💕💕💕
#فرزندپروری
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ !
پرسیدم ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ
ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﺮﻭﯼ
ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﯼ
ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
@bayan230
💕💕💕
#خودآگاهی
همیشه در ردیفهای جلو بنشینید :
تا به حال توجه کردهاید چگونه در جلسات نخست ، ردیفهای آخر پر میشوند . عموم مردم برای نشستن به ردیفهای عقب یورش میبرند تا کمتر " توی چشم باشند " . بیشتر مردم چون اعتماد به نفس ندارند از انگشت نما بودن در هراسند .
در ردیفهای جلو نشستن اعتماد به نفس ایجاد میکند . آن را تمرین کنید . از همین حالا به بعد سعی کنید هرچه میتوانید جلوتر بنشینید .
@bayan230
💕💕💕
#خودآگاهی
از ابراز احساسات درونى و عاطفى خود نهراسيد!
سركوب احساسات دليل برخى از بيماريها هستند:
احساسات و هيجاناتى که سرکوب يا پنهان شده باشند به بيماريهايى نظير ميگرن، زخم معده و درد ستون فقرات مى انجامند.
مطالعات نشان داده است سرکوبي احساسات به مرور زمان حتى ميتواند خطر ابتلا به سرطان را افزايش دهد.
بيان صحيح و ابراز بهنگام افكار و احساسات سلامت روان را تقويت خواهد كرد.
@bayan230
💕💕💕
#خودآگاهی
آب جوشی که سیب زمینی را نرم میکند،
همان آب جوشی است که تخم مرغ را سفت می کند
مهم نیست چه شرایطی پیرامون ماست،
مهم این است درون خود چه داریم...!
باید بدانیم تنها فرمول خوشحالی این است:
"قدر داشتهها را بدانیم و از آنها لذت ببریم"،
خوشبختی یعنی "رضایت"
مهم نیست چه داشته باشیم یا چه نداشته باشیم,
مهم این است که از همانی که داریم راضی باشیم …
@bayan230
هفت ویژگی افردای که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند:
✔️آنها عاملان تغییر هستند. افرادی با هوش هیجانی بالا از تغییر هراس ندارند. آنها میدانند که تغییر جزء ضروری زندگی است – و خود را با آن وفق میدهند.
✔️آنها خودآگاه هستند. آنها میدانند در چه کاری خوب هستند و در چه زمینههایی هنوز به یادگیری نیاز دارند – نقاط ضعف آنها را متوقف نمیکنند. آنها میدانند چه محیطهایی برای سبک کاری آنها بهینه هستند.
✔️آنها میتوانند همدلی کنند. نشانه بارز هوش هیجانی، توانایی درک دیگران، آنها را به مهرههایی حیاتی در محیط کار تبدیل میکند. با یک توانایی ذاتی در درک اینکه همکاران و مشتریان چه شرایطی را تجربه میکنند، آنها میتوانند بدون حاشیه موقعیتهای دشوار را پشت سر بگذارند.
✔️آنها کمالگرا نیستند. درحالیکه افرادی با هوش هیجانی بالا بهشدت باانگیزه هستند، آنها میدانند کمال امری محال است. آنها خود را با شرایط نامطلوب وفق میدهند و از اشتباهات درس میگیرند.
✔️آنها تعادل دارند. خودآگاهی آنها بدین معنی است که آنها ذاتاً اهمیت یک تعادل حرفهای-شخصی سالم در زندگی خود را میدانند و اینکه چگونه این تعادل را برقرار کنند. آنها خوب غذا میخورند، بهقدر کافی میخوابند و علایقی خارج از محیط کار دارند.
✔️آنها کنجکاو هستند. یک حس ذاتی کنجکاوی باعث میشود وقت سپری کردن با آنها بسیار دلپذیر باشد. آنها قضاوت نمیکنند؛ آنها گزینههای ممکن را کندوکاو میکنند. آنها سؤال میپرسند و پذیرای راهکارهای تازه هستند.
✔️آنها رئوف هستند. افرادی با هوش هیجانی بالا میدانند هر روزی از زندگی چیزی با خود به همراه دارد که به خاطر آن میتوان سپاسگزار بود.
