خدایا ...
تو منو به سمت مسیر درست هدایت کردی...
ولی من... بعدش به سمت کارهای پوچ و بیهوده رفتم...
بعدش دوباره به وسیله الهام درونی از درون نصیحتم کردی ...اما من به جاش سنگدل تر شدم...
دوباره بازم به نعمتهای خوب هدایتم کردی... ولی من...بازم نافرمانیتو کردم...
خدایا ...
بعد از این همه کارهای بدی که کردم ...تو به من خیلی چیزهایی که بلد نبودم رو شناسوندی و باعث شدی بفهمم این کارهای زشتم چه آسیبی بهم میزنه و بعد از اینکه متوجه خطای خودم شدم ازت معذرت خواهی کردم و تو هم معذرت خواهی منو قبول کردی و عذرم رو پذیرفتی...
همه چیز داشت خوب پیش میرفت که بازم گناه کردم ...ولی تو ...بازم گناه منو پوشوندی و رسوام نکردی...
خدایا ..
واقعا ازت ممنونم...
چون من بارها خودم رو هلاک کردم و کاری کردم که هر لحظه ممکن بود سرم بلا بیاد...
ولی تو نذاشتی...
اما...
خدایا ...
با تموم این خرابکاریهایی که کردم.....اما همیشه ...دوست داشتم... و هیچ چیزی رو شریک تو قرار ندادم و تموم عشقم تو بودی...
خدایا...
الانم تو این وضعیت به سمت تو اومدم... چون خیلی دارم به خودم آسیب میزنم و پناهنده تو شدم...
خدایا ...
فقط میدونی که چه آسیبهایی رو از من دفع کردی...
فقط خودت میدونی که...
چه کسایی میخواستن از من انتقام بگیرن...
خدایا ...
تو اینو دیدی که طرف واقعاً اقدام کرد و میخواست سرم بلا بیاره و کلی برام نقشه ریخته بود...
اما تو نذاشتی...
چون تو از ناتوانیم و عجزم با خبر بودی و میدونستی که من تنهام و کسی رو ندارم...
خدایا....
تو وقتی دیدی یه عده منتظر بودن که بلایی سرم بیارن ...بدون اینکه از تو کمک بخوام خودت به کمکم اومدی.... و نقشه دشمن رو خراب کردی و با اینکه تعدادشون خیلی زیاد بود ...ولی منو ازشون قویتر کردی و خودت مراقبم بودی و همون بلایی که قرار بود سر من بیارن رو تو سر خودشون آوردی ....
خدایا...
تو این سالها آدمای زیادی بودن که میخواستن به من شر برسونن و حتی کمین کرده بودن که سر من بلایی بیارن ...ولی تو بعدش عین کوه پشت من در اومدی و یه کاری کردی خودشون تو اون گودالی که کنده بودن بیفتن و همون بلا سر خودشون بیاد...
خدایا ...
اگه مهربونی تو نبود اونا به من دست پیدا میکردن...
به خصوص افراد حسودی که به خاطر من کلی عصبی و خشمگین بودن و با نیش زبونشون کلی منو اذیت میکردن و آبرومو با حسادتهاشون مورد هدف قرار داده بودن.. و اون صفتهای زشت و اون عیبهایی که در خودشون بود رو به من نسبت میدادن و مدام با مکری که داشتن منو اذیت میکردن...
ولی تو بازم پشتم در اومدی و وقتی صدات زدم کمکم کردی و دعامو مستجاب کردی و مورد حمایت خودت قرارم دادی...
خدایا ...
واقعا هر کسی به تو پناهنده بشه تو اونو از ترس و وحشت دور میکنی و هواشو داری و از سختی وشر حفظش میکنی...
خدایا ...
فقط خودت میدونی که چه بدیها و چه زشتیهایی رو از زندگیم دور کردی و چه نعمتهایی رو به سمت زندگیم جاری کردی و چه آرامشی رو به سمت زندگیم سرازیر کردی...
خدایا ...خیلی با مرامی....
هر وقت گمان نیکی بهت داشتم تو با همون گمان با من رفتار کردی و وقتی افتادم زمین دستم رو گرفتی و منو از سختی نجاتم دادی .
همه اینا به خاطر احسان تو بود ...
خدایا ازت ممنونم که کینهای نیستی و با بدیهای من سریع از من انتقام نمیگیری و بهم مهلت میدی..
خدایا ...
من خیلی به خودم بدی کردم ...
