إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً، كَلَمْحِ الْبَصَرِ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ، يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ، وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ، يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
«مهاجر» ـ ابراهیم حاتمیکیا
این فیلم نقطه قوت سینمای جنگ در دهه شصت است که در اواخر دهه ساخته و ضمن اینکه تبدیل به اثری بهیادماندنی در سینمای دفاع مقدس میشود، کارگردان جوان و ویژهای را به سینمای دفاع مقدس معرفی میکند: ابراهیم حاتمیکیا. خلوص و معرفتی سینمایی در «مهاجر» وجود دارد که آن را متمایز میکند. به این معنی که کارگردان به دنبال اکشنهای آنچنانی و خلق صحنههای دهشناک از میدان جنگ و انفجارهای متمادی و بیگ پروداکشن نمیرود و بهجای آنوقت خود و تماشاگر را به شرح دلتنگیها و غربت رزمندگان در میدان در لحظات شخصی و خلوتهای خودشان، اختصاص میدهد و به همین واسطه جلوهای انسانی و بشردوستانه به دست میدهد: مؤکد کردن اندوه درونی شخصیتهایی که جنگ برایشان بهانهایست برای ورود به حال و هوایی معنوی و فرازمینی.
«مهاجر» از سنت روایت فتح و سید مرتضی آوینی هم بهره زیادی میگیرد و پایبند به آموزههای شهید آوینی در عدم درامپردازی برای شرح جنگ، است که به چنین فضای معنوی و بهتانگیزی میرسد.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
⚠️ لوح| میخواهند یاد شهدا احیا نشود، نگذارید...
🔻 رهبرانقلاب در دیدار اخیر دست اندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای کرمان:
🔹️ دشمنان میخواهند یاد شهدا احیا نشود برای اینکه جاده شهادت کور بشود. تجربه کردهاند که وقتی نام شهدا با عظمت برده میشود، #جوان امروز که نه دوره جنگ را دیده و نه دوره امام را وقتی میفهمد که یکجایی در آنطرف منطقه دارند با دشمنان میجنگند، پا میشود میرود حلب، بوکمال، زینبیه، بنا میکند جنگیدن و به شهادت هم میرسد. ۹۷/۱۲/۶
📥 نسخه اصلی
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=41856
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
دعای مخصوص روز جمعه
بنام خداى بخشاینده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الاْوَّلِ قَبْلَ الاِْنْشاَّءِ وَ الاِْحْیاَّءِ وَ الاْ خِرِ بَعْدَ فَناَّءِ الاْشْیاَّءِ
ستایش خاص خداییست که آغاز هستى پیش از پیدایش و زندگى است و پایان پس از فناء موجودات ،
الْعَلیمِ الَّذى لا یَنْسى مَنْ ذَکَرَهُ وَ لا یَنْقُصُ مَنْ شَکَرَهُ وَ لا یَخیبُ
دانایى که هر که یادش کند وى را از یاد نبرد و نعمتش را از آنکه سپاس مى دارد نکاهد
مَنْ دَعاهُ وَ لا یَقْطَعُ رَجاَّءَ مَنْ رَجاهُ اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ وَ کَفى بِکَ
و نومید نسازد آنکه او را بخواند و امید امیدوارش را قطع نکند خدایا من تو را گواه گیرم و گواه بودن تو کافى است
شَهیداً وَ اُشْهِدُ جَمیعَ مَلاَّئِکَتِکَ وَ سُکّ انَ سَم و اتِکَ وَ حَمَلَهَ عَرْشِکَ
و گواه گیرم تمام فرشتگان و ساکنین آسمانها و حاملین عرشت
وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ اَنْبِیاَّئِکَ وَرُسُلِکَ وَ اَنْشَاْتَ مِنْ اَصْنافِ خَلْقِکَ اَنّى
و پیمبران و رسولانت را که برانگیختى و انواع موجودات بى حسابى را که آفریدى (همه را گواه گیرم )
اَشْهَدُ اَنَّکَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَ لا عَدیلَ
که من گواهى دهم تویى خدایى که معبودى جز تو نیست و یگانه اى که شریک و همتا ندارى
وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِکَ وَ لا تَبْدیلَ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
و خلاف و تغییر و تبدیلى در گفتار تو نیست و گواهى دهم که محمد صلى الله علیه و آله
عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ اَدّى ما حَمَّلْتَهُ اِلَى العِبادِ وَ جاهَدَ فِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ
بنده و رسول تو است که بدانچه ماءمورش کرده بودى به بندگانت رساند و درباره خداى عزوجل
حَقَّ الْجِهادِ وَ اَنَّهُ بَشَّرَ بِما هُوَ حَقُّ مِنَ الثَّوابِ وَ اَنْذَرَ بِما هُوَ صِدْقٌ
آنطور که باید کوشش کرد و بدان پاداش نیکى که حق و درست بود مژده داد و بدان عقابى که راست بود
مِنَ الْعِقابِ اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلى دینِکَ ما اَحْیَیْتَنى وَ لا تُزِغْ قَلْبى بَعْدَ
بیم داد خدایا تا مرا زنده نگاه دارى بر دین خویش ثابتم گردان و دلم را پس از آنکه
اِذْ هَدَیْتَنى وَ هَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ صَلِّ عَلى
راهنماییم کرده اى منحرف مساز و به من از نزد خود رحمتى بخشاى که همانا تویى بخشایشگر درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَعَلى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنى مِنْ اَتْباعِهِ وَ شیعَتِهِ وَ احْشُرْنى
محمد و بر آلش و مرا از پیروان و شیعیانش قرار ده و در گروه وى محشورم کن
فى زُمْرَتِهِ وَوَفِّقْنى لاِداَّءِ فَرْضِ الْجُمُعاتِ وَ ما اَوْجَبْتَ عَلَىَّ فیه
و موفقم دار براى اداء فرائض جمعه ها و طاعاتى که در آنها بر من واجب کردى
مِنَ الطّاعاتِ وَقَسَمْتَ لاِهْلِها مِنَ الْعَطاَّءِ فى یَوْمِ الْجَزاَّءِ اِنَّکَ اَنْتَ
و عطاهایى که در روز جزا به اهل آن (طاعات و جمعه ها) قست کرده اى که همانا تویى
الْعَزیزُ الْحَکیمُ
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
#نماز
اخلاص شیخ عباس قمی
در یکی از ماههای رمضان با چند تن از رفقاء از ایشان (محدث قمی) خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامهی جماعت را بر معتقدان و علاقهمندان، منت نهد، با اصرار و ابرام این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستانهای آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز میافزود هنوز به ده نرسیده بود، که اشخاص زیادی، اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد؛ یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند: من امروز نمیتوانم نماز عصر بخوانم رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت گفتند: حقیقت این است که در رکوعِ رکعت چهارم، متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پُشت سر من میگویند «یا الله یا الله ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش میرسید، این توجه که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است، بنابراین من برای امامت، اهلیت ندارم .
فوائد الرضویّه، ج ۱، مقدمه محمود شهابی.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
خاطره ای از شهید مهدی باکری
اولین روز عملیات خیبر بود. از قسمت جنوبی جزیره ، با یک ماشین داشتم بر می گشتم عقب. توی راه دیدم یک ماشین با چراغ روشن داشت می آمد. این طور راه رفتن توی آن جاده ، آن هم روز اول عملیات، یعنی خودکشی.جلوی ماشین راگرفتم. داننده آقا مهدی بود. به ش گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها .» گفت « می خوام به بچه ها روحیه بدم. عراقی ها رو هم بترسونم. می خوام یه کاری کنم او نا فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🌻کرامات شهدا
در زندان «الرشيد» بغداد، يكي از برادران رزمنده كه از ناحيه ي پا به وسيله ي نارنجك مجروح شده بود، حالش وخيم شد و از محل آسيب ديدگي، چرك و خون بيرون مي آمد. ايشان پس از 21 روز اسارت، بعد از اقامه ي نماز صبح به درجه ي رفيع شهادت نايل شد.
با شهادت وي، رايحه ي عطري دل انگيز در فضاي آسايشگاه پيچيد. با استشمام بوي عطر، همه شروع كرديم به صلوات فرستادن. نگهبانان اردوگاه با شنيدن صداي صلوات سراسيمه وارد شدند. آن ها فكر مي كردند يكي از برادران، شيشه ي عطر به داخل آسايشگاه آورده است، به همين خاطر تمام آن جا را بازرسي كردند.
وقتي چيزي پيدا نكردند، پرسيدند: «اين بو از كجاست؟» و ما به آن ها گفتيم كه از وجود آن برادر شهيد است! به جز يكي از نگهبانان، كسي حرف ما را باور نكرد. آن نگهبان بعدها به بچه ها گفته بود كه من مي دانم منشأ آن رايحه ي دل انگيز از كجا بود و به حقانيت راه شما نيز ايمان دارم.
راوي : حميدرضا رضايي
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
حدیث روز شنبه ۹۷/۱۲/۱۱
قال امير المؤ منين (عليه السلام ) الدعاء مفاتيح النجاح و مقاليد الفلاح و خير الدعاء ما صدر عن صدر نقى و قلب نقى و فى المناجاة سبب النجاة و بالاخلاص يكون الخلاص فاذا اشتد الفزع فالى الله المفزع قال (عليه السلام ) ايضا الدعا ترس المومن و متى تكثر قرع الباب يفتح لك .
على (عليه السلام ) فرمود:« دعا و نيايش كليدهاى پيروزى و رستگارى است . بهترين دعاها آن است كه از سينه اى پاك و قلبى پرهيزكار خارج شود راز و نياز سبب نجات است و با اخلاص و بى شائبه دعا كردن انسان از هر گرفتارى رهائى پيدا مى كند، در هنگام وحشت و ترس شديد خداوند پناهگاه مومنين است» .
« اصول كافى ، ج 2، ص 468 »
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید محسن حججی🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
دعای مخصوص روز شنبه
به نام خداى بخشاینده مهربان
بِسْمِ اللّهِ کَلِمَهُ الْمُعْتَصِمینَ وَ مَقالَهُِ الْمُتَحَرِّزینَ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ تَعالى
بنام خدا سخن پناهندگان و گفتار پناه جویان و پناه مى برم به خداى تعالى
مِنْ جَوْرِ الْجاَّئِرینَ وَ کَیْدِ الْحاسِدینَ وَ بَغْىِ الظّالِمینَ وَ اَحْمَدُهُ
از جور ستمکاران و بداندیشى حسودان و ستم بیدادگران و مى ستایمش
فَوْقَ حَمْدِ الْحامِدینَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الْواحِدُ بِلا شَریکٍ وَ الْمَلِکُ بِل
فوق ستایش ستایش کنندگان خدایا تویى یگانه بى شریک و پادشاه بى نیاز (که پادشاهى را دیگرى به او
تَمْلیکٍ لا تُضادُّ فى حُکْمِکَ وَ لا تُنازَعُ فى مُلْکِکَ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ
تملیک نکرده ) در برابر فرمان تو ضدیت نشود و در پادشاهیت کشمکشى روى ندهد از تو مى خواهم که درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ اَنْ تُوزِعَنى مِنْ شُکْرِ نُعْماکَ م
بر محمد بنده و رسولت و به من طریقه سپاسگزارى نعمتهایت را چنان
تَبْلُغُ بى غایَهَ رِضاکَ وَ اَنْ تُعینَنى عَلى طاعَتِکَ وَلُزُومِ عِبادَتِکَ
بیاموزى که مرا به سرحد خشنودیت برساند و کمکم دهى بر طاعت خود و پیوستگى عبادت خویش
وَاسْتِحْقاقِ مَثُوبَتِکَ بِلُطْفِ عِنایَتِکَ وَ تَرْحَمَنى بِصَدّى عَنْ
و استحقاق پاداشت بوسیله لطف و عنایتت و به من ترحم کنى به اینکه تا زنده ام
مَعاصیکَ ما اَحْیَیْتَنى وَ تُوَفِّقَنى لِما یَنْفَعُنى ما اَبْقَیْتَنى وَ اَنْ تَشْرَحَ
از گناهان بازم دارى و تا زمانى که در این جهان نگاهم دارى موفقم دارى به آنچه سودم رساند و بوسیله
بِکِتابِکَ صَدْرى وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرى وَ تَمْنَحَنِى السَّلامَهَ فى
کتاب خود (قرآن ) سینه ام بگشایى و با خواندن آن جرم و گناهم بریزى و سلامت در
دینى وَ نَفْسى وَلاتُوحِشَ بى اَهْلَ اُنْسى وَ تُتِمَّ اِحْسانَکَ فیما بَقِىَ
دین و جانم عطا کنى و همدمانم را براى من وحشتناک مکن و احسانت را در مابقى
مِنْ عُمْرى کَما اَحْسَنْتَ فیما مَضى مِنْهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
عمر درباره من به اتمام رسان چنانچه در گذشته احسان کردى اى مهربانترین مهربانها
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🍁خاطرات شهدا
جشن پتو
قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچههای چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم
یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟
واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچهها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج اقا اومد داخل.
اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمیشد کرد. گفت: حاج آقا بچهها یه سوال دارن.
گفت: بفرمایید و ....
یه مدت گذشت داشتم از کنار یه چاد رد میشدم که یهو یکی صدام زد؛ تا به خودم اومدم، هفت هشتا حاج آقا ریختن سرم و یه جشن پتوی حسابی ...
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
عقابها» ـ ساموئل خاکیچیان
«عقابها» ساموئل خاکیچیان را میتوان اولین فیلم مهم سینمای جنگ در ایران دانست که نهتنها خوب ساخته شده که محبوبیت بالایی هم در زمان خودش به دست آورد.
«عقابها» که بر اساس حادثهای واقعی هم ساخته شده، داستان خلبان ایرانی را به تصویر میکشد که اسیر است و در ارتباط با نیروی هوایی و مدل ژنریک آمریکایی نجات مییابد. همانطور که گفته شد، «عقابها» بیش از آنکه به سینمای دفاع مقدس تعلق داشته باشد، شبیه به فیلمهای جنگی آمریکاییست. سرباز حتی نشانی از یک سرباز ایرانی و روحیه و فرهنگش ندارد و انگار فرهنگ و سربازان آمریکایی را در جنگ ایران بازسازی کرده باشند. «عقابها» در قالب ژانر جنگی ساخته شده است و ازآنجاییکه در دوران ساختش جنگ هنوز در جریان بوده، لزوم قهرمان سازی از سربازان و تهییج برای قهرمانی در میدانهای نبرد، در فیلم بهوضوح دیده میشود.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
#نماز
استخوان بینماز
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد حضرت فرمود: مگر نماز نمیخوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا میکنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمیگیری عرض کرد سه ماه روزه میگیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر میکنی یا به کدام معصیت گرفتاری عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرمودهی خدا را بکنم حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بینمازی میباشد به شومی آن استخوان از خانهی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرمودهی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد .
. انوار المجالس.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🌻کرامات شهدا
دو ساعت دیگر تا شهادت
قبل از عمليات كربلاي 5 جمعي از بچه هاي گروهان غواص الحديد از گردان حمزه سيدالشهدا لشگر 7 ولي عصر (عج) مشغول شوخي و مزاح با فرمانده بوديم كه ناگهان فرمانده گفت: «بچه ها ديگر شوخي بس است، چند لحظه اي اجازه بدهيد مي خواهم وصيت نامه بنويسم. من تا دو ساعت ديگر شهيد مي شوم، بگذاريد برايتان چيزي به يادگار بگذارم».
نيم ساعتي از اين ماجرا نگذشته بود كه فرمان حمله صادر شد و درست زماني كه هنوز دو ساعت از آغاز عمليات سپري نشده بود فرمانده شهيد «جان محمد جاري» به ملاقات معشوق خويش رسيد و كربلايي شد.
راوي : پرويز پورحسيني
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
😅 شوخ طبعی
سوپرطلا
اکبر کاراته از تو خرابههای آبادان یه الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم گذاشته بود: «سوپرطلا»! الاغ همیشهی خدا مریض بود و آب بینیش چند سانت آویزون. یه روز که اکبر کاراته برای بچهها سطلسطل شربت میبرد، الاغه سرشو کرده بود توی سطل شربت و نصف شربتا رو خورده بود. حالا اکبر کاراته هی شربتا رو لیوان میکرد و میداد بچهها و میگفت: بخورید که شفاست. کمکم بچهها به اکبر کاراته شک کردند و فهمیدند که الاغِ اکبر کاراته سرشو کرده داخل سطل شربت و نصفشو خورده. همه به آب آویزون شدهی بینی الاغ نگاه کردند و عق زدند. دست و پای اکبر کاراته رو گرفتند و انداختندش توی رودخونهی بهمنشیر. اکبر کاراته که داشت خفه میشد، داد میزد و میگفت: ای الاغ خر! اگه مُردم، اگه خفه شدم توی اون دنیا جلوتو میگیرم؛ حالا میبینی! او جیغوداد میکرد و بچهها از خنده ریسه رفته بودند.
سوپرطلا
مجموعه کتب اکبرکاراته، موسسه مطاف عشق
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز یکشنبه ۹۷/۱۲/۱۲
الإمامُ الباقرُ عليه السلام :مُروا شيعَتَنا بِزِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهالسلام؛ فإنَّ إتيانَهُ يَزيدُ في الرِّزقِ ، ويَمُدُّ في العُمرِ ، ويَدفَعُ مَدافِعَ السُّوءِ .
امام باقر عليه السلام :شيعيان ما را به زيارت قبر حسين بن على عليه السلام فرمان دهيد ؛ زيرا زيارت آن ، روزى را زياد مىكند ، عمر را دراز مى گرداند و بدي ها را دور مى سازد.
بحار الأنوار : 101 / 4 / 12 منتخب ميزان الحكمة : 408
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید جواد محمدی 🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🌻کرامات شهدا
دیدن خواب
بعد از شهادت آقا مهدي، يك بار خواب ديدم به خانه آمده است، از او پرسيدم: «چه طور شهيد شده اي؟» گفت: «يك تير به شكم و يك تير به پيشاني ام خورد.»
به من گفته بودند: كه فقط به پيشاني آقا مهدي تير خورده است، بعدها شنيدم كه جنازه ي آقا مهدي آن طرف دجله مانده است؛ چون با دو دستش اسلحه برداشته و جنگ مي كرده است تيري به پيشاني اش مي خورد و وقتي او را در قايقي مي گذاردند كه بياورند، خمپاره اي درست روي شكمش مي افتد.
در دوازده سالي كه از شهادت آقا مهدي مي گذرد، هميشه او را در خواب ها زنده ديده ام؛ با لباسي سراسر سفيد كه آمده تا سر سفره اي غذا بخوريم و يا خبر مي دهد كه آماده شويد، مي خواهم شما را ببرم. يك بار هم نديده ام كه شهيد شده باشد.
راوي : همسر شهيد مهدي باكري
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
چهل ساله اسبسوارم
توی حلبچه بودیم. داشتیم میرفتیم طرف لودر و بلدوزرها که قاسم گفت: بچهها اسبو! اکبر کاراته گفت: کو؟! کو؟! قاسم گفت: اونه. اکبر اسبو که دید، دوید طرفش و داد زد: من میخوام اسبسواری کنم. محمدرضا گفت: خطر داره! بلدی میخواد. اکبر کاراته گفت: اِکّی، من چهل ساله اسبسوارم. و بعد رفت و افسار اسبو گرفت. با دست زد به کمر اسب و گفت: بیا عزیزم که خوب اومدی. قاسم گفت: خطر داره! اکبر کاراته گفت: هیچ خطری نداره. و بعد پرید روی اسب اسب ترسید و فرار کرد. اسب میدوید و اکبر جیغوداد میکرد و کمک میخواست. همه هاجوواج نگاهش میکردیم، که اکبر کاراته کج شد و آمد زیر شکم اسب اسب میپرید بالا، جفتک میزد و اکبر کاراته جیغوداد میکرد و کمک میخواست. صاحب اسب که از خنده ریسه رفته بود، اسبو صدا کرد و نگهش داشت. اکبر کاراته از زیر اسب افتاد تو علفا و پا گذاشت بهفرار. بچهها میگفتند: اکبر، دیگه نمیخوای اسبسواری کنی؟! اکبر کاراته هم میگفت نه بابا من غلط کردم!
مجموعه کتب اکبرکاراته
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
📚معرفی کتاب
کتاب «وقتی مهتاب گم شد» در صدر است. این اثر که به کوشش حمید حسام نوشته شده، به خاطرات شهید علی خوشلفظ میپردازد. سال گذشته دیدار او با رهبر معظم انقلاب و انتشار تقریظ مقام معظم رهبری، نام این اثر را بر سر زبانها انداخت. شهید خوشلفظ که چند روز پیش به جمع یاران شهیدش پیوست، در این اثر به خاطرات دوران کودکی خود تا دفاع مقدس میپردازد. «وقتی مهتاب گم شد»، روایتگر بخشی از ایثار و عشق نیروهای مردمی در هشت سال جنگ تحمیلی است. بنا به گفته انتشارات سوره مهر این اثر در 9 ماه اخیر سال، بیست و چهار بار تجدید چاپ شده است. همچنین در میان عناوین پرفروش کتابهای دیجیتال طاقچه نیز نام این اثر در زمره کتابهای پرفروش قرار دارد.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
ارسال شده از سروش:
#نماز
نماز واقعی
هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم .
انوار نعمانیه، ص ۳۴۲.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🍁خاطرات شهدا
لگد بر یزید
بعد از نوشیدن آب، یکی یکی، لیوان خالی را به سقا میدادیم. او اصرار داشت عبارتی بگوئیم که تا حالا کسی نگفته باشد و برای همه هم جالب باشد. یکی میگفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر یزید»
دیگری میگفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر صدام»
اما از همه بامزه تر عبارت: «سلام بر حسین (ع)، لگد بر یزید» بود که برای همه بسیار جالب بود.
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
حدیث روز دوشنبه ۹۷/۱۲/۱۳
امام على عليه السلام : إذا ماتَ العالِمُ ثُلِمَ فِي الإسلامِ ثُلمَةٌ لايَسُدُّها شَيءٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ؛
امام على عليه السلام فرمود : با مرگ هر دانشمند ، چنان رخنه اى در اسلام پديد مى آيد كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى پوشد .
المحاسن ، ج 1 ، ص 364
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🔸 شروع یک روز عالى و خوب
🍁 با یاد و خاطره شهدا عزیزمان
🌷شهید حسین بصیر 🌷
🍁 شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
🍁خاطرات شهدا
پسر خاله زن عمو باجناق
یک روز سید حسن حسینی از بچههای گردان رفته بود ته درهای برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن، عراقیها پیش پای او را با خمپاره هدف گرفتن، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، بغض گلوی ما را گرفت بدون شک شهید شده بود. آماده میشدیم برویم پائین که حسن بلند شد و لباسهایش را تکاند، پرسیدیم: «حسن چه شد؟»
گفت: «با حضرت عزرائیل آشنا در آمدیم، پسرخاله زن عموی باجناق خواهرزاده نانوای محلمان بود. خیلی شرمنده شد، فکر نمیکرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم. هرطور بود مرا نگه میداشت!»
🌹🍃🌹🍃
┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
عجب خاک ریزی
اکبر کاراته گفت من امشب این خاک ریز رو میزنم. فرمانده گفت آ ماشاالله. اکبر بادی به غبغب انداخت و پرید بالای لودر. هرجا رو نگاه میکردی، باتلاق بود و همهجا تاریکِ تاریک، که یکدفعه منوری پرید توی هوا. اکبر کاراته دوروبرشو نگاه میکرد که چشمش خورد به یک کُپهي خاک گفت: عجب کُپهي خاکی! حالا یه خاک ریز میزنم که همه مات و مبهوت بمونند و بگن عجب اکبر کاراتهای! چه رزمندهي شجاعی! برای خودش خوشحال بود و رفت سر کُپهي خاک بیل لودر رو زد به کُپهي خاک و رفت جلو. بیل اوّلو سر خاکريز، خالی کرد و اومد عقب. بیل دوّمو که پرکرد، از بوی گندی که همهجا پیچیده بود حالش بههم خورد و غش کرد. بچهها هی آب میزدند به صورتش و میگفتند: اکبر کاراته پاشو، پاشو ببین چهکار کردی، گل کاشتی! اکبر با لودر زده بود به کُپهي خاکی که صد و بیست تا مردهي عراقی زیرش بودند. همه رو ریخته بود بههم و خودشم از بوی گند مردهها غش کرده بود. وقتی بههوش اومد، فرمانده گفت: عجب خاکریزی زدی آقای رزمنده!
مجموعه کتب اکبرکاراته،
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi