*اگر مرا شهید کنی شفاعتت میکنم*
📝 دستنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی درباره اشتیاق به شهادت، که در دیدار امروز از سوی خانواده شهید سلیمانی به رهبر انقلاب اهدا شد.
من به دنبال قاتلم میگردم و چقدر مشتاق دیدارشم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند.
بیا! خواهش میکنم بیا!
تحملم تمام شد بیا!
بیا با تیغ برهنه بُرنده، گلوی من آمادهی بریدن و خون من آماده جهیدن از جسم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقص اندرخون خود، مردان کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد دیدن این بیست ثانیه خواهید فهمید که یک عمر داشتید اشتباه زنجیر چرخ می بستید! یک شیوه فوق العاده ساده و راحت برای بستن زنجیر چرخ، با کمک یک تکه آجر یا پاره سنگ، که تا حالا کسی به ما یاد نداده بود! حتما برای تمام اطرافیان ارسال کنید👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...فدای نفست سردار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار به رئیس جمهور محترم وانقلابی؛ دلیل اصلی مشکلات وگرفتاری های کشور وراه برون رفت از آن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🚨 بسیار مهم*
*👈 لطفا با دقت ببینید و منتشر کنید*
*‼️ اعتراف صریح برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر: به رژیم بعث اطلاعات دقیقی میدادیم که به کجا حملهی شیمیایی کند تا کشته و زخمیهای ایران بیشتر باشد!*😠
👇👇👇👇👇👇
*💥 تئوریسین آمریکا میگه ما هدفمون کشتار بیشتر مردم ایران بود (!) 👈بعد روئسای جمهور آمریکا ادعا میکنن هدف تحریمها مردم ایران نیست (!) 👈اصلاحطلبان میگن چرا انقدر مرگ بر آمریکا میگویید، 👈 نفوذیها میگن چرا با امریکا مذاکره نمیکنید (!)*
*همین اندازه وقیح*😠
🌻🌾🌷🌿🌿🌱💐☘️🌺
*🌹۱۲ نکته جالب از زندگی سردار شهید سلیمانی*
♦️۱. روزی که قاسم، سال ۱۳۳۵ در روستای قناتملک کرمان به دنیا آمد، دونالد ترامپ دهساله در نیویورک برای همکلاسیهایش قلدری میکرد و فکر نمیکرد ۶۰ سال بعد کودکی از قناتملک مقابلش بایستد و حریفش باشد.
♦️۲. قاسم تا سیزده سال در روستا نفس کشید، اما باید میرفت کرمان تا خودش را برای مبارزات چهلسالهاش آماده کند. در کرمان درس خواند و کار کرد تا اینکه روحانی جوانی به نام کامیاب، سر راهش قرار گرفت و دست قاسم را در دست انقلابیون گذاشت. این روحانی که بعدها به دست منافقین ترور شد، قاسم سلیمانی را با آیتالله خامنهای آشنا کرد و از قاسم، یک جوان انقلابی ساخت تا جایی که او یکی از رهبران تظاهرات خیابانی برای پایان دادن به حکومت پهلوی در کرمان بود.
♦️۳. پس از پیروزی انقلاب، به کارمندی در اداره آب کرمان اکتفا نکرد. عضویت افتخاری سپاه پاسداران را پذیرفت و با شروع جنگ در شهریور ۵۹ برای یک مأموریت ۱۵ روزه به جبهه رفت، اما این مأموریت هشت سال طول کشید.
♦️۴. استعدادهای قاسم و تعهد و توانش در امور نظامی، از او یک فرمانده کارکشته و باانگیزه ساخت تا آنجا که خیلی زود یعنی در اواخر سال ۱۳۶۰ محسن رضایی حکم فرماندهی لشکر ثارالله را به او داد. قاسم سلیمانی در عملیات مختلفی مثل والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵، تک شلمچه و... شرکت داشت و بهخوبی نقش یک فرمانده توانا را ایفا کرد.
♦️۵. آذرماه سال ۶۰ برای اولین بار سردار مجروح شد؛ هم طعم زخمهای انفجار خمپاره گلوله را چشید و هم غم از دست دادن یاران همرزمش را حس کرد.
♦️۶. بالاخره جنگ تمام شد، ولی نه برای حاجقاسم رزمنده که برای او فقط جبهه دفاع، از غرب و جنوب، به شرق کشور جابهجا شد تا با قاچاقچیان مواد مخدر و دشمنانی که از مرز افغانستان به ایران میآمدند، رودررو شود. مبارزه موفق با اشرار شرق کشور نشان داد که سلیمانی یک گزینه شایسته برای فرماندهی نیروی قدس سپاه است. سال ۱۳۷۹ حکم انتصاب او از سوی مقام معظم رهبری صادر شد.