خدایا به حضرت محمد قسمت میدم که منو به خودت نزدیک کنی... و منو از شر همه چیز پناه بدی...
خدایا ..
این پناه دادن هیچ وقت تو رو به زحمت و رنج و تنگنا نمیاندازه ..چون تو بر هر کاری توانایی ای خدای خوب من...
خدایا ...
بهم توفیق بده تا بتونم به خشنودیت برسم و بتونم خودمو از شر بلاها حفظ کنم ...
خدایا ...
کمک کن موفق بشم ای مهربانترین مهربانان...
❤️ دعای ۴۹ صحیفه سجادیه❤️
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
✍این خیلی خوب بود
یکی اینکه آدم بفهمه همه کاره اهل بیت علیهم السلامن
بعد وقتی میره در خونه ی خدا مثل امام سجاد علیه السلام اول و آخر هر خواسته ای اول درود بفرسته بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان مطهرشان
و خودش رو بشکنه در برابر خدا
گردنش کج باشه
شاخ شونه نکشه برا خدا
بعد معذرت خواهی کنه از ندونم کاریها
و خیلی زیباست صحیفه
تو هر دعایی یاد میگیریم چی بخوایم و چطور بخوایم
مخصوصا دعای بیستم
یاد میگیریم به جای غیبت و فحش و چرت و پرت گویی و ناشکری چکارهای درست درمونی میتونیم انجام بدیم
هر دعاش زندگی رو در ریل صحیحش یاد میده
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
دعای ۵۲ رو گوش بده کلا سه دقیقه و بیست ثانیه است
چرا در اتاق تاریک نماز شب می خوانی؟!
بیش از پنجاه سال بود که نمازشب آیت الله شهید مرتضی بروجردی ره ترک نشده بود و غالب اوقات تهجد در شب را در اتاقی کاملا تاریک انجام می داد.
به حدی که اگر روزنه نوری از پنجره داخل می آمد آن را می پوشاند تا اتاق در ظلمات و تاریکی محض قرار گیرد.
علت را که سوال می کردند، می فرمودند:
میخوام به یادتاریکی قبرم بیفتم.
🆔 @sahbzaman002
مناجات چهارم خمس عشر
مناجات راجین ( امیدواران)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛
يَا مَنْ إِذا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطاهُ، وَ إِذا أَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ، وَ إِذا أَقْبَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَأَدْناهُ، وَ إِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلىٰ ذَنْبِهِ وَغَطَّاهُ، وَ إِذا تَوَكَّلَ عَلَيْهِ أَحْسَبَهُ وَكَفاهُ .
ای آنکه هرگاه بندهای از او بخواهد عطایش کند و هرگاه چیزی را که نزد اوست آرزو کند، به آرزویش برساند و زمانی که به او روی آورد، مقرّب و نزدیکش سازد و گاهی که تظاهر به گناه کند، گناهش را پردهپوشی نماید و آنگاه که بر او توکل نماید، او را بس باشد و کفایت کند،
إِلٰهِى مَنِ الَّذِى نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ فَما قَرَيْتَهُ ؟ وَمَنِ الَّذِى أَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ فَما أَوْلَيْتَهُ ؟ أَيَحْسُنُ أَنْ أَرْجِعَ عَنْ بابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفاً، وَلَسْتُ أَعْرِفُ سِواكَ مَوْلىً بِالْإِحْسانِ مَوْصُوفاً ؟! كَيْفَ أَرْجُو غَيْرَكَ وَالْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ ؟ وَكَيْفَ أُؤَمِّلُ سِواكَ وَالْخَلْقُ وَالْأَمْرُ لَكَ ؟! أَ أَقْطَعُ رَجائِى مِنْكَ وَقَدْ أَوْلَيْتَنِى ما لَمْ أَسْأَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ ؟ أَمْ تُفْقِرُنِى إِلىٰ مِثْلِى وَأَنَا أَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ ؟
معبودم، کیست که بر آستانت وارد شده و خواهان مهمانپذیریات باشد و تو از او پذیرایی نکرده باشی و کیست که مرکب حاجت را با امید به سخاوتت به درگاهت خوابانده باشد و تو احسانش ننموده باشی؟ آیا خوشایند است که از درگاهت با محرومیت بازگردم، درحالیکه جز تو سروری که به احسان متصّف باشد نشناسم؟ چگونه به غیر تو امید بندم درحالیکه هر خوبی به دست توست و چگونه جز تو را آرزو کنم درحالیکه آفرینش و فرمان ویژۀ تو است؟ آیا امیدم را از تو بِبُرم درحالیکه از روی احسان آنچه از تو نخواستم به من عطا فرمودی یا آیا به مانند خودم نیازمندم میکنی درحالیکه به رشته محکمت چنگ میزنم؟
يَا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ، وَلَمْ يَشْقَ بِنِقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ؛ كَيْفَ أَنْساكَ وَلَمْ تَزَلْ ذاكِرِى ؟! وَكَيْفَ أَ لْهُو عَنْكَ وَأَنْتَ مُراقِبِى ؟!
