eitaa logo
بصیرت و روشن گری
183 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
10.5هزار ویدیو
138 فایل
خداوندا 🥺 🤲 تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زیبا را مبادا جا بمانم از قطار مُوهِبَت هایت #خداوندا مرا مَگذار تنها لحظه ای حتی🤲 اللّهم عجل لولیک الفرج 🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
مشاهده در ایتا
دانلود
عجب مناجات قشنگیه ؛از خواجه عبدالله انصاری بارالها… از کوی تو بیرون نشود پای خیالم نکند فرق به حالم .... چه برانی، چه بخوانی… چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی… نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی ** به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا, نیست سلام وقتتون بخير عزيزانم روز خوبي را براتون ارزو ميكنم🙏❤️
حتما بخوانید و تأمل کنید... 🔰در قیامت نوبت حساب و کتاب مِثقالَ ذَرّه هاست! ⚖ مِثقالَ ذَرّه که می‌گویند یعنی همان چند لحظه ای که بوی عطر زنی تمام مردی را بهم می‌ریزد! ⚖ مِثقالَ ذَرّه که می‌گویند یعنی همان چند لحظه ای که شخصی به نامحرمی لبخند می‌زند ولی فکرش ساعت ها درگیر همان یک لبخند است! ⚖ مِثقالَ ذَرّه حساب و کتاب زمانی است که با همسرش بلند می‌خندند و جوان مجردی هم در همان حوالی آنها را باحسرت نگاه می‌کند!… ⚖ مِثقالَ ذَرّه حساب کردن زمانی است که در پایان صحبت هایش با نامحرم به خیال خودش از روی ادب، جانم و قربانت می‌گوید، و رابطه ای را به همین اندازه سرد می‌کند! ⚖ مِثقالَ ذَرّه یعنی همان چند لحظه ای که با فروشنده ای نامحرم، احساس صمیمیت می‌کند!… و...... قدر اینها پیش ما خیلی کوچک است و به حساب نمی‌آید! اما مِثقالَ ذَرّه که می‌گویند امثال همین هاست ! همین کارهای کوچکی که مثل ضربه ی اول دومینو خیلی کوچک است اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت خواهیم دید! 🌺🌿✨🌺🌿✨🌺🌿✨🌺🌿✨
تا آخر بخونید حالشو ببرید. 👌👌 هروقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاقم،میگفت: چرااسراف؟چراهدردادن انرژی ؟ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه ! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت :تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه.. حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد تااینکه روزخوشی فرارسید؛چون می بایست درشرکت بزرگی برای کارمصاحبه بدم باخودگفتم اگرقبول شدم،این خونه کسل کننده و پُراز توبیخ رو، رو ترک میکنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول دادوبالبخندگفت:فرزندم! ۱_مُرَتب و منظم باش؛ ۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش ۳_مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم ازنصیحت دست بردار نیست واین لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه! باسرعت به شرکت رویایی ام رفتم،به در شرکت رسیدم،باتعجب دیدم هیچ نگهبان وتشریفاتی نبود،فقط چندتابلو راهنمابود! به محض ورود،دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودترازمن برای همان کار آمدن ومنتظرند نوبتشون برسه چهره ولباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛خصوصاً اونایی که ازمدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! باخودم گفتم:اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن،مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یادپند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارداتاق مصاحبه شدم،دیدم۳نفرنشستن وبه من نگاه میکنند یکیشون گفت:کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه ای فکر کردم،داره مسخره م میکنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. بادوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی ازدرب ورود تااینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. درآن لحظه همه چی ازذهنم پاک شد، کار،مصاحبه،شغل و.. هیچ چیزجزصورت پدرم راندیدم،کسیکه ظاهرش سختگیر،امادرونش پرازمحبت بودوآینده نگری.. عزیز!در ماوراء نصایح وتوبیخهای پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن راخواهی فهمید... *اما شاید دیگر او کنارت نباشد..*
🔹🔹🔸🔹🔹 💢چرا از زندگی می رود ؟ ✍استاد فاطمی نیا: مشاجره ها و نزاع ها، را خاموش میکند. ⭕️ بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، را از منزل میبرد. ♨️حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ، چون می آورد. 🔰مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ،داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه وزشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و " کردم. 🔹 @Tanha_sfahan 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣ تبیین و تبلیغ مسئله‌ی امامت در دوران امام صادق (علیه‌السّلام) 🔰نفی صریح حکام طاغوت زمان و معرفی امامت خود و ائمه گذشته 🔶 از نخستین سالهای پس از رحلت پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله)، در همه‌ی دوره‌های امامت، مَطلع دعوت شیعی را اثبات امامت اهل‌بیت پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) تشکیل میداده است. دعوت امام صادق(علیه‌السّلام) نیز از این کلّیّت بیرون نبوده است. 🔹امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحله‌ای از مبارزه میدیده است که میبایست به‌طور مستقیم و صریح، حکّام زمان را نفی کند و خویشتن را به‌عنوان صاحب حقّ واقعی ولایت و امامت به مردم معرّفی نماید. 🔹امام در مواردی به این بسنده نمیکند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اَسلاف پیشین خود را نیز یاد میکند و در حقیقت سلسله‌ی امامت اهل‌بیت را متّصل و جدایی‌ناپذیر مطرح میسازد. 📚پیشوای صادق، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتشارات انقلاب اسلامی، ص۶۷و۷۳.
2⃣ تبلیغ و بیان احکام و تفسیر قرآن در دوران امام صادق (علیه‌السّلام) 🔰اثبات ناآگاهی دینی حکومت زمان و نمایش تحریفات در فقه 🔶 این نیز یک خطّ روشن در زندگی امام صادق(علیه‌السّلام) است؛ به‌شکلی متمایزتر و صریح‌تر و صحیح‌تر از آنچه در زندگی دیگر امامان میتوان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است. 🔹فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق(علیه‌السّلام) فقط یک اختلاف عقیده‌ی دینی ساده نبود؛ بلکه درعین‌حال دو مضمون متعرّضانه را نیز با خود حمل میکرد: نخست و مهم‌تر، اثبات بی‌نصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از اداره‌ی امور فکری مردم‌_ یعنی درواقع، عدم صلاحیّتش برای تصدّی مقام خلافت‌_ و دیگر، مشخّص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحت‌اندیشی فقیهان در بیان احکام فقهی و ملاحظه‌کاری آنان در برابر تحکّم و خواست قدرتهای حاکم است. 📚پیشوای صادق، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتشارات انقلاب اسلامی، ص۸۷و۸۹.
3⃣ وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک_ سیاسی در دوران امام صادق (علیه‌السّلام) 🔰تلاش تشکیلاتی شیعیان در جهت تشکیل نظام علوی 🔶 نام شیعه در زمان ائمّه(علیهم‌السّلام) بر کسی اطلاق نمیشد که فقط محبّت خاندان پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) را در دل داشته باشد یا صرفاً به حقّانیّت آنان و صدق دعوتشان معتقد باشد‌ بلکه به‌جز اینها، شیعه بودن یک شرط حتمی داشت و آن عبارت بود از پیوستگی فکری و عملی با امام و شرکت در فعّالیّتی که به ابتکار و رهبری امام در جهت بازیافتن حقّ غصب‌شده و تشکیل نظام علوی و اسلامی در سطوح مختلف فکری، سیاسی و احیاناً نظامی انجام میگرفت... این، چکیده و عصاره‌ی نگاهی دقیق به زندگی ائمّه(علیهم‌السّلام) و بویژه امام صادق(علیه‌السّلام) است. 📚پیشوای صادق، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتشارات انقلاب اسلامی، ص۱۰۶.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
709.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این حدیثی که رامبد جوان از امام صادق تعریف میکنه، خیلی به دردمون میخوره اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY