📆 چه زود گذشت!!!
چقدر روز شماری و نگرانی، چقدر اشک و آه و ناله داشتیم که محرم هیئت تعطیل نشه... الحمدلله هرجور بود هیئت گرفتیم و تمام تلاشمون رو کردیم که هیچ کس مریض نشه و مشکلی پیش نیاد...
⌛️ اما... اما چه زود گذشت!
چقدر دلتنگ شبهای دههی اول محرم شدم.
یعنی سال دیگه زنده هستم که باز هم محرم تو هیئت بین سینه زنی ذکر «حسین، حسین» به لب بگیرم؟
🏴 آخ که چقدر دلتنگ روضه ها شدم... دلتنگ هیئت های هرشب، زیارت عاشورا و سینهزنیِ هرشب، اون دستهای رو به خدایی که دستِ بیعته، بیعت با حسینِ زمان!
🔆 بیعت؟! حرف سنگینیه! هر بار من رو یاد نامههای کوفی میاندازه. نکنه که «اللهُّمَ کُن لِوَلیک الفَرَج»هام فقط زمزمهای باشه بر زبانم؛ نه دردی باشه، نه عشق و علاقهای!
🔘 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
🔻 صبر را زینب معنا کرد. اما نه فقط صبر در برابر مصیبتهای ظهر عاشورا، صبر در برابر کنایهها، اهانتها، سرزنشها...
🔆 و چه کنایهای شیرینتر از کنایهای که در راه امام زمان به تو بزنند؟ و چه سرزنشی زیباتر از سرزنشی که در راه امام زمان بشنوی؟ این روزها «و ما رأیت إلّا جمیلا» خوب حس میشود...
#دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 #طرح_مهدوی
🔆 بِسمِ رَبِّ الحَکیم
و حکمت خداوند بر این شد که ناشناس بمانی و اُمّتی چشم به راهت بمانند «اِلیٰ یوم الوقت المعلوم»
📎 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 از کعبه تا کربلا
🔆 بادهای بسیار گرمِ حجاز گویای خبری است. خبری که همهٔ عالم از شنیدنش به تکاپو خواهد افتاد. زمین به لرزه درمیآید. کوهها به حرکت درمیآیند. مولا پا در رکابِ اسب گذاشته است و به آرامی به سمت کوفه حرکت میکند.
◾️ انگار تمامِ هستی، نرفتنِ حضرت را التماس میکند… که ای عزیز فاطمه! اگر میآیی بیا، اما علیاصغرت را نیاور! آخر حرمله دارد تیرهایش را زهرآلود میکند...
◽️ مولای من! به جوانیِ علیاکبرت رحم کن! حیف او که مثل دانههای تسبیح پخشِ صحرا شود. اما فایدهای ندارد. حسین میآید. عجب لحظهٔ دردناکی…
✍ دردناکتر از آن اما، منتظران حضرت بودند. تاریخ همیشه عبرت است. آنهایی که یک به یک، «العجلگویان» پای نامهها را امضا کردند و در پیِ خلخال و گوشواره خود را به کربلا رساندند...
🔻 اما دردناکتر از همه، یارانی بودند که بودند، اما شبِ آخر آقای خود را تنها گذاشتند. هرکس به بهانهای... یکی خانه و کاشانه، یکی تجارت و کسب و کار، یکی هم...
🔹 امروز اما منتظرانی را میبینیم که هستند، ولی به بهانههای مختلف، یکی معیشت، یکی زن و فرزند، و یکی هم…، آقای خود را تنها گذاشتهاند…
🌅 «ﻭ [برخی ﺍﺯ ﻣﺮﺩم] ﭼﻮﻥ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﻳﺎ ﻣﺎیهٔ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﺑﻪﺳﻮی ﺁﻥ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی ﻛﻪ اﻳﺴﺘﺎدهای، ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻨﺪ.» (سورهٔ جمعه، آیهٔ ۱۱) آری! تو ایستادهای و این ما هستیم که تو را تنها میگذاریم… در سپاهِ مهدی ماندن، نتیجهٔ حسینی بودن است... یارانِ مهدی! اندکی صبر، سحر نزدیک است…
🙏 ...ای برگردانندهٔ یوسف به نزد یعقوب پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد و دلش آکنده از غم بود... (فرازی از دعای عرفه)
◽️ #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 دلم میتپد برای ظهور ، برای مسیح...
