شیعه‌هاهم‌مولاعلےمونھ(: ولے...! چراهیچڪدوم‌ازڪاراواعمالمون‌ بویی‌ازبابانبردھ؟ چرا شبیہ‌بابامون‌نیست؟💔!' سکوت . .!:) !• 🆔 @basirat_enghelabi110
• . بچـھ‌کـھ‌بودفلج‌شد نذرحضـرت‌زینب.س.کردمش.. نذرقبول‌شدورضاخوب‌شد ؛ خوبِ‌خـوب...🚶🏿‍♂ اونقدرخوب‌کـھ‌مھرنوکری ‌عمـھ‌ی‌سادات روی‌قلبش‌حڪ‌شد :) عاقبت‌هم‌فدائـےبـےبـےزینب‌شد🙂♥ 💛 🌻 🆔 @basirat_enghelabi110
هر‌وقت‌مغرور‌شدی هر‌وقت‌مقام‌و‌پولے‌بدست ‌آوردی هروقت‌دیدی‌همه‌بهت‌احترام ‌مےگذارن هروقت‌ا‌زعبادت‌‌خداخجالت ‌کشیدی هروقت‌توی‌درست‌پیشرفت ‌کردی یا... با‌خودت‌زمزمه‌کن"هذا‌مِن‌فَضل ‌ِ‌رَبی" یادت‌نره‌هرچے‌داری‌ازفضل‌خد‌ا داری 🆔 @basirat_enghelabi110
بــسم الـلّه الـرحمن الرحــیمــ😍🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣سلام امام زمانم❣ هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میکنم عهدمیکنم‌ با شما، هر روز که می‌گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم🍃 ✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨ 🌹تعجیل در امر فرج پنج صلوات🌹 «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» 🌱 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🆔 @basirat_enghelabi110
⊰🧡⃟📙⊱ ‌- - گرگ‌ھا‌خوب‌بدانند، دراین‌ایلِ‌غریب گر‌پدرمُرد، تفنگِ‌پدرےهست‌هنوز گرچهـ‌مردانِ‌قبیلهـ‌همگۍڪشتهـ‌شدند توےگهواره‌چوبۍ؛ پسرےهست‌هنوز♥️‎..! - - 📙🧡¦↜❁ 📙🧡¦↜❁ 📙🧡¦↜❁ 🆔 @basirat_enghelabi110