#فرزند_آوری
🔻خطری غیرقابل علاج در راه است.
استاد مرتضی آقا تهرانی در جلسه مبلغين گفتند:
با حضرت آقا ديدار داشتم از حضرت آقا پرسيدم، من در جلسات روي چه موضوعی تأكيد كنم؟ سياست؟ اقتصاد؟ سبك زندگی؟
ایشان فرمودند: بگویید مبلغين روى #افزايش_جمعيت كار كنند، بگویید اگر من را هم قبول ندارند، به خاطر كشورشون اين كار رو بكنند، به خاطر اسلام!
#مقام_معظم_رهبری :
⛔️ پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهایی است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.
@hozeelmiyehnaein
📖بهترين روز ، ماه و عمل كدامند؟
✍از ابن عباس پرسيدند: #بهـترين
روزها و بهـــترين ماه ها و بـــهترين
#اعـــــمال ڪدام است؟ پاسـخ داد:
بهـــترين روزها روز جمـعه و بهترين
ماه ها ماه #رمـضان وبهترين اعمال
نـــمازهاى پنــج گانه است آن هــــم
به وقـــت.
🔻چون اين مسائل به اميرالمــؤمنين
عليه السلام رسيد فـرمود: اگر از علما
و حكماى مشرق و مغرب اين سؤالات
مى شد غــــير اين جواب نمى گفـتند
اما جـواب #مـــــن اين است:
👌بهترين #عـــــمل عملى است ڪه
خداوند بپذيرد و بهــــترين #مـــاهها
ماهى است ڪه در آن تــوبه ڪنى و
بهـــترين #روزهـــــا روزى است ڪه
مــــؤمن از دنــــيا خارج شـــــــــوی.
💠 @hozeelmiyehnaein
تو اینها زائل خواهد شد
1- جمال
2- مال
3- سلامتی
4- ف
رزندان
5- از خانه و کاشانه ات جدا شدی
6- و همسرت نیز
👈 زندگی واقعی شروع شد👉
❓و سؤال أین است :
❓برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟
❓ این حقیقتی است که جای تأمل دارد!!!
☝حریص باش بر :
1- فرائض
2- نوافل
3- صدقه پنهانی
4- عمل صالح
5- نماز تهجد
✅شاید نجات یابی✅
⭕اگر به وسیله ی این رساله برای یادآوری مردم همکاری نمودی، إن شاء الله
⭕ اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت.
👈 (وذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين) 👉
و (پیوسته) پند (وتذکر) بده، زیرا که بی گمان پند (وتذکر) مؤمنان را سود می بخشد.
☝چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود
“صدقه" را ، اختیار می کند
⛅چنانچه الله می فرماید⛅
👈 رب لولا أخرتني إلى أجل قريب
‼️فأصدق‼️
پروردگارا ! اى كاش (مرگ) مرا مدت كمى با تأخير مى انداختى، تا (در راه تو) صدقه بدهم
☝ علماء فرمودند:
صدقه را ذكر ننمود ، مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مى نمايد‼️
👈 پس زیاد صدقه دهید.
👈 چرا که مؤمن روز محشر زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود.
👈 و یکی از بهترین صدقات جاریه ای که می توانی همین الان، بلی همین الان انجام دهی، این است که :
⭕ این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کن.
👈 چراکه هر کس بر آن عمل نموده و به نسل های آینده تعلیم دهد
👈إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید.
📲نشر *صدقه* جاریه است باذن الله
مسجد آیت الله املایی/کانون فرهنگی-قرآنی مسجد قائمیه:
سعدی در باره مرگ چی میگوید تا اخر بخوان خیلی زیبا فرموده است .
قبر و تنهایی!
خواب بودم، خواب ديدم مرده ام
بي نهايت خسته و افسرده ام
تا ميان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
روي من خروارها از خاک بود
واي، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زير سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پيش، حرفي راند و رفت
سوره ي حمدي برايم خواند و رفت
خسته بودم هيچ کس يارم نشد
زان ميان يک تن خريدارم نشد
نه رفيقي، نه شفيقي، نه کسي
ترس بود و وحشت و دلواپسي
ناله مي کردم وليکن بي جواب
تشنه بودم، در پي يک جرعه آب
آمدند از راه نزدم دو ملک
تيره شد در پيش چشمانم فلک
يک ملک گفتا: بگو دين تو چيست؟
ديگري فرياد زد: رب تو کيست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود!
