فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹یکی از معدود فیلمهای موجود از شهید حمید باکری.
🌹بهمناسبت سالروز شهادت شهید حمید باکری
🕊شادی روحش صلوات
کانال بصیرت مهدوی
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۲۱) 🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داش
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۲)
🌷مژدگاه شفاعت!
گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم
تا قبل از آن به خاطر هیجان ناشی از پیروزی بر گناه متوجه درد زخمهای بدنم نبودم.
هنوز راه زیادی نرفته بودیم که از نیک خواستم بنشیند تا کمی استراحت کنیم.
نیک گفت: 👇👇
وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم.
گفتم نمیتوانم،
مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟
نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،
در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد.
نگاهی به
سپر انداختم و با بیحالی گفتم:
چرا سپری با این ضخامت نتوانست در برابر آن ضربه مقاومت کند؟
نیک جواب داد:
یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی،
بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی.
حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت
نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت:
اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی.
نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود
بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟
نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست،
بعد ادامه داد:
البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه.
اگر مژده شفاعت برایت آوردند جان تازه ای خواهی گرفت و میتوانی براحتی بقیه راه را بپیمایی.
دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم
همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: 👇👇
بهترین توشه برای اخرت تقوی است.
کمی جلوتر رفتیم ،
دیگر قادر به راه رفتن نبودم
درد سراسر وجودم را ازار میداد
از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد
او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟
نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد.
پس دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت را بگیرم و بس!
با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم.
کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد
از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد.
سرانجام به تپه ای رسیدیم.
نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،
وادی پرخیر و برکت شفاعت است
ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم .
اگر مورد شفاعت کسی،
مخصوصا اهل بیت علیه السلام،
قرار بگیری،
با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت.
با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند.
ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد..
با دلهره از نیک پرسیدم:
و اگر برایم نیاورند چه؟
اگر شفاعتم نکنند؟؟
نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت🔥 خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ...
ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم
همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود.
فرشته دارو را به نیک داد و گفت:
این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت..
از خوشحالی به گریه افتادم
نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت.
از خوشحالی فریاد کشیدم:
درود بر محمد و خاندان پاک او،همانها که در برابر محبت،
شفاعت میکنند
(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.)
صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم.
با خوشحالی گفتم،
بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام.
وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم:
بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند.
یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟
کی ما را شفاعت خواهد کرد؟
گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟
گفت به ما اجازه عبور نمیدهند
میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید...
✍ادامه دارد..
⚠️نکته:
ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ
اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،
ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم.
10_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
24.01M
#باز_نشر
🔉شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
📣 جلسه دهم
* شهادت سردار سلیمانی
* ماجرای سفیانی
* روایت پیامبر صلیالله علیه و آله در مورد مقام شهدا
* حورالعین
* کسی که در دنیا میتوانست به کربلا برود و نرفت!
* در امانبودن شهید از صحنه قیامت
* شهید عذاب قبر دارد؟!
* مراتب ایمان
* حدیث سلسله الذهب درمورد مقام شهید
* نسبتهای خانوادگی در برزخ
* باب بهشت عرفا
* حیات برزخی
* علم چیست؟
* ریشه همه حقایق
* مراتب حیات
* محقق شدن هدفی که خون شهید برایش ریخته است.
⏰ مدت زمان: ۵۷:۱۳
📆1398/10/13
#شهید
#ایمان
#شهید_سلیمانی
VID_20220225_15-1645790429713_1.m4a
14.44M
⚡️ مکاشفه ای عجیب
با پیامی عجیب تر
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
35.Fatir.28.mp3
3.78M
🔹سوره فاطر سوره ۳۵ قرآن کریم
#تفسیر_صوتی_قرآن
استاد قرائتی
تفسیرنور
⚘تفسیر آیه ۲۸ سوره فاطر⚘
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
کانالعطرظهورمولا ↙️↙️↙️
@atr_ir
🔸 بدی دیگری را به رویش نیاور 🔸
روزی حاج میرزا احمد عابد نهاوندی مشهور به حاج مرشد چلویی که از نزديكترين دوستان شيخ رجبعلي خياط بوده و جزء عرفا و صلحای عصر خود شمرده میشد، میفرمودند:
هر وقت از کسی به تو بدی رسید، سعی کن به رویش نیاوری. خجالت زده کردناشخاص صفت خوبی نیست و گفت: حضرت یوسف پس از اینکه از چاه نجات یافت و عزیز مصر شد، برادرانش به او رسیدند؛ تا آخر عمر جلوی برادرانش جملهای که «چاه» در آن باشد، بر زبان نیاورد!
📗 کتاب بهترین کاسب قرن
💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💜
مانور_با_ولایت_فقیه_برای_رسیدن_به_ظهور.mp3
1.9M
👤 استاد رائفیپور
📝 «مانور با ولی غیر معصوم برای رسیدن به ظهور»
#مهدویت_و_ولایت_فقیه
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر معظم انقلاب: آن کسانی که با توهّم تکیهی به دیگران، و با تکیهی به دیگران گمان می کنند که امنیّت خودشان را می توانند تأمین کنند، بدانند که سیلیِ این را بزودی خواهند خورد.
⚠️اگر رهبری نبود، امثال روحانی و مرحوم هاشمی رفسنجانی موشکامون رو مثل هسته ای به باد میدادن...
#اللهم_حفظ_قائدنا_الامام_الخامنه_ای♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتماد به آمریکا، به آخر خط رسید...
🌺 امام خامنهای(مدظلهالعالی): ملتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد. حتی آن کسانی که دوست آمریکا بودند.
#ایران_قوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ امثال تاجزاده که امروز در تحولات اوکراین نظام را متهم می کنند ، دنباله همان کسانی هستند که می خواستند ما را وارد جنگ خلیجفارس کنند و می گفتند صدام خالد بن ولید است و توبه کرده است.
✅ نظام راهبردش مشخص است فریب این شامورتی بازی ها را نمی خورد.
📽 نطق علی اکبر محتشمی پور عضو مجمع روحانیون مبارز در مجلس
🔴 دروغگویی و آبروریزی اصلاح طلبان برای مقابله با ساماندهی فضای مجازی
🔻صفحه ای که این توییت را به آیت الله جوادی آملی دام ظله نسبت داده، در بالای صفحه، خود تصریح کرده است که وابستگی به بنیاد اسراء ندارد.
🔻قبلاً هم دفتر این مرجع تقلید طی نامه ای اعلام کرده بود که نه معظم له و نه دفتر ایشان در توییتر فعالیت ندارند.
🔻سخنانی که در این توییت جعلی آمده است، به صورت تقطیع شده و با کنار هم گذاشتن برخی جملات در کنار یکدیگر و ترکیب آنها با هم بوده است.
🔻اصل این سخنان برای چند ماه پیش و مربوط به دیدار با رئیس قوه قضائیه است نه زمان تصویب طرح اخیر در مجلس؛ اما جالب است که رسانه های اصلاح طلب به دروغ نوشتند:
«آیتالله جوادی آملی امروز [یعنی در ایامی که طرح معروف شده به صیانت تصویب شد ] در واکنش به موضوع طرح صیانت از حقوق کاربران اینترنت، توئیتی منتشر کرد»!
🔻در سخنان اصلی نیز ایشان نه تنها فضای مجازی «ول» و «رها» را تأیید نکرده بلکه تصریح کرده اند که باید با افراد متخلف برخورد شود. ضمن اینکه اگر کسی با افکار ایشان آشنا باشد، می داند که معظم له قائل به فضای مجازی یله و رها نیست.
♨️در واقع رسانه های اصلاح طلب [ اعتماد آنلاین، عصر ایران، دنیای اقتصاد و ... ] با یک عملیات روانی به دنبال این بودند که از نمد این توییت جعلی برای خود کلاهی ببافند! و از نهاد مرجعیت مایه بگذارند که البته آبرویشان هم رفت.
#طرح_صیانت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای به زندان کرده خلوت با خدا، موسیابن جعفر
🏴شهادت امام کاظم(ع) تسلیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #استوری
😭 چه تک و تنها غریبونه
شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر (علیه السلام) تسلیت باد
rasoli-6.mp3
4.03M
📢حـاج مـــهدی رســولی
🌹غریبونه تنهای تنها...
🔲 شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام)
✊ امام مبارز
✅طبق کلام امام خامنه ای در اتاق موسیبنجعفر سه چیز سمبولیک نشانه چی بود؟
👈 شمشیری که نشان میدهد هدف، جهاد است.
👈 لباس خشنی که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونتبارِ رزمی و انقلابی است
👈 و قرآنی که نشان میدهد هدف، این است؛ میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم
🏴شهادت امام موسی کاظم علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم
کانال بصیرت مهدوی
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۲۲) 🌷مژدگاه شفاعت! گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم تا ق
#سرگذشت ارواح در برزخ
(قسمت ۲۳)
آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند
میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید.
در همان لحظه نیک صدایم کرد و گفت: بیا برویم وقت را تلف نکنیم.
در راه از نیک پرسیدم:
تکلیف اینها چیست؟
گفت به فکر آنها نباش،
در اینجا هرکس به نوعی انتظار شفاعت دارد
عده ای مثل تو شفا میخواهند و عده ای نیز اجازه عبور میخواهند و ...
حتی یک مومن هم میتواند اینها را شفاعت کند اما لیاقت شفاعت ندارند
اینها در دنیا خدا را فراموش کرده بودند و شفاعت را انکار میکردند،
در خواندن نماز هم کاهلی میکردند و نماز را سبک میشمردند.
حالا که کارشان گره خورده یاد خدا و شفاعت افتاده اند.
هنوز داشتیم قدم میزدیم که به نیک گفتم:
کاش انسانها در دنیا به قدری خوب بودند که در آخرت نیازی به شفاعت کسی نداشتند.
نیک نگاهی به من انداخت و گفت: نه اینطور نیست،
همه ی انسانها نیاز به شفاعت محمد و آل او هستند،
گروهی برای وارد شدن به بهشت و گروهی برای رسیدن به درجات بالاتر...
از این سخن غرق در حیرت شدم و دیگر هیچ نگفتم.
پس از لحظه ای سکوت دوباره نیک ادامه داد: 👇 👇
بخی از آنها عذر برادران ایمانی خود را نمیپذیرفتند،
بعضی به نیازمندان غذا و طعام نمیدادند و گروهی در دنیا همواره مشغول لهو و لعب بودند
چطور کسی اینها را شفاعت کند؟
مگر اینکه مدتی در عذاب🔥 بمانند تا تا شاید رحمت الهی شامل حال آنها هم بشود...
سرانجام وادی شفاعت را پشت سر گذاشتیم و با شادی بیشتری به راه خود ادامه دادیم.
دروازه ی ولایت
احساس میکردم سبکتر از همیشه قدم برمیدارم
گویا میخواستم پرواز کنم و خودم را به وادی السلام برسانم
نگاهی به بالا کردم،
اثری از اتش نبود
گاه گداری گیاهان سبز و زیبایی در راه به چشم میخوردند
با سرعت هرچه بیشتر به راهمان ادامه میدادیم و به اطرافمان کمتر توجه داشتیم..
رفتیم تا از دور دروازه ای دیدیم که جمعیتی پشت آن ایستاده بودند و ماموران قوی هیکل در اطراف دروازه به نگهبانی مشغول بودند
بی اختیار روبه روی دروازه ایستادم و به اطراف نگاهی انداختم.
گاه گاهی افرادی با دادن برگه ی سبزی،
از دروازه رد میشدند
سرم را به سمت نیک که پشت من ایستاده بود چرخاندم و گفتم:اینجا چه خبر است؟
نیک گفت: اینجا مرز سعادت یعنی اخرین نقطه ی برهوت است.
اینجا دروازه ولایت است هرکس از آن عبور کند به سعادت ابدی رسیده است.
گفتم دروازه ی ولایت چیست؟
گفت: فقط افرادی میتوانند وارد دار السلام بشوند که در دنیا دل به ولایت و محبت علی و اهل بیت محمد صلی الله علیه و اله سپرده باشند
به چنین افرادی برگه ی ولایت میدهند تا براحتی از این دروازه عبور کنند و به دروازه های وادی السلام نزدیک شوند..
با اضطراب به نیک گفتم: من در دنیا شیفته ی اهل بیت بودم ولی برگه ی ولایت ندارم!
نیک به سمت راست اشاره کرد و گفت: باید به آن چادر سبز بروی
با عجله و شتاب خودم را به چادر رساندم
مرد سفیدپوش و خوش سیمایی گوشه ای نشسته بود و یکی از اهالی برزخ با او صحبت میکرد.
گویا شخص از برگه ی ولایت محروم بود و میخواست با التماس برگه را دریافت کند.
سفید پوش خطاب به برزخی گفت: حرف همان است که گفتم،
توباید به وادی شفاعت برگردی تا شاید فرجی شود وگرنه کار تو و آنهایی که بیرون اینجا ایستاده اند حل شدنی نیست.
آن مرد با نازاحتی از آنجا رفت
من پس از عرض سلام روبه روی آن شخص بزرگوار نشستم
جواب سلامم را داد و بدون اینکه درخواستم را بگویم ،
دفتری را که در پیش رو داشت ورق زد .
از شدت اضطراب دست و پایم می لرزید.. اما طولی نکشید که دست مرد همراه با یک برگ سبز به طرفم دراز شد و با لبخند گفت:
تو به سعادت رسیذی،
این سعادت بر تو مبارک باد..
از خوشخالی حرفی نتوانستم بزنم و به این ترتیب ما دروازه ی ولایت را پشت سر گذاشتیم و ماموران و جمعیت بی ولایت را پشت سر گذاشتیم.
دروازه های وادی السلام
نگاهم به بالا افتاد،
هرچه بود نور بود و نور بود و هرچه جلوتر میرفتیم به شدت آن افزوده میشد.
زمین صاف و همه جا سبز و با نشاط بود.
شادی امانم را بریده بود
به نیک نگاهی انداختم که از همیشه خوشحالتر و غرق سرور و شادی بود.
بی اختیار از نیک جلو افتادم و دوان دوان به مسیر ادامه دادم.
از دروازه ولایت خیلی دور نشده بودیم که جاده به هشت قسمت تقسیم شد..
نمیدانستم چه کنم و از کدام طرف بروم. ایستادم تا نیک آمد
دستش را روی شانه ام گذاشت و با لبخند گفت: بهشتی
💐که روز قیامت بر پا میشود هشت دروازه دارد...
✍🏻ادامه دارد...