✔️ آنها مانند بسیاری از افراد نیمه خالی لیوان را نمیبینند. آنها نسبت به زندگی خود احساس خوبی دارند و اجازه نمیدهند منتقدان و افراد منفیباف این امر را تحت تأثیر قرار دهد.
@bayan230
10 قانون کلی برای زندگی:
قانون يکم:
به شما جسمی داده شده.چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيدکه در طول زندگی در دنيای خاکی با شماست.
قانون دوم:
در مدرسه ای غير رسمی و تمام وقت نام نويسی کرده ايد که زندگی نام دارد.
قانون سوم:
اشتباه وجود ندارد، تنها درس است.
قانون چهارم:
درس آنقدر تکرار می شود تا آموخته شود.
قانون پنجم:
آموختن پايان ندارد.
قانون ششم:
قضاوت نکنيد،
غيبت نکنيد،
ادعا نکنيد،
سرزنش نکنيد،
تحقير و مسخره نکنيد و گرنه سرتان می آيد.
قانون هفتم:
ديگران فقط آينه شما هستن.
قانون هشتم:
انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نياز را در اختيارداريد.
قانون نهم:
جواب هايتان در وجود خودتان است. تنها کاری که بايد بکنيد اين است که نگاه کنيد،گوش بدهيد و اعتماد کنيد.
قانون دهم:
خير خواه همه باشيد تا به شما نيز خير برسد.
به هيچ دسته كليدی اعتماد نكنيد بلكه كليد سازی را فرا بگيريد
@bayan230
راوی پورکنی:
شهیدی که قرض تفحص کننده ی خود را داد..
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
دعوت می کنیم با خواندن این متن مهمان ویژه ی یک شهید شوید...
🔹آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران.
🔸علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.
🔸یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد.
🔸یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندند. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه...
🔸تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد. آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود... نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود.
🔸با همان حال به محل کارش رفت و با بچه ها عازم شلمچه شد.
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردند و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما او...
🔸استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادند و کارت شناسایی شهید به او سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید،به بنیاد شهید تحویل دهد.
🔸قبل از حرکت با منزلش تماس گرفت و جویای آمدن مهمان ها شد و جواب شنید که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرش وقتی برای خرید به بازار رفته مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرده اند به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرش هم رویش نشده اصرار کند...
با ناراحتی به معراج شهدا برگشت و در حسینیه با شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداخت...
"این رسمش نیست با معرفت ها. ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم...". گفت و گریست.
🔸دو ساعت راه شلمچه تا اهواز را مدام با خودش زمزمه کرد: «شهدا! ببخشید. بی ادبی و جسارتم را ببخشید...»
وارد خانه که شد همسرش با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس او کسی در خانه را زده و خود را پسرعموی همسرش معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسر او بدهکار بوده و حالا آمده که بدهی اش را بدهد. هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسرعمویش پول قرض داده است...با خود گفت هر که بوده به موقع پول را پس آورده.
لباسش را عوض کرد و با پول ها راهی بازار شد. به قصابی رفت. خواست بدهی اش را بپردازد که در جواب شنید:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفت...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بود سر زد. جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بود. مات مات. خرید کرد و به خانه بر گشت و در راه مدام به این فکر می کرد که چه کسی خبر بدهی هایش را به پسرعمویش داده است؟ آیا همسرش؟
🔸وارد خانه شد و پیش از اینکه با دلخوری از همسرش بپرسد که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ... با چشمان سرخ و گریان همسرش مواجه شد که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار می گریست...
جلو رفت و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش دید. اعتراض کرد که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔸همسرش هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود. خودش بود.کسی که امروز خودش راپسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. به خدا خودش بود.... گیج گیج بود.مات مات...
🔸کارت شناسایی را برداشت و راهی بازار شد. مثل دیوانه ها شده بود. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می داد. می پرسید: آیا این عکس،عکس همان فردی است که امروز...؟
🔸نمی دانست در مقابل جواب های مثبتی که شنیده چه بگوید...مثل دیوانه هاشده بود. به کارت شناسایی نگاه می کرد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...وسط بازار ازحال رفت...
✔️پی نوشت۱. این خاطره در مراسم تشییع این شهید بزرگوار، توسط این برادر برای حضار بیان شد.
✔️پی نوشت۲. قبر مطهر این شهید، طبق وصیت خودش در دل جنگلهای اطراف شهر ساری، در کنار بقعه ی کوچک و ساده ی امامزاده جبار، قرار دارد.
✔️پی نوشت۳. دوستانی که مایلند از نزدیک این شهید بزرگوار را زیارت کنند، آدرس مزار این شهید: کیلومتر۵ جاده ساری نکا، بعد از بیمارستان سوانح و سوختگی، قبل از روستای خارکش
منبع:خبرگزاری مشرق
🌷کانال خانه خوبان👇👇🌷
@bayan230
🔵🔵با افسردگی از نوع صبحگاهی آشنا شوید
✅اختلال افسردگی انواع مختلفی دارد که برخی از آنها با عنوان تغییرات خلقی روزانه شناخته میشوند و علائم آن در ساعات مشخصی از روز شدت پیدا میکند.
💠میگنا: علائم افسردگی میتواند شامل احساس ناامیدی، ناراحتی و درماندگی باشد و این علائم ممکن است هنگام صبح تشدید شوند.
اصطلاح رایج برای این تغییرات خلقی روزانه «افسردگی صبحگاهی» است.
تغییرات خلقی روزانه به این معنی است که علائم آن هر روز و در زمان مشخصی شروع شده یا تشدید میشود. برای برخی از افراد این علائم بعد از ظهر یا غروب اتفاق میافتد.
✅علائم افسردگی صبحگاهی:
علائم افسردگی میتواند شامل بیرغبتی یا عدم لذت بردن از فعالیتهای روزمره و مشکلات خواب باشد.
در فرد مبتلا به افسردگی صبحگاهی ممکن است علائم اختلال افسردگی ماژور (حاد) نیز دیده شود. این علائم که اغلب هنگام صبح تشدید میشود در طول روز از بین رفته یا از شدت آن کاسته میشود.
به گفته کارشناسان در صورتیکه فرد پنج مورد یا تعداد بیشتری از علائم زیر را برای مدت زمان دو هفته یا بیشتر تجربه کند میتوان افسردگی را در او تشخیص داد.
✅از علائم این اختلال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- احساس افسردگی که در بیشتر طول روز ادامه داشته باشد
- عدم لذت بردن از انجام تمامی فعالیتهای روزمره
- کاهش شدید وزن بدون داشتن رژیم غذایی
- سخت به خواب رفتن یا خواب زیاد
- احساس بی قراری در بیشتر روزهای هفته
- احساس خستگی یا نداشتن انرژی کافی در طول هفته
- احساس بی ارزشمند بودن
- مشکل در تمرکز کردن یا تصمیم گیری
✅علت ابتلا به افسردگی صبحگاهی
پزشکان دلیل آشکاری را در ابتلا به افسردگی صحبگاهی تشخیص ندادهاند اما فاکتورهای بسیاری در بروز آن نقش دارند.
از آنجاییکه افسردگی صبحگاهی حدود ساعت مشخصی از طول روز ظاهر میشود پزشکان اغلب آن را با ناهماهنگی در ساعت زیستی بدن مرتبط میدانند.
ساعت زیستی فرآیندی است که چرخه خواب – بیداری را تنظیم میکند. تغییرات هورمونی در طول روز میتواند بر ساعت زیستی تاثیر بگذارد.
برخی تحقیقات نشان میدهد علاوه بر تغییرات ریتم طبیعی بدن چندین فاکتور دیگر ممکن است در بروز افسردگی صبحگاهی و اختلال افسردگی ماژور تاثیر داشته باشد.
✅این فاکتورها شامل موارد زیر است:
- سابقه خانوادگی ابتلا به افسردگی
- مصرف مواد مخدر یا مواد الکلی
- ابتلا به بیماریهایی که بر خلق و خو تاثیر میگذارد
- اضطراب و اختلال کم توجهی – بیش فعالی
- وقوع اتفاقات ناگوار در زندگی
منبع: ميگنا
@bayan230
🔵🌀چرا بعضی افراد نمیتوانند دست از دروغ گفتن بردارند؟
قسمت اول
✅همه ما از سنین سه یا چهار سالگی دروغ گفتن را شروع کردهایم اما دیر یا زود یاد گرفتیم که دروغ گفتن، بد است و ما نباید آن را انجام دهیم.
میگنا: برای توجیه اینکه چرا بعضی از افراد نمیتوانند دروغ نگویند، تئوریهای گوناگونی وجود دارد.
❎خود شیفتهها معمولا مرض دروغ گفتن دارند، زیرا اهمیتی به واقعیت نمیدهند.
▪️کسانی که عادت دارند دروغ بگویند ترجیح میدهند دروغ بگویند و بر دیگران تسلط داشته باشند تا اینکه با آنها روراست باشند.
▪️گاهی، دروغگوها آدمهای بسیار بی فکری هستند که برای فکر کردن به واقعیتها و گفتن آنها با خود در جدالند.
▪️دروغ گفتن لزوما از شما آدم بدی نمیسازد، بلکه میتواند علامتی از یک مسئله بدتری باشد.
✅چرا دست از دروغ گفتن بر نمیداریم؟
همه ما از سنین سه یا چهار سالگی دروغ گفتن را شروع کردهایم. در این مرحله از رشد مغز، یاد میگیریم که ابزار بسیار چند جانبه و قدرتمندی در اختیار داریم که میتوانیم از آن برای بازی با واقعیت و تاثیر بر نتیجهای که قرار است روی بدهد استفاده کنیم. دیر یا زود یاد میگیریم که دروغ گفتن، بد است و ما نباید آن را انجام دهیم. اما همهی ما گهگاه دروغ میگوییم.
❎اما بعضی از افراد انگار به طور بیمارگونهای دروغگو هستند! یعنی نمیتوانند در مورد خودشان یا دیگران اطلاعات نادرست ندهند. دلایل روان شناسی رفتار این افراد یک جورهایی رمزآلود است اما دروغگویی بیمارگونه (pathological lying)، اختلالی است که ویژگیهای خاص خودش را دارد، درست مانند علائمی از اختلال شخصیت مانند سایکوپث یا خود شیفتگی.
جودیت اورلف ِ روانشناس و نویسنده کتاب The Empath's Survival Guide میگوید: من فکر میکنم چیزی که باعث نبودن حس همدلی و همدردی میشود، وجود یک نقص در تنظیمات عصبی است. خود شیفتهها، سایکوپت ها و اجتماع ستیزها دچار مشکلی به نام اختلال نقص همدلی هستند، یعنی مثل بقیه حس همدلی ندارند.
✅برای خود شیفتهها واقعیت اهمیتی ندارد
وقتی اهمیتی به دیگران ندهید و به آنها توجهی نداشته باشید، دروغ گفتن هم مسئله خاصی به نظرتان نخواهد رسید. نقص همدلی به معنی کمبود یا نقص وجدان یا احساس درونی است که قبول و درک مفهوم آن برای خیلیها سخت است.
💠اورلف میگوید: دروغگوها از گفتن دروغ مانند ما ناراحت یا دچار عذاب وجدان نمیشوند. بسیاری از افراد وارد رابطه با دروغگوهای مرضی میشوند و نمیتوانند درک کنند چرا آنها دروغ میگویند، زیرا سعی میکنند این افراد را با استانداردهای معمولی بسنجند و طبق معیارهای پذیرفته شده معمول در مورد همدل بودن آنها را ارزیابی میکنند.
✅اما دروغگوهای مرضی در این قالبها نمیگنجند، آنها حتی این را قبول ندارند که نصف عمر خود را در حال دروغ گفتن هستند، زیرا نسبت به آن درک و وجدان ندارند. اورلف میگوید، این افراد عقیده دارند بیشتر اوقات واقعیت را میگویند، و معمولا خود ِ حقیقت، موضوع اصلی نیست، بلکه آنها میخواهند روی کسی قدرت و تسلط داشته باشند.
✅این حالت برای آدمهای بسیار حساس واقعا خطرناک است، زیرا خود شیفتهها را جذب خود میکنند. آدمهای حساس وقتی میبینند کسی دروغ میگوید، سعی میکنند علت را پیدا کنند یا خودشان را سرزنش میکنند.
✅یک رابطه زمانی سالم و قدرتمند است که شما بتوانید حقیقت را به همدیگر بگویید و به یکدیگر اعتماد کنید و خودتان باشید، در حالیکه دروغگوهای مرضی اصلا قابل اعتماد نیستند. شما نمیتوانید زندگی خود را با آنها جور کنید و مسئولیت و تعهدی بر دوششان بگذارید. کسی که درغگویی بیمارگونه دارد نمیگوید: بابت کاری که کردم معذرت میخواهم، بلکه میگوید: تقصیر خودت است!
✅تنها راه فرار از نفوذ یک دروغگوی مرضی این است که اعتماد بنفس داشته باشید و بگویید: نه این تقصیر من نیست، به نظر من چیزی که میگویی واقعیت ندارد، بنابراین نمیتوانم به تو اعتماد کنم.
✅متاسفانه خیلی از افراد معمولا به خودشان شک میکنند، زیرا دروغ میتواند گنگ و مبهم باشد؛ شاید با یک دورغ سفید کوچک شروع شود (دروغی که برای آسیب به دیگران گفته نمیشود) و چند ماه بعد با تلنباری از ابهام و آشفتگی روبرو شوید زیرا دروغها بهم گره خورده و کلافی سردرگم و پر از تناقض به وجود آمده است.
منبع: ميگنا
@bayan230
🔵🌀چرا بعضي افراد نمي توانند دست از دروغ گفتن بردارند ؟
قسمت اخر
✅متاسفانه خیلی از افراد معمولا به خودشان شک میکنند، زیرا دروغ میتواند گنگ و مبهم باشد؛ شاید با یک دورغ سفید کوچک شروع شود (دروغی که برای آسیب به دیگران گفته نمیشود) و چند ماه بعد با تلنباری از ابهام و آشفتگی روبرو شوید زیرا دروغها بهم گره خورده و کلافی سردرگم و پر از تناقض به وجود آمده است.
✅اگر کسی دروغ میگوید سعی نکنید توجیهی برایش پیدا کنید. دروغ، دروغ است! اگر دروغ کسی را با او مطرح کردید و به شما گفت که تقصیر خودتان است یا اشتباه میکنید و این اتفاق نیفتاده، فقط بدانید که ماجرای بسیار نادرستی در جریان است.
✅دروغگوهای مرضی لزوما آدمهای بدی نیستند
اگر آدمی هستید که وسوسهی دروغ گفتن دارید، ترک این عادت واقعا کار سختی است زیرا این حس وحشتناک را در درون خود دارید و مجبورید همین الان به دغدغهتان برسید. برای همین هر وقت وسوسه میشوید، آن را به زبان میآو رید. معنیاش این نیست که شما لزوما دروغگویید، بلکه توقف دروغگویی برایتان کمی سختتر است، سختتر از کسی که بیشتر فکر میکند.
✅دروغگویی مرضی و خود شیفتگی، یکسان نیستند بلکه فقط گاهی با هم همراه میشوند. در سایر موارد، دروغگوهای مرضی فقط ممکن است توانایی ترک دروغ گفتن را نداشته باشند. این افراد نیاز دارند یاد بگیرند وسوسه و تمایل خود را کنترل کنند. دروغ این افراد لزوما ریشهی بدی ندارد.
✅به گفتهی دانشمندان دروغگویی مرضی بیشتر به عملکرد مغز این افراد برمیگردد که باعث میشود سختتر بتوانند تاثیر دروغ بر دیگران را بفهمند.
▪️منبع: ميگنا
@bayan230