هر چه کردم سعي تا گويم جواب
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
از سکوتم آن دو گشته خشمگين
رفت بالا گرزهاي آتشين
قبر من پر گشته بود از نار و دود
بار ديگر با غضب پرسش نمود:
اي گنه کار سيه دل، بسته پر
نام اربابان خود يک يک ببر
گوئيا لب ها به هم چسبيده بود
گوش گويا نامشان نشنيده بود
نامهاي خوبشان از ياد رفت
واي، سعي و زحمتم بر باد رفت
چهره ام از شرم ميشد سرخ و زرد
بار ديگر بر سرم فرياد کرد:
در ميان عمر خود کن جستجو
کارهاي نيک و زشتت را بگو
هر چه مي کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مملو از گناه
کارهاي زشت من بسيار بود
بر زبان آوردنش دشوار بود
چاره اي جز لب فرو بستن نبود
گرز آتش بر سرم آمد فرود
عمق جانم از حرارت آب شد
روحم از فرط الم بي تاب شد
چون ملائک نا اميد از من شدند
حرف آخر را چنين با من زدند:
عمر خود را اي جوان کردي تباه
نامه اعمال تو باشد سياه
ما که ماموران حق داوريم
پس تو را سوي جهنم مي بريم
ديگر آنجا عذر خواهي دير بود
دست و پايم بسته در زنجير بود
نا اميد از هرکجا و دل فکار
مي کشيدندم به خِفّت سوي نار
(لطفا توقف نكن تا آخرش ادامه بده)
ای انسان !
زمان مرگت پریشان نباش
و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش !
👥 چراکه مسلمین
کارهای لازم را انجام می دهند.
1- لباس هایت را از تنت در می آورند.
2- غسلت می دهند.
3- کفنت می کنند.
4- از خانه ات بیرونت می کنند.
5- و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) می برند.
6- خیلی ها برای تشییع جنازه ات کارهای خود را تعطیل کرده و حاضر می شوند.
7- از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد.
🔹کلید هایت
🔹کتاب هایت
🔹کیف و کفش هایت
🔹لباسهایت
و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند.
☝مطمئن باش ؛
👈مردم
👈 و دنیا بر تو حسرتی نمی خورند.
👈تجارت و اقتصاد استمرار می یابد.
👈شغل و وظیفه تو ، به دیگری واگذار می گردد.
👈اموال و دارایی هایت تقسیم می شود
و ورثه آنها را تصاحب می کنند.
☝درحالی که تو
📛از ریز ریز 📛
حساب گرفته می شوی !
اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است ..
لذا وقتی که می میری می گویند جناره ..؟
تو را به نامت، صدا نمی زنند .!
وقتی می خواهند بر تو نماز بخوانند، می گویند: جنازه کجاست ..؟
تو را به نامت، صدا نمی زنند .!
و زمانی که می خواهند تورا دفن نمایند٬ میگویند: میت را نزدیک کنید، تو را به اسم صدا نمی زنند ..!
پس مواظب باش؛ نسب و قبیله و پست و مقامت، تورا نفریبد .. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم ، می باشد..
سطرهایی از طلا ..💐💐
👈 بعد از وفاتت، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود؟؟
1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند: بیچاره..‼️
2- دوستانت؛ چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین می شوند و سپس به شو خی و خنده های خود می پردازند.‼️
3- عمیق ترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود‼️
خانواده ات یک هفته، دوهفته، یک ماه، دوماه و یا نهایتا یک سال غمگین می شوند📆؟؟
☝و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار می دهند
⭕و این چنین⭕
👈 داستان تو در بین مردم تمام می شود.
☝👈وداستان حقیقی تو شروع می شود
😢آخرت😢
👈 از
🔰 آیا می دانید آرزوهای محالی که در قرآن ذکر شده اند، کدامند؟
✅ ای کاش من خاک بودم...
📝 " سوره نبٲ / آیه ۴۰ "
✅ ای کاش پیشاپیش چیزی می فرستادم...
📝 " سوره فجر / آیه ۲۴ "
✅ ای کاش نامه مرا به دستم نداده بودند...
📝 " سوره الحاقه / آیه ۲۵ "
✅ ای کاش فلانی را دوست نمی گرفتم...
📝 " سوره فرقان / آیه ۲۸ "
✅ ای کاش خدا را اطاعت کرده بودیم و رسول را اطاعت کرده بودیم...
📝 " سوره احزاب / آیه ۶۶ "
✅ ای کاش راهی را که رسول
در پیش گرفته بود؛ در پیش گرفته بودم...
📝 " سوره فرقان / آیه ۲۷ "
✅ ای کاش ما نیز با آنها می بودیم
و به کامیابی بزرگ دست می یافتیم...
📝 " سوره نساء / آیه ۷۳ "
🔔 آرزوهایی که هم اکنون فرصت انجامش هست؛
پس تا زندهایم آنها را برآورده کنیم...
خدا عاقبتمان را نیکو گرداند... 🌹
@hozeelmiyehnaein
#امام_سجاد_علیه_السلام :
🔹 به راستی که خداوند عز و جل، هر یک از شما را به سبب یک کلمه ای که برادر(یا خواهر) مؤمن فقیرش را با آن دلداری دهد،بیشتر از مسافت هزار سال راه به بهشت نزدیک می کند؛ هرچند از کسانی باشد که باید در جهنم عذاب شود.
🔸 پس احسان به برادران(دینی) خود را کوچک نشمارید؛ که خداوند به شما سودی می رساند که هیچ چیز با آن برابری نمی کند.
📚 بحارالانوار، ج71 ، ص308
✨ @jqk_ir ✨
عجب مناجات قشنگیه ؛از خواجه عبدالله انصاری
بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ....
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
** به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا, نیست سلام وقتتون بخير عزيزانم روز خوبي را براتون ارزو ميكنم🙏❤️
#تلنگــــــــــر
حتما بخوانید و تأمل کنید...
🔰در قیامت نوبت حساب و کتاب مِثقالَ ذَرّه هاست!
⚖ مِثقالَ ذَرّه که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که
بوی عطر زنی تمام مردی را بهم میریزد!
⚖ مِثقالَ ذَرّه که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که شخصی
به نامحرمی لبخند میزند
ولی فکرش ساعت ها درگیر همان
یک لبخند است!
⚖ مِثقالَ ذَرّه
حساب و کتاب زمانی است که
با همسرش بلند میخندند
و جوان مجردی هم در همان حوالی آنها را باحسرت نگاه میکند!…
⚖ مِثقالَ ذَرّه
حساب کردن زمانی است که
در پایان صحبت هایش با نامحرم
به خیال خودش از روی ادب، جانم و قربانت میگوید،
و رابطه ای را به همین اندازه سرد میکند!
⚖ مِثقالَ ذَرّه
یعنی همان چند لحظه ای که
با فروشنده ای نامحرم، احساس صمیمیت میکند!…
و......
قدر اینها پیش ما خیلی کوچک است
و به حساب نمیآید!
اما مِثقالَ ذَرّه که میگویند امثال
همین هاست !
همین کارهای کوچکی که
مثل ضربه ی اول دومینو خیلی کوچک است
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت خواهیم دید!
🌺🌿✨🌺🌿✨🌺🌿✨🌺🌿✨
تا آخر بخونید حالشو ببرید.
👌👌
هروقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاقم،میگفت:
چرااسراف؟چراهدردادن انرژی ؟
آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه !
اطاقم که بهم ریخته بود میگفت :تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..
حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد
تااینکه روزخوشی فرارسید؛چون می بایست درشرکت بزرگی برای کارمصاحبه بدم
باخودگفتم اگرقبول شدم،این خونه کسل کننده و پُراز توبیخ رو، رو ترک میکنم.
صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول دادوبالبخندگفت:فرزندم!
۱_مُرَتب و منظم باش؛
۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش
۳_مثبت اندیش باش؛
۴-خودت رو باور داشته باش؛
تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم ازنصیحت دست بردار نیست واین لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!
باسرعت به شرکت رویایی ام رفتم،به در شرکت رسیدم،باتعجب دیدم هیچ نگهبان وتشریفاتی نبود،فقط چندتابلو راهنمابود!
به محض ورود،دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله..
اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته!
از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..
پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم!
به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودترازمن برای همان کار آمدن ومنتظرند نوبتشون برسه
چهره ولباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛خصوصاً اونایی که ازمدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن!
عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون!
باخودم گفتم:اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن،مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!!
بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن!
باز یادپند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم
*اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد*
توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن.
وارداتاق مصاحبه شدم،دیدم۳نفرنشستن وبه من نگاه میکنند
یکیشون گفت:کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟
لحظه ای فکر کردم،داره مسخره م میکنه
یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام
یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!!
باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود.
بادوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی ازدرب ورود تااینجا، نقصها رو اصلاح کنی..
درآن لحظه همه چی ازذهنم پاک شد، کار،مصاحبه،شغل و..
هیچ چیزجزصورت پدرم راندیدم،کسیکه ظاهرش سختگیر،امادرونش پرازمحبت بودوآینده نگری..
عزیز!در ماوراء نصایح وتوبیخهای پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن راخواهی فهمید...
*اما شاید دیگر او کنارت نباشد..*
🔹🔹🔸🔹🔹
#تلنگر #تفکر
💢چرا #برکت از زندگی می رود ؟
✍استاد فاطمی نیا:
مشاجره ها و نزاع ها، #نور_باطن را خاموش میکند.
⭕️ بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات است. کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد! روزی چندتا پرخاش باشد، #برکات را از منزل میبرد.
♨️حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ، چون #کدورت می آورد.
🔰مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد: در موضوعی که گمان میکردم حق با من است ،داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه وزشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فورا "دست همسرم را بوسیدم و #عذرخواهی" کردم.
#مهربان_باشیم
🔹 @Tanha_sfahan 🔹