♦️۷. سردار قاسم سلیمانی در جنگهای ۳۳ روزه حزبالله نقش اثرگذاری داشت. به گفته سید حسن نصرالله: وی شریک کامل در آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰ بود. در جنگ ۳۳ روزه در تهران بود و به هر شکلی بود به بیروت آمد و با ما زیر بمباران ماند.
♦️۸. هجوم داعش در خرداد ۱۳۹۳ به شمال عراق جبهه جدیدی روبهروی حاجقاسم گشود. مقابله با داعش در عراق و سوریه او را به یک قهرمان بزرگ و الگوی محبوب مقاومت تبدیل کرد. از این زمان، مجلات خارجی پر شد از عکسهای سردار سلیمانی و مطالبی که رشادتها و مهارتهایش را در جنگهای نامنظم تشریح میکردند.
♦️ ۹. نابودی تسلط داعش دستاورد بزرگ سردار سلیمانی بود که او را در سال ۱۳۹۷ به دریافت «ذوالفقار» یعنی بزرگترین مدال نظامی ایران از دست مقام معظم رهبری مفتخر کرد. سلطهگران آمریکا و سردمداران آن، جماعت وحشی داعش را به منطقه خاورمیانه آورده بودند تا با ایجاد ناامنی، افزون بر داشتن بازاری بزرگ برای صدور اسلحه، آسودهخاطر سر سفره منابع و ذخایر خاورمیانه بنشینند، اما متلاشی شدن نقشهشان با نقش محوری سردار سلیمانی، سدی بزرگ روبهروی این رؤیای خام شد. حالا فرزند قناتملک، حریف نیویورکزادهاش را ضربهفنی کرده بود. این شکست برای آمریکا هم تحقیرآمیز بود و هم بسیار پرهزینه.
♦️۱۰. به شهادت رساندن قاسم سلیمانی که با هواپیمای مسافری معمولی جابهجا میشد و همیشه در میان مردم بود، کار سختی نبود، اما دشمن که دشمنش را شناخته بود و جرئت نداشت رودرروی این دلاور مبارزه کند در ساعت ۱ بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ ناجوانمردانه به شیر میدان شلیک کرد و باعث شد که سردار قاسم سلیمانی به شهید قاسم سلیمانی ارتقا یابد و در جهانی وسیعتر و با امکانات و تجهیزاتی بیشتر با نیویورکیزاده و دار و دستهاش مبارزه کند.
♦️ ۱۱. از ۱۴ تا ۱۸ دیماه، حضور میلیونها مسلمان که در فراق قهرمانشان، قلبی شکسته و چشمی به اشک نشسته داشتند، بزرگترین تشییعجنازه تاریخ ایران را بعد از رحلت امام خمینی (ره) به سردار دلها اختصاص داد. جاودانهترین تصویرها از سوگ همه چهرههای متنوع و متفاوت ایران تا اشک جانسوز رهبر، در مراسم «بدرقه تا بهشت» حاجقاسم رقم خورد.
♦️ ۱۲. «حضرت آقا عبای نماز شب خود را دادند تا حاجقاسم را با آن دفن کنند. آقا با این عبا ۱۴ سال نماز شب خواندهاند. این دومین عبای شب آقا بود که شهیدی با آن دفن میشد. اولین بار سر شهادت حاج احمد کاظمی بود.
🌺☘️💐🌱🌹🌿🌷🌾🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸سلام ببخشید حاج قاسم سلیمانی پشت خط هستند و باشما کار بسیار مهمی دارند. لطفا گوشی رابردارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا این همه بودجه کشور را به ایثارگران می دهند؟!!
[۱/۴، ۲۲:۳۱] EMAMHOS NASIHATCON. HADI: ❇️ روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان «ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی» به قلم محمد صرفی این گونه آورده است:
چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا میآیند کسی نمیداند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکانگریان، چه مأموریتی گرانسنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون بهرغم تمام دست و پا زدنهایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن … و شد آنچه ناشدنی مینمود.
تابستان سال 1953 برای «آیزنهاور» سی و چهارمین رئیسجمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس CIA اگر از آینده چیزی میدانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران میکرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قناتملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.
اما نه آیزنهاور و دالس میدانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال ۱۳۳۷ پا به زمین گذاشته و گریه میکند، چه آیندهای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی بهجا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت میکنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسمها، قاسمتر باشد.
دنیا معرکههای عجیب و غریب و شگفتیهای فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بیربط در گوشه و کنار کرهخاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمیتواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال ۱۳۴۲ با ریشخند از آقا روحالله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرمتر و چشمهایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهوارهها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوشخیالی و چه خیالات خامی! نمیتوان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی ۹ ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زینالدین و حسن تهرانیمقدم ۴ ساله، محمود کاوه و علی هاشمی ۲ ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستارههای دور از هم در کهکشان راه خمینی. آنقدر دور که هیچ منجمی نمیتوانست پیشبینی کند روزی که چندان دور نیست این ستارهها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد.
تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند. گفتیم فرمانده و سرباز! بگذار همینجا تکلیف این دو کلمه را روشن کنیم. میدانی چرا فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که نامش لرزه بر اندام دشمنان میانداخت خود را همیشه سرباز میدانست و مینامید و وصیت کرد بر سنگ مزارش بنویسند سرباز قاسم سلیمانی؟ همان سربازی که چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینهای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جاانداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.
در روزگاری که آدمها به دنبال نام هستند و برای خود لقب میسازند و میتراشند و برای محکمکاری سفارش میدهند، مردی که سرنوشت منطقه و بلکه جهان را تغییر داد، به او لقب «فرمانده سایهها»، «خردکننده داعش» و «قویترین مرد خاورمیانه» داده بودند و فرماندهان ارتش آمریکا به او حسادت میکردند، خود را سرباز میداند. ریشه ماجرا به همان پیرمرد طوفانی برمیگردد که بر صندلی ساده حسینیه جماران مینشست و آرام سخن میگفت و دنیا را به لرزه درمیآورد. قاسم شاگرد مکتب حضرت روحالله بود. همان که بنیانگذار انقلابش میخواندند، مرد قرن، سیاستمدار عصر، تغییردهنده جهان و تاریخ و… البته که همه این ها بود اما وقتی یکی از مریدانش فریاد زد؛ «ما همه سرباز توئیم خمینی، گوش به فرمان توئیم خمینی»، باز ساده اما از روی عقیده و منطبق با عمل خویش گفت؛ «نه من سرباز توام و نه تو سرباز من. همه
سرباز خداییم انشاءالله.»
آدمهای خوب کم نیستند و کم ندیدهایم. شاید ما هم آدمهای خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی میکنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عدهای قسمت میکنیم. شاید برخی خوبتر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی میبینند به کسی دارد ظلم میشود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. آن چه قاسم را از دیگر خوبان سوا میکرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبیها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین میشود. قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسانهای روی زمین میخواست نه فقط برای اهالی قناتملک و کرمانیها و ایرانیها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آن هایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. این جاست که قاسم را میتوان در دو شمایل دید. شمایلی نرمتر از حریر و دلنازکتر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قناتملک است. همان قدر دل کوچکی دارد. از ته دل میخندد و مثل ابر بهارگریه میکند. و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.
خیابانهای شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچکاند. روزی ستارهای بزرگ و پرنور کشف میشود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم میرسید و خوشا بحال آنان که در روزگار رجعت بار دیگر آن چشمهای پرفروغ را میبینند و میانشان نور تقسیم خواهیکرد.
[۱/۴، ۲۲:۳۱] EMAMHOS NASIHATCON. HADI: ☝️☝️☝️☝️☝️
▪️امروز حاج حسین شریعتمداری گفت: رهبر انقلاب پیام فرستاده و گفته، «یادداشت آقای محمد صرفی» [دوست خوش ذوق، با سواد و بی ادعا و همکار خوبم] «یک آفرین دارد».
یادداشت فوق توجه رهبری را جلب کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 *پاسخ کوبنده و استخوان شکن امید دانا
به اهانت فائزه رفسنجانی به شهید قاسم سلیمانی( البته کاری به شخصیت خود امید دانا نداریم. واقعا حرفهای فائزه هم شنیدنی است!!)
*جالب است بدانید:*
*ثروتمندترین مرد لبنانی بنام (ایمیل البستانی) قبری را برای خودش تهیه دید که در بهترین جای لبنان و بسیار باصفا و مشرف بر شهر زیبای بیروت بود، تاپس ازمرگش درآنجا دفن شود.*
*این شخص صاحب هواپیمای شخصی بود و با همان هواپیما به دریا سقوط کرد.*
*اطرافیانش میلیونها هزینه کردند تا جسدش را از دریا بیرون کشیده و در اینجا دفن کنند.*
*هرچه گشتند لاشه هواپیما پیدا شد، اما جسد آقای ثروتمند لبنانی(البستانی) هرگز پیدا نشد که نشد.*
*ثروتمندترین مردانگلیسی یک یهودی بود بنام (رودتشلد) بخاطر ثروت فراوانش به دولت انگلیس هم قرض میداد.*
*این آقای بسیار غنی، گاو صندوقی داشت بسیار بزرگ به اندازه یک اطاق*
*یک روز وارد این خزانه پولی خود شد و بصورت اتفاقی درب این گاوصندوق بسته شد و هرچه با صدای بلند داد و فریاد کرد ،بخاطر بزرگ بودن کاخش کسی صدایش رانشنید.*
*چون عادت داشت همیشه ازخانه وخانواده به مدت طولانی دور میشد .*
*این بار هم خانواده فکر کردند چون طولانی شده حتمابه مسافرت رفته.*
*این مردآنقدرفریاد زد که احساس کرد خیلی گرسنه و تشنه هست.*
*یکی از انگشتان خود را زخمی کرد و با خون آن روی دیوار نوشت: ثروتمندترین انسان درجهان از شدت گرسنگی و تشنگی مرد.*
*فکرنکنیم :* *ثروت تنها چیزیه که همه خواسته های ما را برآورده می کند.*
*درزندگی در جست و جوی آرامش باشید.*
*چه جالب...*
*ناز را می کشیم؛*
*آه را می کشیم؛*
*انتظار را می کشیم؛*
*فریاد را می کشیم؛*
*درد را می کشیم؛*
*ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!*
*" از هر آنچه آزارمان میدهد"*
*ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد، اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!*
*قانون کائنات :*
*هیچچیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند*
*«رودخانهها»*
*آب خود را مصرف نمیکنند*
*«درختان»*
*میوهی خود را نمیخورند*
*«خورشید»*
*گرمای خود را استفاده نمیکند*
*«گل»*
*عطرش را برای خود گسترش نمیدهد*
*«زندگی»*
*یعنی در خدمت دیگران*
*« قانون طبیعت است . . .*
*پس :*
*اگر دیدی کسی گرهای دارد*
*و تو راهش را میدانی*
*سکوت نکن !*
*اگر دستت به جایی میرسد*
*دریـغ نـکـن !*
*معجزهی زندگی دیگران باش !*
*« این قانون کائنات است . . . ! ! ! »*
*معجزهی زندگی دیگران که باشی بیشک کسی معجزهی زندگی تو خواهد شد !..*
*از خدمت به خلق پشیمان مشو…*
*و اگر کسی قدر خوبی تو را ندانست، غمگین مشو!*
*چون گنجشکها هر روز آواز میخوانند*
*و هیچکس تشکر نمیکند!*
*ولی باز هم آوازشان را ادامه میدهند…*
*نگاه مردم به تو متفاوت است…یک نفر تو را بد میبیند، و دیگری تو را خوب!*
*و یکی دیگر تو را جذاب،*
*زیبا که بنگری میبینی*
*نه هیچکس دوست توست و نه هیچکس دشمنت*
*همه معلم تو هستند،*
*تا در خوبی خود را بیازمایی..!*
*زندگیتون پرازسلامتی وآرامش*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جواب روحانی به معلمین و فرهنگیان در مورد کمی حقوقشان
واقعا عجیب است آن موقع هیچ گونه اعتراضی صورت نگرفت . ولی الان که رئیسی عزم خود را برای بر طرف کردن تمامی مشکلات وخرابکاریهای دولت قبل جزم کرده و شخصا برای رسیدگی به امور به استانها سفر می کند ، با این همه وسعت اعتراض و تجمع های قشرهای مختلف هماهنگ شده از جای خاصی روبروست ؟! واقعا چرا !!!!؟
@Drsalaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق و معشوق واقعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام داشته ها و تمام نداشته ها را...
*پاسخهای شمسالواعظین به شبهات زیباکلام*
https://chat.whatsapp.com/DY02PHnR7s93GMNQXb8thz
*روسیه نیروی هوایی ایران در سوریه بود*
اگر قرار باشد به اصلیترین دلیل جالبتوجه بهنظر رسیدن اظهارات شمسالواعظین درباره حضور ایران و شهید سلیمانی در کشورهای منطقه بهخصوص بحران داخلی سوریه اشاره کنیم، آن، اختلاف جدی میان زاویه نگاه او و دیگر همفکران اصلاحطلبش در این مساله است.