📖 در قرآن میخوانیم: «مومنان کسانی هستند که میان پیامبران هیچ فرقی نمیگذارند »
به اینجا که میرسم ، یک قاب میآید توی ذهنم، یک مسجد، یک نماز، مهدی و مسیح . اینجاست که دلم میتپد برای ظهور ، برای مسیح، شاید عاشقانهتر از هر مسیحی و بیتابتر از هر کشیش و اسقف و پاپی...
🔸 میلاد حضرت #عیسی مبارک
#دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
#دلنوشته_مهدوی
🌎 امتحان دنیا...
📄 از امتحانات دنیا نمیترسم تا وقتی که بالای برگه خواهم نوشت:
نام پدر: صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرج الشریف.)
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 نقطه سرخط
🌙 باز هم شب شد و قصهٔ امروز بیحضورت به سر رسید، اما دلخوشیم به فردایی که با ندای "انا المهدی" داستان زمین روایت خواهد شد. پس به امید ظهورت: نقطه سرخط...
📝 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 این وعدهٔ خداوند است
🌅 با ردای رسالتی که بر دوشش گذاشتند از حراء باز میگردد. روزهای سختی پیش رو دارد؛ تمسخر، تهمت، تهدید، هجرت... آیا میتواند دین خدا را عالمگیر کند؟
🔆 دلخوش است به آینده. اگر او نتواند، آخرین فرزندش حتما میتواند. این وعدهٔ خداوند است: «لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ»
🌸 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 این وعدهٔ خداوند است
🌅 با ردای رسالتی که بر دوشش گذاشتند از حراء باز میگردد. روزهای سختی پیش رو دارد؛ تمسخر، تهمت، تهدید، هجرت... آیا میتواند دین خدا را عالمگیر کند؟
🔆 دلخوش است به آینده. اگر او نتواند، آخرین فرزندش حتما میتواند. این وعدهٔ خداوند است: «لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ»
🌸 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 زمستان غیبت...
🌸 گلهای بهاری برای تو شکفتهاند.
شکوفهها با رویای آمدنت از خواب زمستانی پریدهاند.
نسیم بهار، عطر تو را جستوجو میکند.
صبح، سراغت را از گلهای نرگس میگیرد.
و ما غافل از یاد تو، هنوز در زمستان غیبت جاماندهایم، ای «ربیع الانام»!
📝 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 شرمندهٔ وفای شماییم و جفای خویش
🔹 رابطهٔ امام و مأموم رابطهای دو سویه است، ولی ما خیلی وقتها، امام زمان را با تمام لطفهایش، فراموش میکنیم...
🔸 مگر ایشان همان امام مهربانی نیست که بهخاطر غمِ ما غمگین میشود؟ همان امام رئوفی که پیوسته دعایمان میکند…
🔹 آیا او همان امام دادرسی نیست که در مصیبتها به دادمان میرسد و گاهی پابهپای هقهقِ گریههایمان میگرید؟
🔸 پس کجاست دلتنگی ما برای او؟
کجاست فریادهای استغاثهمان برای فرج؟
خداوند فرمود: «وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا... هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید…» به راستی که چقدر بیوفاییم…
📝 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
📌 «سمعاً و طاعتا»
🔹 وقتی که بیایی، روبهرویت مینشینم. شما فقط امر کن و من فقط از شما اطاعت میکنم. سمعاً و طاعتا! راستی آیا زمانی که شما بیایی، من هنوز هم بر سر این حرفم خواهم بود؟ فکر نمیکنم. شاید لاف زدهام!
🔸 راستش را بخواهید، جواب این سوالم را زمانی پیدا کردم که پدرم از من درخواستی کرد و من جوابش را سربالا دادم... وقتی که روی مادرم را زمین انداختم، متوجه توخالیبودنِ ادعایم شدم!
🔹 درخواست پدرم حرام نبود، اما من از انجامش سرباز زدم، چون به مذاقم خوش نمیآمد! وقتی مادرم صدایم زد و من خودم را به نشنیدن زدم، فهمیدم که حرفهایم راجع به اطاعت از شما ادعایی بیش نبوده است!
🔸 حرمت شکستم آقا... حرمتِ سخنِ خدایی که بعد از پرستش خودش، نیکی به پدر و مادر را سفارش کرده است…
🔹 میدانم! هنوز خیلی راه دارم آقا!
اما تا روزی که بیایی و من سراپا «سمعاً و طاعتا» شوم، میجنگم تا لیاقت دیدار با شما و اطاعت از شما را پیدا کنم.
📝 #دلنوشته_مهدوی
👈 #خبرهای_کم_ولی_خاص👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor