💢آیا دو جاسوس با قرار وثیقه آزاد شدند؟
✍🏻«مهدی کشتدار» مدیرعامل خبرگزاری قوه قضائیه در واکنش به آزادی «نیلوفر حامدی» و «الهه محمدی» که دیروز پس از ۱۷ ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد شدند، نوشت:
🔹«از روز گذشته و در پی آزادی دو متهم امنیتی با قرار وثیقه، برای برخی این تصور به وجود آمد که چطور دو جاسوس با قید وثیقه آزاد شدهاند؟ طبق دادنامه صادره از سوی دادگاه رسیدگیکننده به پرونده متهمین، اتهامهای این دو نفر تحت عنوان همکاری با دولت متخاصم آمریکا، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران ذکر شده است. این امر حاکی از این است که جاسوس بودن این دو نفر برای دستگاه قضایی احراز نشده است. همانطور که مشخص است در این ماده عنوان جرم «همکاری با دول متخاصم» ذکر شده که متفاوت از عنوان جرم جاسوسی در قانون مجازات اسلامی است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش عملیاتیِ سردار حاجیزاده از موشکباران تروریستها
🔹فرمانده هوافضای سپاه: ۴ فروند خیبرشکن از جنوب خوزستان به مقصد گروه تکفیری در ادلب شلیک شد
🔹از کرمانشاه ۴ فروند و ۷ فروند از آذربایجان شرقی به مقر صهیونیستی شلیک شد.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14021026_43806_64k.mp3
24.54M
🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور. ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆این هنوز خستگی اش در نرفته؟!
رفته بود یه کم استراحت کنه؛ معلوم نیست کجا موند!😬
۲۶ دیماه، سالروز فرار شاه معدوم ایران، بر سلطنت طلبان آوارهی خارجی و متوهمان داخلی گرامیباد🙏
🌹شهیدیکهامامزمان(عج)کفنشکرد🕊⚘
🗯شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمیدونم شعر خودش بود یاغیر..
🌷یابنالزهرا..یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن.
▫️از بس این شهید به امام زمان عجلالله تعالیفرجه علاقه داشت..به دوست روحانی خود وصیت میکند.اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی..
▫️روحانی میگوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زدهاند.. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من میتوانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم آنان اجازه دادند..در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یابنالزهرا..یا بیا یک نگاهی به من کن... یا به دستت مرا در کفن کن
▫️وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند: یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی..
▫️وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد..گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد !؟باعجله برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.. از دیشب نمیدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم.. نشناختم..😔
📚منبع: کتاب روایت مقدس ص۹۶
✍به نقل از نگارنده کتاب"میرمهر"
حجةالاسلام سید مسعود پور سیدآقایی