eitaa logo
بیان ٢٣٠
2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
626 ویدیو
7 فایل
ادمین @maharathay_zendegi Bayan230 بیان ۲۳۰ کانالی برای مباحث تربیتی ناب از استاد بحرینی دوره آموزشی شیوه های دعوت به نماز دوره آموزشی مجازی مشاوره ازدواج دوره آموزشی مجازی مهارت های زندگی جهت تعیین وقت مشاوره به منشی پیام بدید: ٠٩٢١٢٣٠۵٧٨۴
مشاهده در ایتا
دانلود
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیاری از زخم ها و آسیبها به دوران کودکی باز می گردد... چگونه این زخمها را درمان کنیم @bayan230
تصویری سخنرانی حجه الاسلام بحرینی رفسنجان @bayan230
📚 در نیمه های سال تحصیلی معلّم کلاس به مدّت یک ماه به دلیل مشکلاتش کلاس را ترک کرد و معلّمی جدید موقّتاً به جای او آمد. پس شروع به تدریس نمود و بعد، از چند دانش آموز شروع به پرسش در مورد درس کرد. وقتی نوبت به یکی از دانش آموزان رسید و پاسخی اشتباه داد بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن کردند و او را مسخره می کردند. معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از ضریب هوشی و اعتماد بنفسی پایین برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد. زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدندمعلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند. در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند دستش را بالا ببرد. هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود . بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند. در طول این یک ماه معلّم جدید هرروز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد. کم کم نگاه هم کلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد. دیگر کسی او را مسخره نمی کرد. آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خنگ " می نامید نیست. به خاطر اعتماد بنفسی که آن معلّم دلسوز به او داد، دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند. دیگر نمی خواست مانند گذشته موجودی بی اهمّیّت باشد. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس های بالاتر رفت. در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد. مدرک لیسانس خود را گرفت و هم اکنون در حال تلاش برای کسب مدرک دکتراست این قصه را خود آن دانش آموز برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته و برای معلّم خود آرزوی موفقیت نموده. ⭕️ @bayan230⭕️ انسان ها دو نوعند : نوع اوّل کلید خیر هستند. دستت را می گیرن و به تو در بهتر شدنت کمک می کنند. به تو احساس ارزشمند بودن می دهند نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بد شانس بودن را به او منتقل می کنند. این دانش آموز قربانی نوع دوم از این انسان ها بود که بخت با او یار بود و خداوند شخصی سر راهش قرار داد که یک عمر موفقیت را به او هدیه داد ای پدر و ای مادر و ای معلّم شما از کدام نوع هستی؟! آیا با یک یا چنبار شکست فرزند یا دانش آموزت به او حس حقارت میدهی یا نه؟ @bayan230
🌸نمرت چنده⁉️ ✔️ عجیب ترین معلم دنیا بود 👨 امتحاناتش عجیب تر...😯 امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس،در خانه...دور از چشم همه👀 اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...❌ نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...😶 به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... 😕 من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...😶 بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم...💪 مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود...😰 آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...😉 فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... 😇 چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم... زندگی پر از امتحان است... 😉 خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... 😒 اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... 😱 آن روز چهره مان دیدنی ست... 😶 آن روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم... @bayan230
روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت. در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد. در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کنم. مرد گفت: من ایمیل ندارم. مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد. از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد. یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرارداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم. مرد گفت: ایمیل ندارم. مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین. مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم......!! گاهی نداشته های ما به نفع ماست @bayan230