ای آنکه قصدکنندگان به رحمتش خوشبخت شدند و آمرزش خواهان به انتقامش بدبخت نشدند؛ چگونه فراموشت کنم که همیشه به یادم بودهای و چگونه از تو بیخبر شوم که تو نگهبانم هستی،
إِلٰهِى بِذَيْلِ كَرَمِكَ أَعْلَقْتُ يَدِى، وَ لِنَيْلِ عَطاياكَ بَسَطْتُ أَمَلِى، فَأَخْلِصْنِى بِخالِصَةِ تَوْحِيدِكَ، وَاجْعَلْنِى مِنْ صَفْوَةِ عَبِيدِكَ،
معبودم دستم را به دامن کرمت آویختم و برای رسیدن به عطایت سفره آرزویم را گستردم، مرا به خلوص توحیدت خالص کن و از بندگان برگزیدهات قرار ده،
يَا مَنْ كُلُّ هارِبٍ إِلَيْهِ يَلْتَجِئُ، وَكُلُّ طالِبٍ إِيَّاهُ يَرْتَجِى، يَا خَيْرَ مَرْجُوٍّ، وَيَا أَكْرَمَ مَدْعُوٍّ، وَيَا مَنْ لَايُرَدُّ سائِلُهُ، وَلَا يُخَيَّبُ آمِلُهُ، يَا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعِيهِ، وَحِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجِيهِ، أَسْأَلُكَ بِكَرَمِكَ أَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ مِنْ عَطائِكَ بِما تَقَرُّ [تَقِرُّ] بِهِ عَيْنِى، وَمِنْ رَجائِكَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسِى، وَمِنَ الْيَقِينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَىَّ مُصِيباتِ الدُّنْيا، وَتَجْلُو بِهِ عَنْ بَصِيرَتِى غَشَواتِ الْعَمىٰ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
ای آنکه هر گریزانی به او پناه میجوید و هر جویندهای به او امید میبندد، ای بهترین امیدبخش، ای کریمترین خوانده شده، ای آنکه پرسندهاش برگردانده نشود و آرزومندش محروم نگردد، ای آنکه در رحمتش به روی خوانندگان باز است و پرده درگاهش برای امیدواران گشوده است، از تو میخواهم به بزرگواریات که ببخشی از عطای خود بر من آنچنانکه دیدهام به آن روشن شود و از امید به تو سرشارم سازی به اندازهای که نهادم آرامش یابد و از یقین آنچنان بر من عطا کنی که با آن ناگواریهای دنیا را برایم آسان نمایی و با آن از دیدگان دلم پردههای نابینایی را برگیری، به مهربانیات ای مهربانترین مهربانان.
نماز شبو سختش نکن
هر چی عشقت می کشه بخون
فقط بخون
حتی یک رکعت وتر فقط حمد و قنوت و رکوع و سجود و سلام و السلام
حتی قضاش
بزار از اون نعمتهای خاص و نگاه های خاص خدا بهره مند شی
✍ساق دست زینت محسوب میشه و از مچ به بعد رو از نامحرم باید پوشاند
خمار پارچه ای بوده که علاوه بر موی سر سر و گردن را هم می پوشانده و جلابیب کل بدن رو در خود فرو میپوشانده
نامحرم نامحرمه چه برادر شوهر باشه چه پسرخاله چه شوهر خاله چه بقال سرکوچه که عمو صداش بزنی
به غیر از گردی صورت و دستها تا مچ باید در پوشش کامل باشه
حتی جلوی نامحرم پاها باید پوشیده باشه با جوراب ضخیم
اینکه طرف طلاهاش رو نمایش میده
طلا هم زینت محسوب میشه
و باید از دید نامحرم پوشیده باشه
حتی همون گردی صورت و دستها باز اگه آرایش دارن باید پوشیده باشه
ناخن لاک زده
همه باید از دید نامحرم مخفی و پوشیده باشد
✍یه راننده اسنپ درد دل میکرد
که سالهاست زنم رو طلاق دادم
و مجبورم در شهر دیگه ای کار کنم اما هر بار که سفارش غذا میگیرم موقع تحویل دادن ، خانمهای بی حجاب و بسیار بد حجاب روح منو آلوده میکنن و خیلی بهم سخت میگذره و هر بار باید قرآن بخونم و زیاد صلوات بفرستم و زیارت برم تا بتونم در برابر شیطان و افتادن به گناه خودمو حفظ کنم
✍یه زن بی حجاب و بی عفت به خاک هم نمی ارزه
چون خاک که پاکه گناه نکرده
وقتی این زن رو دفن میکنن عذابش شروع میشه
✍در سه دقیقه در قیامت و مستند شنود و زندگی پس از زندگی زیاد درباره عذاب اخروی و دهشتناک بی حجابی صحبت شده
و همه شون بعد از اینکه از کما خارج شدند بلافاصله حجاب کامل رو اختیار کردن
طوری که یک نخ مو رو هم بیرون نمیزارن
✍خدا از حق الناس کوتاه نمیاد
یه زن با آرایش و بدحجابی و بی حجابی شون هزاران نفر رو دلشکسته و پریشان خاطر و افسرده و منزوی و متلاشی میکنه
هر مرد متاهلی او رو ببینه اگه اهل کنترل چشم و تهذیب نفس نباشه همسر خودش رو با این بی حجاب مقایسه میکنه و ممکنه از همسر خودش دلزده شه
✍زن بی حجاب پسرهای مجرد رو به گناه های زیادی می کشونه اعتیاد به پورن ، اعتیاد به مواد مخدر ، خود ارضایی و در بعضی مواقع خودکشی
✍وقتی به خدا نزدیک میشی
میفهمی اونور چقدر سخته و باید جواب پس بدی
وقتی از خونه خارج میشی هر زن و دختر بی حجابی خون به دلت میکنن چون خدا گفته پوستت رو قلفتی میکَنم اگه بهشون تذکر ندی
بعد تصور کن روزی چند تا زن بی حجاب و دختر بی حجاب رو می بینی و باید با ترس و دلهره و اضطراب بری بهشون طوری تذکر بدی هم از دین دلزده نشن ، هم شانشون حفظ شه
خلاصه همینه که آدم میگه ای کاش مرگ من برسه که دیگه از شر این بی حجابها خلاص شم
مثل شهداء که همین بی حجابها اینا رو اول تو دنیا شهید کردن خدا ازشون نگذره
چه خونی به دل همه مون کردن
اگه نادونن خدا هدایتشون کنه
اگه میدونن و قابل هدایت نیستن خدا یا ما رو برداره یا اونا رو
✍خیلی از اونایی که با خدان از همه چی افتادن به خاطر این بی حجابها
از پیاده روی در پارک
از خرید در بازار
از رفتن به سفر
و همینکه طرف دوساله نتونسته پیاده روی کنه بیمار شده
یکی از هزاران بلایی است که بی حجابی سر خونواده ها آورده
الان بی حجابها قبرستان رو هم غُرُق کردن اگه قابل هدایت نیستن خدا قبرشون رو همونجا بِکَنه
مردهای بی غیرت بی ناموس
و زنان بی عفت و بی حیا
این دو تا خوراک شیطانن
و شیطان با این دوتا جولان میده برای فروپاشیدن رکن مقدس خانواده
جهنم هم جای خوبیه برای مردهای بی غیرت و زنان بی عفت
تا ابد بسوزن ان شاءالله
همینطور که تو دنیا ما رو شهید کردند
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
دقیقه ی یک و پنجاه به بعد
چقدر جوونا بدبخت شدن به خاطر بی حجابها
چقدر مردهای خدا شناس رنج کشیدن هی سرشونو بندازن پایین
هی راهشونو عوض کنن
هی از این مغازه برن تو اون مغازه که این شیاطین انسی رو نبینن
چشمشون در قیامت از آتش پر نشه
خدا عذابتون کنه اگه قابل هدایت نیستید
و این بلاگرها و همسران بی ناموس شون که آتیش انداختن به جون خونواده ها
اگه قابل هدایتید هدایت شید
نیستید نابود شید