🌹الحمدلله رب العالمین
📌این ذکرو زیاد بگید از ساعت سه و نیم چهار تا اذان صبح هرچقدر میتونید
🔔بخدا نوع صحبت من با خدارو بشنویدا فکر میکنید دارم با عشق زمینی یا رفیقی کسی صحبت میکنم
📌خیلی سعی نکنید آدمارو همراه خودتون کنید اگه میبینید تو مسیر اشتباهی هستن یکی دوبار بهشون بگید تغییری اگه رخ داد که داد اگه نه خیلی تلاش نکنید چون اکثریت لج میکنن یعنی خیلیا ممکن بدونن راهشون اشتباهم هست ولی سر لجبازی تغییر نمیکنن
✌️با خدا عاشقی کنید دیوانش میشید اصلا تو کلمه نمیشه گفت به ولله
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
💔
🕊اولین شهید راه قدس در سال ۱۴۰۳
💐شهید القدس بهروز واحدی شب گذشته بر اثر حملات ارتش تروریستی آمریکا به مواضع محور مقاومت در استان دیرالزور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد
#شهید_بهروز_واحدی
فدایی عمه جان #امام_زمان
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
💔 🕊اولین شهید راه قدس در سال ۱۴۰۳ 💐شهید القدس بهروز واحدی شب گذشته بر اثر حملات ارتش تروریستی آمری
امروز مراسم تشییع بود در کرج
و فردا جمعه خاکسپاری در امامزاده حسن علیه السلام در کرج
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین دیدار خانواده شهید بهروز واحدی
با پیکرش💔
همسایه های شهید رو بهتر بشناسیم
مهمان شهید محمد نوروزی بشیم⚘
محمد نوروزی ازدواج نکرده بود و فرزندی نداشت. اما همدم مادر تنهایش بود و عزیزکرده خواهر دوقولویش. به همین خاطر شنیدن خبر شهادتش برای مادر و خواهر و برادر بسیار سخت بود. یکی از خاطره انگیزترین تصاویر به جامانده از شهید نوروزی مربوط به یک فیلم کوتاه از متبرک کردن پرچم عزای بانوی سه ساله سوریه، حضرت رقیه(س) بر ضریح آن حضرت توسط شهید است. این فیلم که مربوط به دو سال قبل از شهادت اوست نشان از ابراز ارادتش به دردانه حضرت سید الشهدا(ع) دارد همانطور که همرزمانش روایت کردهاند که آن بانوی خردسال را بسیار دوست میداشت و در ساعات آخر حیات دنیویاش اصرار بر زیارت آخر حرم حضرت رقیه(س) داشت.
✍عنایت شهید محمد نوروزی پس از شهادت به مادر
یک خاطره به یادماندنی از نگاه اثربخش شهید حتی بعد از شهادت در میان خانواده به جا مانده است که هر بار که عنوان آن پیش میآید دلگرم میشوند که چقدر هنوز عزیز شهیدشان به آنها نزدیک است. برادر این خاطره را اینگونه روایت میکند: بعد از مراسم سوم و هفتم برادرم در رفت و آمدهایی که دوستان میآمدند و تسلیت میگفتند، مادرم به کرونا مبتلا و ریهاش حدود 25 درصد درگیر شد. به خاطر بیماری زمینهای که داشت دکترها گفتند باید بستری شود تا تزریقات انجام شود. یکی دو بیمارستان برای بستری رفتیم ولی ظرفیت نبود. برخی از پزشکان گفتند فرصت کم است و چنانچه بخواهید تزریقها با رضایت خود شما بدون بستری انجام خواهد شد. شرایط به گونهای شده بود که ما از بهبودی ناامید بودیم.
او ادامه میدهد: در این فاصله مادرم با توجه به روحیهای که داشت، گفت: «مرا ببرید سر مزار برادرتان. میخواهم هم امامزاده حسن را زیارت کنم و هم پسرم را.» به اصرار او با رعایت پروتکلهای بهداشتی و دستکش و دو ماسک او را به سر مزار برادرم بردیم. چند دقیقه آنجا نشست و روی سنگ مزار دست میکشید. ما میگفتیم این خاک آلوده است و خواستیم مانع دست کشیدن او شویم اما او دست ما را کنار زد و گفت: «چیزی نمیشود...» وقتی مادر را به منزل آوردیم، متوجه شدیم حالش رو به بهبود است. سرفههایش کم شد و اکسیژن خونش که از 89 بالاتر نمیرفت به 95 رسیده است.