🔺اولین همایش بین المللی لشکر فاطمیون افغانستان با سخنرانی معاون سید حسن نصرالله در حزب الله لبنان
🔹جبهه جهانی شباب المقاومة با همکاری لشکر فاطمیون و آستان قدس رضوی برگزار می کند:
🔹همزمان با روز مقاومت اسلامی اولین همایش بین المللی لشکر فاطمیون افغانستان
🔹با موضوع تکریم شهدای لشکر فاطمیون، آزادی قدس هدف نهایی فاطمیون و خروج آمریکا از منطقه
🔹سخنرانان: آیت الله شیخ عیسی قاسم؛ رهبر نهضت اسلامی بحرین
🔹شیخ اکرم برکات معاون فرهنگی حزب الله لبنان
🔹مهندس نصر الشمّری؛ سخنگوی مقاومت اسلامی نجباء عراق
🔷سران جریانان کشور فلسطین و فرماندهان ارشد لشکر فاطمیون افغانستان
🔹همراه با پیام مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
🔹حماسه سرایی: حاج مهدی رسولی و سید مسافر
🔹مشهد مقدس، حرم امام رضا علیه السلام، ۲۳ مرداد ماه
🔹همایش با رعایت تمام پروتکل های ستاد ملی مقابله با کرونا برگزار میگردد
#بصیرت_انقلابی
@basirat_enghelabi110
سلام خدمت شما عزیزان 🌸
امشب در خدمت شما هستیم با قسمت های صد و بیست و سوم
و صد و بیست و چهارم
داستان #جان_شیعه_اهل_سنت
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
🖋 #قسمت_صد_و_بیست_و_سوم
خنده روی صورتش خشک شد و خوب فهمید که فعلاً شوق همراهیاش را چون گذشته ندارم که ساکت سر به زیر انداخت و همانطور که با چنگالش بازی میکرد، دل به دریا زد و با صدایی گرفته پرسید: «هنوز منو نبخشیدی؟» نگاهم را به بشقاب غذایم دوختم و با بیتفاوتی جواب دادم: «نه! حالم خوب نیس!» سرش را بالا آورد و با نگرانی پرسید: «چیزی شده الهه جان؟» نمیخواستم پرده از دردهای مبهمی که به جانم افتاده بود، بردارم که حتی تمایلی برای دردِ دل کردن هم نداشتم، ولی برای اینکه جوابی داده باشم، حال ناخوش این چند روزه را بهانه کردم و گفتم: «نمیدونم. یه کم سرم درد میکنه!» و باز هم همه را نگفتم که آن چیزی که پایم را برای همراهیاش عقب میکشید نه سردرد و کمردرد که احساس سردِ خفته در قلبم بود و دلِ او آنقدر عاشق بود که به همین کلام کوتاه به ورطه نگرانی افتاده و بپرسد: «میخوای همین شبی بریم درمانگاه؟» لبخندی زدم و با گفتن «نه، چیزِ مهمی نیس!» خیالش را به ظاهر راحت کردم، هر چند باز هم دست بردار نبود و مدام سفارش میکرد تا بیشتر استراحت کنم و اصرار داشت تا برای یک معاینه ساده هم که شده، مرا به دکتر ببرد.
ظرفهای شام را شستم و خواستم به سراغ شستن پرتقالها بروم که از جا پرید تا کمکم کند. دست زیر جعبه بزرگ پرتقال گرفت و با ذکر «یا علی!» جعبه را برایم نگه داشت تا پرتقالها را در سینک دستشویی بریزم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و با لحنی لبریز از تردید و سرشار از سرزنش پرسیدم: «بازم فکر میکنی امام علی (علیهالسلام) کمکت میکنه؟!!!» و کلامم آنقدر پر نیش و کنایه بود که برای چند لحظه فقط نگاهم کرد و با سکوتی سنگین جواب طعنه تلخم را داد. خوب میدانستم که امشب، شب عید غدیر است و فقط بخاطر دلخوریهای این مدت من و کینهای که از عقایدش به دل گرفتهام، همچون عیدهای گذشته با جعبه شیرینی به خانه نیامده که لبخند تلخی زده و باز طعنه زدم: «خیلی دلت میخواست امشب شیرینی بخری و عید غدیر رو تو خونه جشن بگیری، مگه نه؟» و به گمانم شیشه قلبش ترک برداشت که آیینه چشمانش را غبار غم گرفت و با لحنی دل شکسته پرسید: «الهه! چرا با من این کارو میکنی؟» و دیگر نتوانستم تحمل کنم که هم خودم کلافه و عصبی بودم و هم جگر مجیدِ مهربانم را آتش زده بودم که بدون آنکه شیر آب را ببندم، با بدنی که از غصه به لرزه افتاده بود، از آشپزخانه بیرون زدم و به سمت اتاق دویدم و او دیگر به دنبالم نیامد که شاید به قدری از دستم رنجیده بود که نمیتوانست در چشمانم نگاه کند و چقدر دلم آرام گرفت وقتی این رنجش به درازا نکشید و پس از چند لحظه با مهربانی به سراغم آمد و کنارم لب تخت نشست.