دوازدهم دیماه و در آستانه دومین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی بود که ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار مطرح اصلاحطلب، در نشستی مجازی در کلابهاوس که به همین مناسبت تشکیل شده بود، نکاتی را درباره فعالیتهای شهید سلیمانی در منطقه و نقش ایران در به شکست کشیده شدن برنامههای آمریکا و برخی حکومتهای عربی منطقه مطرح کرد که در نوع خود و از جهاتی، جالب توجه و بدیع بهنظر میرسید.
نکته مهم دیگر، درباره سخنان جالبتوجه شمسالواعظین آن است که این اظهارات درباره شهید سلیمانی، مدافعان حرم و فعالیتهای ایران در سوریه، در جمعی متشکل از مطرحترین چهرهها یا کارگزاران پیشین اصلاحطلب نقل شد.
چهرههایی همچون غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی، حسین مرعشی، غلامعلی رجایی و صادق زیباکلام که البته هرکدام، در فرصتهایی به سخنان شمسالواعظین واکنشهایی نشان دادند؛ در جاهایی با او موافقت کردند و در جاهایی خود را با نکات وی همدل ندانستند.
سخنان ماشاءالله شمسالواعظین، زمانی با اهمیت و بدیع بهنظر میرسد که بدانیم او در چه خاستگاه سیاسیای تعریف میشود و همفکران او در این حوزه چگونه میاندیشند و موضعگیری میکنند. شمسالواعظین را میتوان معروفترین یا دستکم یکی از معروفترین روزنامهنگاران ایرانی در میان رسانههای خارجی برشمرد.
او همچنین، رئیس هیاتمدیره جمعی موسوم به انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بود و از باتجربهترین اصلاحطلبان فعال در عرصه رسانه شناخته میشود.
اگر قرار باشد به اصلیترین دلیل جالبتوجه بهنظر رسیدن اظهارات شمسالواعظین درباره حضور ایران و شهید سلیمانی در کشورهای منطقه بهخصوص بحران داخلی سوریه اشاره کنیم، آن، اختلاف جدی میان زاویه نگاه او و دیگر همفکران اصلاحطلبش در این مساله است.
حدود ۱۰ سال از آغاز جنگ داخلی سوریه که با دخالت کشورهای غربی و حکومتهای مرتجع منطقه به یک صحنه تمامعیار از یک جنگ نیابتی علیه جبهه مقاومت تبدیل شد میگذرد، اما با این حال همچنان جناحها و افرادی در داخل کشور وجود دارند که هنوز به درک درستی از آنچه قرار بود در سوریه رقم بخورد و آنچه در نهایت با نقشآفرینی مثبت ایران رقم خورد، نرسیدهاند و همین ادراک نصفهونیمه موجب میشود در جمعبندیهایشان بهدرستی متوجه درجه اهمیت و تاثیرگذاری حضور فرمانده میدانی بزرگی مثل شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی و نیروهایی تحت عنوان مدافعان حرم در حفظ تمامیت ارضی سوریه و در نهایت دور ماندن خطر فروپاشی از این کشور، محور مقاومت و درنهایت ایران، نشوند.
اصلیترین محورهای سخنان شمسالواعظین که خود مدتی در سوریه و لبنان تحصیل و زندگی کرده است، اشاره به مقطعی دارد که ایران به درخواست حکومت سوریه به کمک این کشور رفت و سوریه را از فروپاشی حتمی نجات داد. این روزنامهنگار اصلاحطلب در جایی از سخنانش به نکته محل اختلاف دیگری از جنگ سوریه اشاره میکند و آن موضوع حضور نیروی هوایی روسیه در جریان مبارزه با تکفیریها است.
او برخلاف آنچه غالب همفکرانش در اینباره مطرح میکنند، با قطعیت میگوید این روسیه بود که در جریان مبارزه با تروریستها در نقش نیروی هوایی ایران و سوریه حاضر شد و نه برعکس.
*نخستین مواجهه پیکارهایی عربی که بوی بهار نمیدهد!*
شمسالواعظین در ابتدای سخنانش، بهصورت گذرا اشارهای به دوران حضورش در سوریه و بعد از آن دوران تحصیل خود در بیروت، پایتخت لبنان میکند و شناختش از جوامع سوریه و لبنان را درنتیجه حضورش در این دو کشور و ارتباطاتش با روزنامهنگاران سوری و لبنانی میداند. او در شرح آن سالها میگوید:
«من بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها به سوریه رفتم و در آنجا به ادامه تحصیل پرداختم، بعد از مدتی هم به لبنان نقلمکان کرده و در دانشگاه سنتژوزف بیروت مشغول به تحصیل شدم و تا مقطع فوقلیسانس درس خواندم.»
او در ادامه، گریزی به یکی از نقاط عطف زندگیاش یعنی انتخابات دومخرداد ۱۳۷۶ میزند و میگوید:
«مقطع دکتریام همزمان با تحولات سال ۷۶ در ایران شد که به پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات منتهی شد.
در آن ایام بود که به ایران بازگشتم.»
او نتیجهگیری میکند: «بهجهت ارتباطاتی که با روزنامهنگاران عرب داشتهام که این ارتباط همچنان در جریان است، نسبت به مردم سوریه شناخت دارم.»
ماشاءالله شمسالواعظین درباره ایام شکلگیری جنگ داخلی سوریه و اینکه موضع وی در آن مقطع نسبت
به تحرکات در این کشور چگونه بوده است، گفت:
«در روزهای شکلگیری رویدادهای سوریه، در اجلاس آیپیآی فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در کیپتاون آفریقای جنوبی حضور داشتم.
در همان زمان بود که در مصاحبهای با شبکه الجزیره، درباره بشار اسد رسما به زبان عربی گفتم قائدٌ یقتل شعبَه؛ رهبری که دارد مردمش را به قتل میرساند.
این موضع من، در اوایل رویدادهای سوریه بود که بهدنبال رواج بهار عربی شکل گرفته بود، یعنی موضع من در آن ایام اینگونه بوده است.»
او در ادامه، بر تفاوت میان جنس تحرکات داخلی سوریه با سایر کشورهایی که در جریان بهار عربی میزبان قیامهای مردمی بودند تاکید میکند و بهطور خلاصه به آن میپردازد و میگوید:
«در سوریه اتفاقات دیگری هم افتاد که حمد بن جاسم، نخستوزیر و وزیر امورخارجه پیشین قطر در یک مصاحبه، مفصلا به آنها پرداخت و بهنوعی پرده از رازهای جنگ سوریه برداشت.
مرحله اول اعتراضها در همه موارد مثل قاهره، سودان و لیبی مشابه بود، اما در ماجرای سوریه بعدها اتفاقات عجیب و غریبی افتاد.
من خیلی سریع و روزنامهنگارانه دارم به این مساله میپردازم.
در مرحله دوم تحولات سوریه بود که آقای قاسم سلیمانی به این کشور آمد.
برای امانتداری در تاریخ باید این را بگوییم که در مرحله نخست تحولات سوریه، هیچ خبری از حضور آقای سلیمانی در این کشور نبود و تحت هیچ شرایطی چنین گزارهای وجود ندارد.»
*روشن شدن واقعیتهای میدانی و آغاز حضور ایران:*
شمسالواعظین در ادامه به روند جدی شدن تحولات و افزایش تهدیدها علیه حکومت سوریه میپردازد و درباره پیشبینیها از زمان سقوط احتمالی بشار اسد اینگونه توضیح میدهد:
«اعتراضها در حمص شکل و بعد، آرامآرام تمام شهرهای شمالی را فرا میگیرد و ارتش، اعتراضات داخلی را سرکوب میکند.
من برای شهادت و گواهی تاریخ این را میگویم، براساس منابع تماما مستقل و روزنامهنگاران اهل سوریه و لبنان این را عرض میکنم، هنگامی که حاکمیت سوریه به خطر میافتد، یعنی زمانی که پیشبینی میشد بشار اسد تا یک هفته یا کمتر از یک هفته دیگر سقوط کند و کاخ او در خیابان مهاجرین درحال تخلیه شدن بود، آنها بهوسیله حزبالله یا بهطور مستقیم از ایران طلب کمک کردند.
باید توجه داشت در این مرحله است که حاجقاسم سلیمانی وارد سوریه میشود.»
*شمسالواعظین با اشاره به پررنگ شدن حضور تروریستهای جبههالنصره در گوشه و کنار سوریه، حضور آنان در پایتخت در آن مقطع را هم جدی ارزیابی میکند و میگوید:*
«آقای سلیمانی، زمانی وارد سوریه میشود که نیروهای جبههالنصره، در جنوب دمشق حضور داشتند.
جایی که که به قنیطره، فلسطین اشغالی و بلندیهای جولان عمق پیدا میکند؛ زمانی که تمام نیروهای جبههالنصره آماده ورود به دمشق و تصرف پایتخت سوریه بودند.
اینجاست که آقای سلیمانی همراه با بخشی از نیروهای زمینی و داوطلب تحت عنوان «مدافعان حرم» وارد دمشق میشوند.»
*محور انتقادهای ایران به بشار اسد:*
ماشاءالله شمسالواعظین در ادامه با تاکید بر اینکه قرار است موضوع بسیار مهمی را مطرح کند، از شنوندگان میخواهد با دقت بیشتری به سخنان او گوش کنند و میگوید:
«دوستان از اینجا به بعد را با دقت گوش کنند چون بهشدت دقیق است و منبع مهمی دارد.
آقای قاسم سلیمانی بعد از ورود به دمشق، دیداری با بشار اسد دارد که احتمالا به نمایندگی از فرمانده کل قوا (رهبر معظم انقلاب) صورت گرفته است.
ایشان در این دیدار، دو انتقاد به بشار اسد میکند.»
او با استناد به اظهارات یک تحلیلگر صهیونیست مصریتبار مطرح در کانال ۱۲ اسرائیل، میگوید:
«این کارشناس صهیونیست، با اینکه در ابتدا از ترور شدن شهید قاسم سلیمانی بهدست آمریکا بهطور شفاف ابراز خوشحالی میکند اما در ادامه کاملا مستقل تحلیل میکند و آن را برای شهادت تاریخ اینگونه مطرح میکند:
آقای قاسم سلیمانی به بشار اسد میگویند شما دو خطای بزرگ کردهای:
اول اینکه؛ چندین لشکر از ارتش را به مناطق پیرامونی فرستادهای و مرکز را رها کردهای؛ مرکز درحال سقوط است.
دوم آنکه؛ به اعتراضات مردم که بخش زیادی از آنان بحق است، توجه کافی نکردهای.»
*نقش تعیینکننده* *«مدافعان حرم» در معادلات:*
شمسالواعظین مجددا با اشاره به وضعیت امنیتی بحرانی زینبیه دمشق و پیشروی مخالفان مسلح که حالا دیگر ماهیت تروریستی آنان برای حکومت و اغلب مردم سوریه احراز شده بود گفت:
«زوار ایرانی که به سوریه سفر کردهاند، زینبیه را دیدهاند؛ نیروهای جبههالنصره در پیشرویهایشان به زینبیه رسیده بودند.
در نزدیکی بارگاه حضرت زینب بودند.
اتفاقا این پیشروی آنان باعث شده بود منطقه زینبیه هم تخلیه شود.
نیروهای جبههالنصره آنقدر نزدیک بودند که در حملاتشان به گنبد هم آسیب رساندند.
اینجا بود که «واژه *مدافعان حرم» شکل گرفت و بحثش مطرح شد.*
چون نیروهای مسلح جبههالنصر
ه زینبیه را تصرف کرده بودند.»
او در ادامه توصیفاتش از شرایط بحرانی منطقه زینبیه و محلات اطراف حرم حضرت زینب، گریزی هم به دوران حضورش در سوریه و فعالیتهای رسانهای و بینالمللیاش در دمشق میزند و فعالیتهای ایران در این منطقه را با اشاره به تاسیس نمایندگی و فعالیتهای رسانهای ازجمله تاسیس دفتر کیهان دمشق یادآور میشود و اینگونه ادامه میدهد:
«من در آنجا درس خوانده بودم و دفتر کیهان را راه انداخته بودیم، فعالیتهای جدی داشتیم و دفتر نمایندگی تاسیس کرده بودیم.
وقتی میگوییم نیروهای جبههالنصره به فاصله حدودا ۲۰ کیلومتری دمشق رسیده بودند، یعنی خطر خیلی جدی بوده است.»
*راهحل پیشروی بشاراسد برای کنترل بحران*
ماشاءالله شمسالواعظین به راهکارهایی میپردازد که شهید سلیمانی در آن دیدار به بشار اسد ارائه کرده است و میگوید:
«آقای سلیمانی به بشار اسد میگویند شما باید دو کار انجام دهید؛ یک اینکه بلافاصله ارتشتان را از شهرهای داخلی که با ماموریت سرکوب قیام مردم اعزام شدهاند فرابخوانید.
اصلا پیرامون را رها کن. اشاره آقای سلیمانی به استراتژی مرکز-پیرامون بوده است که در جنگها مطرح است.
ایشان در ادامه راهکار نخست، به رئیسجمهور میگوید مرکز را حفظ کن، پیرامون را آرامآرام آزاد میکنی.
اشکال دوم هم این است که اعتراضات شکلگرفته در نتیجه بهار عربی است و شما باید ابتدا به مطالبه معترضان گوش کنی.
بخش زیادی از اعتراض مردم بحق است و باید اجابت شود.
مشارکت سیاسی باید افزایش پیدا کند، نارضایتیشان درباره لزوم توسعه سیاسی سیستم خاندانی و امثال این باید مرتفع شود و بعد، شما درمقابل کسانی که میخواهند سیستم را به سرنگونی تهدید کنند، بایست والسلام.»
شمسالواعظین ادامه میدهد:
«از اینجا به بعد، موضوع حضور ایران شروع میشود.
از اینجا به بعد است که آقای زیباکلام درباره آن میگوید ممکن است یک شخصیت سوری بیاید و قضاوتش با قضاوت عراقیها یا ایزدیهای شمال عراق یا مثلا کردستان متفاوت باشد.
همانطور که میدانید نیروهای داعش میخواستند سلیمانیه و اربیل را تصرف کنند.
مسعود بارزانی خود در خاطراتش و مصاحبهای که دراینباره داشت و با گوش خودم شنیدم میگفت:
من با تمام فرماندهان و کشورهای عربی صحبت کردم و از آنان کمک خواستم که هیچکدام اجابت نکردند.
با آقای قاسم سلیمانی تماس گرفتم و گفتم لیوان آب میخوری، زمین بگذار که میخواهم سریع ببینمت.
داعش به هشت کیلومتری اربیل رسیده است.
این مصاحبه ی خود آقای مسعود بارزانی است دیگر؛ رهبر کردهای شمال عراق.
او میگوید:
شهید سلیمانی با تعدادی از تکاوران سپاه به آنجا میرود، ابتدا خطر را دفع میکنند و بعد آرامآرام داعش را به عقب میرانند.
ایشان از فرماندهان اصلی جنگ ضدداعش بود هم در عراق و هم در سوریه.
اگر سوریه را یکپارچه نگاه کنیم، از اول تحولات تا آزادسازی بسیاری از شهرها، درست است که باید ببینیم نظر کودکان سوری و آوارگان سوری چیست اما با توجه به این وقایع، ایشان از فرماندهان مبارزه با داعش است.
در سال ۹۲ که میخواستیم نشریه نشاط دوم را منتشر کنیم، بسیاری از همکارانی که الان در تالار گفتوگو حضور دارند هم به خاطر دارند چه گزارشهایی از آوارگان سوریه تهیه کردیم.
بسیار مستقل و بسیار غمگینانه.
البته این را هم به شما بگویم این نکته که فرمانده یک کشور به کمک کشور دیگری رفته است از سقوطش در دامان به اصطلاح تکفیریها جلوگیری کند یک بحث دیگر است.
درمجموع باید گفت جناب آقای زیباکلام و سایر دوستانی که میشنوید، بنده امانتدارانه خدمت شما میگویم، تردید نکنید، چنین اتفاقی که میگویند ایشان در سرکوب مردم دخالت داشته است، بههیچوجه اتفاق نیفتاده است.
اینها را برای حفظ امانت باید در تاریخ ثبت کرد.»
*این روزنامهنگار مطرح اصلاحطلب، یکی از مهمترین نکاتش درباره نقش ایران در به پایان رساندن جنگ سوریه را اینگونه مطرح میکند:*
«اگر یادتان باشد و البته الان هم در فضای مجازی میشنوید، از آن بحث میکنند که آیا ایران، نیروی زمینی فدراسیون روسیه در سوریه بوده است؟
من میگویم اتفاقا برعکس است.
*این روسیه است که نیروی هوایی ایران در سوریه بوده است.*
این یک واقعیت است چون اصالت نیرو در حفظ زمین است.
یعنی نیروی زمینی مهم است.
حالا در شکل داوطلب است، در شکل سپاه است، من از این مسائل مطلع نیستم، اما میدانم که ارتش روسیه و نیروی هوایی روسیه، به فرماندهی یا بنا به توصیههای نیروی زمینی عمل میکند و عملیاتهای هواییاش را بر این اساس انجام میدهد که طبیعی هم هست.
چیزی برعکس این هم نبوده است.
آنهایی که میگویند، اشتباه میکنند.
بنابراین ما باید یک سخن نهایی در ارتباط با شهید سلیمانی مطرح کنیم.
کارشناس صهیونیستی که پیشتر به آن اشاره کردم، در همان گفتوگویی که خودم در کانال ۱۲ اسرائیل بعد از ترور شهید قاسم سل