eitaa logo
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
2.3هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
30.2هزار ویدیو
713 فایل
﷽ 🇮🇷☫﷽☫🇮🇷 @basirshou اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟ سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه 🆑️eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc 🆔️ @shabeabi 👈راه ارتباطی
مشاهده در ایتا
دانلود
‌تمامِ‌عَجزمن،ازدورۍات‌شَودآغاز؛ ،همان‌گنـٰاه‌مَن‌است ..! ‌‌‹ یٰاصٰاحِبَ‌الزَّمٰان‌اُنظُر‌عَلینٰا💔‌‌ ›
دعا کن... برای همه اونایی که بعد از خدا جز تو پناهی ندارن:))💔 @shahidbabaknoory
..🌿 یه‌بنده‌خدایی.. خیلی‌قشنگ‌تعریف‌کرد میگفت‌میخواستی‌گناه‌کنی عاشورا‌‌ به‌ یاد ‌بیار که حسین داد زد گفت!! (هَل مِن ناصرِ یَنصُرنی) صدای‌امام‌‌زمانتو‌نشنوی:)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق: یه شب من بیمار شدم🤒و شهید بابک نوری هم منو رسوند درمانگاه بعد از درمانگاه. باهم دیگه رفتیم یه آبمیوه فروشی و باهم یه چیزی خوردیم در همون حال که داشتیم باهم صحبت میکردیم برگشت به من گفت داداش من برم سوریه دیگه برنمیگردم این به من الهام شده...🥀 من اولش جدی نگرفتم و گفتم انشاالله صحیح و سالم برمیگرده😄 ولی به فیض بزرگ شهادت نائل شد!🕊 هنوز که هنوزه دارم میسوزم...💔 @shahidbabaknoory 🍀کانال رسمی شهید بابک نوری🍀
_بهش‌گفتم: "بابڪ‌من‌بہ‌خاطرخانوادم‌نمیتونم‌بیام‌دفاع‌ازحرم!" +گفت: "توی‌ڪربلاهم‌دقیقاهمین‌بحث‌بود! یکی‌گفت‌خانوادم یکی‌گفت‌کارم یکی‌گفت‌زندگیم (ع)تنهاموند...💔" @shahidbabaknoory کانال رسمی شهید بابک نوری ☘️
رفتیم‌پیش‌بچه‌ها،حسین‌رودیدم. همدیگرروبغل‌ڪردیم خوشحال‌بودم☺️ حسین‌جان‌دید؎اومدم حسین‌لبخند؎زدو‌گفت:گفتم‌ڪہ‌میا؎ بعد‌جوونۍزیبا‌پیش‌مااومد خیلۍباوقارسلام‌و‌علیڪ‌ڪرد‌و‌رفت!🚶🏻‍♂ گفتم:حسین‌جان‌این‌آقا‌ڪیہ؟!🤔 خیلۍتیپ‌امروز؎شاداب‌و‌جوان‌بود گفت:بابڪ‌نور؎ ،باادب‌و‌اصیل👌🏼 گفتم:مشخصہ‌چون‌اون‌منو‌‌تاحالا‌ندیده‌بود خیلۍتحویلم‌گرفت‌و‌بعد‌رفت. ا؎ڪاش‌میدونستم‌شهید‌میشہ‌و‌اون‌رو !🙃 راوی: همرزم شهید @shahidbabaknoory
{🌹❤️} • • با شهدا صحبت‌ ڪنید آنها صداۍ شما را بہ‌ خوبے مۍشنوند و برایتان‌ دعا مےڪنند دوستے با شهدا دوطرفہ‌ است✋🏾 . .!(: @shahidbabaknoory
رفیق شهید نوری : بابکعاشق خونواده بود عاشق زندگی بود... بابک عاشق دورهمی بود... خیلی چیزام داشت،خیلی چیزا که جوونای امروزی،همسنوسالای ما دوست دارند داشته باشن.. ولی‌فراری‌بود‌ازگنــاه ! گفتش که اسمم دراومده دارم میرم سوریه... یه روزی به من گفت که مسیرمو پیداکردم . گفت که : فکر‌کنم‌نوبت‌منه.. @shahidbabaknoory
یِـهومِـیومَدمِیگُفت: «چِراشُمـٰاهـٰابِیڪٰارِیـد؟!»🍃 مِیگُفتِـیم: «حـٰاجۍ! نِمیبِـینۍاَسلَحہ‌ِدَستِمونِہ؟!🕶 مِیگُفـت: «نَہ‌..بِیڪٰارنَبـٰاش!🙂 زَبونِت‌بِہ‌ذِڪرِخُدابِچرخہ‌ِپِسَر(: هَمینطورکِہ‌نِشَستِۍهَرڪٰارےکِہ‌مِیڪُنِے ذِڪـرهَم‌بِـگو:)»📿
‌‌ 🌱 اهل دل مےدانند...‌ عاشقے و دلدادگے، ‌مرز پایانے ندارد....‌ فراق نمےشناسد! ‌دلدادگے نجواے شبانه‌ در خاکےترین نقطه‌ای ‌کہ دلت را رهسپار "قدمگاه" عاشقان مےکند...‌ آنجا کہ عاشقانش، در تاریخ بہ "مردانگے"‌ جاویدان شدند...‌ ‌و آنان کہ قلم وحے جز بہ دست عاشقان‌ نتواند توصیف‌شان کند... 🕊 ...💔 ‌
بسـم رب الشهـدا☘️ بـابک💜با مدافعان حرم در سپاه آشناه شد🦋 در نمایشی به او نقش شهید می دهند🕊️ و نقطه ی تحول بابک از آنجا شروع می‌شود ✨و به دوستانش میگوید که من هم دوست دارم به سوریه بروم و شهید شوم...😍 اما وقتی با خانواده اش مطرح می کند آن ها قبول نمی کنند🖐🏻 پدر و برادرش اصرار می کنند که برای ادامه تحصیل به آلمان برود به او گفتن ما تمام شرایط را برای رفتنت حاظر 🧎🏼‍♂️می کنیم اما بابک هیچ جور زیر بار نمی رود. خانواده برای بابک دختری را از فامیل دور مد نظر داشتند و از او خواستند تا ازدواج کند اما بابک بازهم نپذیرفت و گفت اجازه بدهید طبق برنامه ی پنج ساله ی خودم پیش بروم! بابک به مادر و خواهرش که با رفتن او به سوریه مخالفت می کردند گفت: مادر اصلی مااونجا توی سوریه است 🥺 خلاصه بابک هر جور که شد خانواده را❤️ برای رفتن به سوریه راضی کرد. اما چند ماهی طول کشید که سپاه با رفتن بابک به سوریه موافقت کرد 🍀 بابک میره سوریه... @shahidbabaknoory کانال رسمی شهید بابک نوری💚