به نیم رخ صورتم نگاه کرد و به آرامی پرسید: «الهه! نمیشه دیگه منو ببخشی؟» به سمتش صورت چرخاندم و دیدم که نگاهش از سردی احساسم، آتش گرفته و میخواهد با آرامشی مردانه پنهانش کند که زیر لب زمزمه کردم: «مجید! من حال خودم خوب نیس!» و به راستی نمیدانستم چرا اینهمه بهانه گیر و کم طاقت شدهام که با لبخندی رنجیده جواب داد: «خُب حالت بخاطر رفتار من خوب نیس دیگه!» و بعد با بغضی که به وضوح در آهنگ صدایش شنیده میشد، سؤال کرد: «الهه جان! من چی کار کنم تا منو ببخشی؟ چی کار کنم که باور کنی با این رفتارت داری منو پیر می کنی؟»
گوشم به کلام غمزدهاش بود و چشمم به صورت مهربانش که در این دو ماه، به اندازه سالها از بین رفته و دیگر رنگی به رویش نمانده بود و چه میتوانستم بکنم که حال خودم هم بهتر از او نبود. همانطور که سرم را پایین انداخته و دکمه لباسم را با سرانگشتانم به بازی گرفته بودم، با صدایی که از اعماق قلب غمگینم بر می آمد، پاسخ دادم: «مجید... من... من حالم دست خودم نیس...» سپس نگاه ناتوانم رنگ تمنا گرفت و با لحنی عاجزانه التماسش کردم: «مجید! به من فرصت بده تا یه کم حالم بهتر شه!» و این آخرین جملهای بود که توانستم در برابر چشمان منتظر محبتش به زبان بیاورم و بعد با قدمهایی که انگار میخواست از معرکه احساسش بگریزد، از اتاق بیرون زدم و باز هم مجیدم را در دنیایِ پُر از تنهاییاش، رها کردم.
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
کانال داستانهای18+ را در پیامرسانهای تلگرام و ایتا دنبال کنید
♨ تلگرام. T.me/dastanhaye_18
♨ ایتا. Eitaa.com/dastanhaye_18
📖 #رمان_جان_شیعه_جان_اهل_سنت
🖋 #قسمت_صد_و_بیست_و_چهارم
آیینه و میز مادر را گردگیری کردم و برای چندمین بار قاب شیشهای عکسش را بوسیده و از اتاق بیرون آمدم. هر چه عبدالله اصرار میکرد که خودش کارهای خانه را میکند، باز هم طاقت نمیآوردم و هر از گاهی به بهانه نظافت خانه هم که شده، خودم را با خاطرات مادر سرگرم میکردم. هر چند امروز همه بهانهام دلتنگی مادر نبود و بیشتر میخواستم از جاذبه میدان عشق مجید بگریزم که بخاطر شیفت کاری شب پیش، از صبح در خانه بود و من بیش از این تاب تماشای چشمان تشنه محبتش را نداشتم که در خزانه قلبم هیچ انگیزهای برای ابراز محبت نبود و چه خوب پای گریزم را دید که با نگاه رنجیده و سکوت غمگینش بدرقه ام کرد.
کار اتاق که تمام شد، دیگر رمقی برای نظافت آشپزخانه نداشتم که همین مقدار کار هم خستهام کرده و نفسهایم را به شماره انداخته بود. خواستم بروم که عبدالله صدایم کرد: «الهه! یه لحظه صبر کن کارِت دارم.» و همچنانکه گوشی موبایلش را روی میز میگذاشت، خبر داد: «بابا بود الان زنگ زد. تا یه ساعت دیگه میاد خونه. گفت بهت بگم بیای اینجا، مثل اینکه کارِت داره.» و در مقابل نگاه کنجکاوم، ادامه داد: «گفت به ابراهیم و محمد هم خبر بدم.» با دست راستم پشت کمرم را فشار دادم تا قدری دردش قرار بگیرد و پرسیدم: «نمیدونی چه خبره؟» لبی پیچ داد و با گفتن «نمیدونم!» به فکر فرو رفت و بعد مثل اینکه چیزی به خاطرش رسیده باشد، تأکید کرد: «راستی بابا گفت حتماً مجید هم بیاد.» سپس به چشمانم دقیق شد و پرسید: «مجید امروز خونهاس؟» و من جواب دادم: «آره، دیشب شیفت بوده، امروز از صبح خونه اس.» و سر گیجهام به قدری شدت گرفته بود که نتوانستم بیش از این سرِ پا بایستم و از اتاق بیرون آمدم. دستم را به نرده چوبی راه پله گرفته و با قدمهایی کُند بالا میرفتم.
سرگیجه و تنگی نفس طوری آزارم میداد که دیگر سردرد و کمردرد را از یاد برده بودم. در اتاق را که باز کردم، رنگم به قدری پریده بود و نفسهایم آنچنان بریده بالا میآمد که مجید از جایش پرید و نگران به سمتم آمد. دستم را گرفت و کمکم کرد تا روی کاناپه دراز بکشم. پای کاناپه روی زمین نشست و با دلشورهای که در صدایش پیدا بود، پرسید: «الهه جان! حالت خوب نیس؟» همچنانکه با سر انگشتانم دو طرف پیشانیام را فشار میدادم، زیر لب گفتم: «سرم... هم خیلی درد میکنه، هم گیج میره!» از شدت سرگیجه، پلکهایم را روی هم گذاشته بودم تا در و دیوار اتاق کمتر دور سرم بچرخد و شنیدم که مجید زیر گوشم گفت: «الان آماده میشم، بریم دکتر.» به سختی چشمانم را گشودم و با صدایی آهسته گفتم: «نه، بابا زنگ زده گفته تا یه ساعت دیگه میاد، گفته ما هم بریم پایین.»
چشمانش رنگ تعجب گرفت و پرسید: «خبری شده؟» باز چشمانم را بستم و با کلماتی که از شدت تنگی نفس، به لکنت افتاده بود، جواب دادم: «نمی دونم... فقط گفته بریم...» و از تپش نفسهایش احساس کردم چقدر نگران حالم شده که باز اصرار کرد: «خُب الان میریم دکتر، زود بر میگردیم.» از این همه پریشان خاطریاش که اوج محبتش را نشانم میداد، لبخند کمرنگی بر صورتم نشست و نمیخواستم بیش از این دلش را بلرزانم که چشمانم را گشودم و پاسخ پریشانیاش را به چند کلمه دادم: «حالم خوبه، فقط یه خورده سرم گیج رفت.» ولی دست بردار نبود و با قاطعیت تکلیف را مشخص کرد: «پس وقتی اومدیم بالا، میریم دکتر.» در برابر سخن مردانهاش نتوانستم مقاومت کنم و با تکان سر پیشنهادش را پذیرفتم که سر درد و کمر درد و تنگی نفس امانم را بریده و امروز که سرگیجه هم اضافه شده و حسابی زمین گیرم کرده بود.
#نویسنده_فاطمه_ولی_نژاد
کانال داستانهای18+ را در پیامرسانهای تلگرام و ایتا دنبال کنید
♨ تلگرام. T.me/dastanhaye_18
♨ ایتا. Eitaa.com/dastanhaye_18
🖋دکتر مجتبی زارعی:
هرچقدر که از دیدن دست های آستین بالا زده ی چدنی مکرون روی جسدهای بر دامن عروس آسیا، غیظ کردم و گفتم تبت یدا مکرون! از پاسخ رییس جمهور به تلفن این پرروی گستاخ در باره لبنان، از سید مقاومت و از مسیحیان، شیعیان، سنیان و دروزی های حزب الهی خجالت کشیدم!
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روز مباهله، پيامبر اعظم(ص) عزيزترين عناصر انسانى خود را به صحنه مىآورد؛ برای نشان دادن تمایز بین حق و باطل!
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
دعای روز مباهله.pdf
52.9K
🍃دعای جلیل القدر مباهله🍃
✨سیّد ابن طاوس از حضرت امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند: اگر بگویم که در این دعاء اسم اکبر است، راست گفته ام.
✨و اگر مردم می دانستند که این در این دعا چه استجابتی هست، برای آموختن آن سر از پا نمی شناختند. و من آن دعا را پیش از درخواست حوائج خود می خوانم؛ و آن دعای مباهله است.
📚 «الاقبال بالأعمال الحسنة» ج ۲ ص ۳۵۶
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🌹آیه مباهله، برترین فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن کریم
📚(الفصول المختارة، ص38/ بحار الأنوار، ج49، ص188)
♦️روزى مأمون از حضرت رضا علیه السلام سؤال کرد: بزرگترين فضيلت امير المؤمنين عليه السّلام که قرآن بر آن دلالت می کند، چیست؟
♦️حضرت رضا فرمود: این فضيلت امیرالمؤمنین علیه السلام (که می گویی) در آيه مباهله است، آن جا كه خداوند مي فرمايد:
♦️ «هرکس بعد از آنچه از علم برایت آمده است، با تو مخاصمه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، خودمان و خودتان را فراخوانیم. سپس مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار دهیم» (بر اساس این آیه) رسول خدا صلّی الله علیه و آله، حسن و حسین علیهماالسلام را به عنوان پسرانش، فاطمه عليها السّلام را به عنوان زنانش، و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان نفس خود آورد.
♦️از آنجا که هیچ یک ازمخلوقات خداوند، بالاتر و برتر از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نیست، در نتیجه بنابر حکم خداوند عزّ و جلّ، کسی برتر از نفس رسول خدا صلّی الله علیه و آله نخواهد بود.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
💠 مباهله از دیدگاه آیت الله جوادی آملی :
🔸از غريب ترين ايام زندگي ما ايام #مباهله است.
خيلي از ما عالمانه حرف ميزنيم و عوامانه فكر ميكنيم در نتیجه آن اركان ولايت را تقريباً از دست ميدهيم در حالی که آن اجزاي غير ركني را خيلي محترم ميشمريم مانند اول ذيحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امير با فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است اينها جزء واجبات غير ركني است.
🔹 #غدير جزء واجبات ركنی امامت است، #مباهله جزء واجبات ركنی ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق ميكند. در حالی که نه رسانهها از او نام ميبرند و نه حوزهها خبري هست!
آن وقت آن مسائل واجبات غير ركني را خيلي دامن ميزنيم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزاي نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غير ركني است اما ركوع و سجود واجب ركني است.
🔸وقتي مأمون(علیه من الرحمن ما یستحق) ، به وجود مبارك امام رضا(سلام الله علیه) عرض ميكند به چه دليل علي بن ابيطالب(سلام الله عليه) افضل است؟ ایشان ديگر نفرمود غدير، فرمود با آیه #انفسنا .
خدا وقتي وجود مبارك حضرت امير علیه السلام را #جان_پيغمبر ميداند از اين بالاتر فضيلت فرض ميشود؟!
🔹«من كنت مولاه فهذا علي مولاه» كه گفته ی خود پيغمبر است هر چند آن هم از طرف خداست، کجا؛ و اینکه ذات اقدس اله خود فرموده علي جان پيغمبر است، کجا؟! و وجود مبارك امام رضا علیه السلام به اين استدلال كرد.
تدوین :سید محمد حسین مرکبی
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️ شکایت نمایندگان مزدم از آخوندی و زنگنه به دلیل «ترک فعل»
🔺ابوترابی، نماینده اصفهان:
یکی از ترک فعل ها، توقف ۶ ساله ساخت مسکن توسط آخوندی است. وزیر نفت نیز تمام اقداماتی که باعث میشد از وابستگی به نفت خام جدا شویم را متوقف کرده است.
🔺آخوندی به بهانه کرونا چند ماهی است از کشور خارج شده. پرونده او تشکیل شده و انتظار داریم که قوه قضائیه عادلانه و محکم رفتار کند. شکایتنامه را هفته آینده به دستگاه قضا خواهیم داد.
🔺عباس آخوندی علاوه بر این یک جرم بزرگتری هم به نام لیبرال بودن دارد علنا اعلام کرد باید لیبرالیسم رو درون حکومت اجرا کنیم تفکری که امام به خاطر اون مرحوم منتظری رو عزل کرد.
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
🔰 رشته توئیت استاد حسن عباسی درباره توافق میان رژیم صهیونیستی و #امارات_اسراییلی_متحده :
❌ امارات متحده عربی اسراییل
نه ! #امارات_اسراییلی_متحده
۱_ یه جوری میگن آشتی تاریخی رژیم صهیونیستی و امارات، که هر کی ندونه، میپنداره تا دیروز داشتن با هم میجنگیدن. این #رژیم_امارات به دستور صهیونیستا، پنج ساله جنوب یمن رو اشغال کرده و مردم اونجا رو میکشه. حالا فقط «پرده کنار رفته»، «حجله هویدا شده»، همین.
۲_ پس از پیمان کمپ دیوید که #انور_سادات با مناخم بگین به توافق آشتی مصر و صهیونیستا رسید؛ خالد اسلامبولی در مصر، انور سادات را اعدام انقلابی کرد. اکنون با علنی شدن روابط امارات با نتانیاهو، آیا جوانان خشمگین عرب #شیخ_بن_زاید را هم زائد خواهند شمرد؟
۳_ شیخنشین #امارت که نه انتخابات داره و نه مجلس، با تعاریف رایج در علم سیاست؛ نه کشوره، نه دولته، و نه ملت. رژیم آمریکا و رژیم صهیونیستی، عاشق شیخنشینهای این جوریاند؛ مثل شیخنشینهای سعودی و امارات، گاوهای شیردهی که خوب دوشیده میشن.
۴_ تا اینجا پیروزی مطلق برای ایران:
این #امارات که هیچ وقت جزئی از محور مقاومت روبروی صهاینه نبود؛ حالا با علنی شدن رابطه دیرینه امارات و صهاینه، نفرت مسلمونا در جهان علیه شیوخ امارات، و تکیه معنوی روزافزون تودههای مسلمان به ایران؛ آوردهی قدرت نرم جمهوری اسلامی است.
۵_ این #ترامپ و #نتانیاهو برای مصرف داخلی خودشون مجبور شدن رابطه امارات و صهاینه رو علنی کنن و جشن صوری بگیرن. فقط باید گفت: زرشک!
ابر قدرتی که برای کسب وجهه داخلیاش تا انتخابات ریاست جمهوری، نیازمند چنین توافقاتیه؛ معلومه که تا چه حد افول کرده.
۶_ مصر پس از توافق کمپ دیوید با صهاینه، از محور مقاومت خارج شد و قدرت نرم منطقهای او به صفر رسید؛ چون نه تنها الهامبخش نبود که حتی مایه خفت و شرمساری جهان اسلام شد. #امارات هم به همین ورطه غلتید؛ تصویر یک شیخنشین ضدمقاومت.
۷_ آمریکا کوشید با اشغال افغانستان و عراق و ایجاد دموکراسی تراز؛ این دو را به الگوی جهان اسلام تبدیل کند، اما نشد. اکنون میکوشد امارات را الگوی مطلوب جهان اسلام معرفی و منطقه را #اماراتیزه کند. غافل از این که امارات با دموکراسی و جمهوریت برابر سال نوری فاصله دارد.
۸_ ساختن برجهای بلند در ریگزارهای ساحلی، تودههای انسانی را به «ملت» تبدیل نمیکند. سازش با صهاینه هم یک امارات شیخیه را تبدیل به دولت نمیکند. افول قدرت نرم آمریکا یعنی امارات بدون ارزشهای آمریکایی «نِیشن - استیت» و «دموکراسی» الگوی اماراتیزه کردن منطقه شود.
۹_ اتصال ریش صهاینه به دم شیوخ #امارات موجب دوام عمر صهیونیستها نخواهد شد.
اسراییل و شیوخ امارات هر دو رفتنی هستند و ۲۰ سال آینده را نمیبینند. ان شاءالله.
۱۰_ باید با عملیات مشکوک تروریستی، بندر بیروت را منفجر میکردند و مردم مقاوم لبنان را به خود مشغول میساختند و با ناوهای فرانسوی و آلمانی و انگلیسی آن بندر را اشغال مینمودند، تا بتوانند رابطه خود با امارات را علنی کنند. زهی خیال باطل.
۱۱_ پس از هجده سال تلاش آمریکا برای تحقق پروژه #خاورمیانه_بزرگ بالاخره رابطهی دو دههای امارات و صهاینه را علنی کردند؛ عجب دستاوردی! البته نزدیک به دو دهه اشغال نظامی افغانستان و عراق، و ویرانی یمن و سوریه با نیت تغییر ساختار این کشورها، دستاورد این پروژه است.
۱۲_ ۵ نقش مخرب #امارات در منطقه:
- حضور نظامی در جنگ کنونی تجزیه لیبی
- پشتیبانی موثر لجستیکی از داعش در سوریه
- اشغال نظامی جنوب یمن و سوکوترا
- خیانت به آرمان فلسطین
- مشارکت مخرب در تحریم ایران و تبدیل امارات به سکوی ارتش تروریست آمریکا در حمله گاه و بیگاه به ایران، مانند پرواز گلوبال هاوک معدوم
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110