▪️💫▪️💫▪️💫▪️💫▪️ فواید تشکر از همسر ⬇️⬇️⬇️ ▪️💫▪️💫▪️💫▪️💫▪️ 1⃣خشم و حسادت را کمرنگ می کند: هم خشم و هم حسادت به گونه ای از ناکامی سرچشمه می گیرد. خشم به این خاطر شکل می گیرد که ما برای رسیدن به هدف مان با مانع روبه رو شده ایم و حسادت هم به این خاطر که ما دلمان می خواسته است در جایگاه یک نفر دیگر باشیم اما الان نیستیم. اما حس قدردانی به معنای رضایت حداقل از جنبه های مثبت وضعیت فعلی است. یعنی دقیقاً بر خلاف حس هایی که به خشم و حسادت دامن می زن. 2⃣افسردگی را کم می کند: قدرشناسی افسردگی را کم می کند. می دانید چرا؟ راستش را بخواهید افسردگی از یک نوع خودخواهی خیلی عمیق اما خیلی پنهان سرچشمه می گیرد. تا وقتی که ما در مقام گیرنده مطلق باشیم و توقع داشته باشیم همه چیز و از جمله محبت را دو دستی به ما تقدیم کنند، معلوم است که افسرده می شویم. چون که ذاتاً دنیا این جور جایی نیست که مفتی مفتی و بدون تعامل تو را به چیزی برساند. آدم های قدرشناس به این دلیل افسرده نمی شوند که این حس قدردانی با آن حس پنهان خودخواهی مقابله می کند. 3⃣رضایت از زندگی را بالا می برد: آدم های قدرشناس تر آدم های راضی تری هستند. از زندگی خودشان بیشتر لذت می برند و خوبی های همسر را بیشتر می بینند و درک می کنند. این رضایت از زندگی خودش کم چیزی نیست. اصلا یک جورهایی رضایت از زندگی خود خوشبختی است. 4⃣رابطه با همسرتان را مثبت می کند: کسانی با شما بیشتر ارتباط برقرار می کنند که بدانند شما علاوه بر این که بدی هایشان را می شمارید، لطف هایشان را هم همیشه به یاد دارید. حالا این آدم چه پدرتان باشد،چه مادرتان، چه همسرتان، چه کارفرمایتان، چه استاد دانشگاه تان، چه همکارتان و چه دوست تان، از آدم قدرشناس بیشتر خوشش می آید. به همین خاطر است که روان شناس ها می گویند قدرشناسی روابط ما با دیگران را مثبت می کند، به خصوص وقتی این فرد همسرتان باشد یعنی کسی که می خواهید یک عمر با او زندگی کنید. اصلاً بخش زیادی از رضایت زندگی به همین رابطه مثبت برمی گردد. @bayan230
سلام. مهم💥💥💥💥💥 روش خروج از تلگرام: بعضی ها فکر می کنند برای خروج از تلگرام کافیه نرم افزار تلگرام را از گوشی موبایلشون پاک کنند ولی این طور نیست و این کار دو عیب جدی داره: اولاً عضویت شما در تلگرام کماکان برقراره و در شمار آمار کاربران این نرم افزار صهیونیستی به حساب می آیید. ثانیاً افرادی که در تلگرام هستند همچنان شما را در لیست تلگرامی خودشون می بینند و ممکنه پیامهای ضروری را در همان تلگرام به شما ارسال کنند و شما هیچ وقت از آن پیامها مطلع نشوید. پس بهتره قبل از پاک کردن نرم افزار تلگرام از گوشی، عضویت خودتون در این نرم افزار خطرناک را به روش زیر لغو کنید: 💥💥💥💥💥 اول در اینترنت به آدرس my.telegram.org/deactivate بروید. سپس شماره موبایل خود را با پیش شماره ۰۰۹۸ در پنجره نمایش داده شده بنویسید. مثلاً ... ۰۰۹۸۹۱۳ و تایید کنید. بدون این که این پنجره را کاملاً ببندید به تلگرام خود سری بزنید. از جانب تلگرام برای شما پیامی آمده که یک کد برای خروج از تلگرام را برایتان فرستاده است. آن کد را یادداشت کنید و به صفحه اینترنت خود بازگردید و با دقت به حروف کوچک و بزرگ در کادر مشخص شده وارد کنید و تایید نمایید. تلگرام از شما می خواهد علت خروج خود را بیان کنید. ضرورتی ندارد که پاسخ دهید. کافی است Done را کلیک کنید. عضویت شما در تلگرام لغو شد. حالا با خیال راحت به تنظیمات گوشی خود رفته و در قسمت برنامه ها نرم افزار تلگرام را لغو نصب کنید. 🌹خروجتون از تلگرام را به قصد قربت و برای در امان ماندن از دامهای شیاطین تبریک عرض میکنیم. @bayan230
مژده ای دل که روز نیمه شعبان آمد🌸 بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد🌸 بانگ تکبیر نِگر در همه عالم بر پاست🌺 همه گویند مگر جلوه یزدان آمد🌺 اززمین نوربه بالا رود امروز زیرا💐 نور خورشید امامت همه تابان آمد💐 قائم آل محمد (عج) گل گلزار رسول🌷 حجه بن الحسن (عج)آن مظهر ایمان آمد🌷 یا ابا صالح المهدی ادرکنی 🌕🌺🌕یا 🌕🌺🌕رب 🌕🌺🌕الحسین 🌕🌺🌕بحق 🌕🌺🌕الحسینِ 🌕🌺🌕اشف 🌕🌺🌕الصدر 🌕🌺🌕الحسین 🌕🌺🌕بظهور 🌕🌺🌕الحجه 🌕🌺🌕اللهم 🌕🌺🌕عجل 🌕🌺🌕لولیک 🌕🌺🌕الفرج ‌@bayan230
درک ما از مهدویت چگونه است؟ شهید مطهری : کوشش کنید فکر خودتان را در مسئله حضرت حجت با آنچه که در متن اسلام‌ آمده تطبیق بدهید. غالب ما این را به صورت یک آرزوی کودکانه یک آدمی‌ که دچار عقده و انتقام است در آورده‌ایم. گوئی حضرت حجت فقط انتظار دارند که کی خداوند تبارک و تعالی به ایشان اجازه بدهند که مثلا بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت بکنند یا شیعه را غرق در سعادت بکنند، آن هم شیعه‌ای که ما هستیم که شیعه نیستیم. نه، این یک فلسفه بزرگ‌ جهانی است، چون اسلام یک دین جهانی است، چون تشیع به معنی واقعی‌اش‌ یک امر جهانی است. این را ما باید به صورت یک فلسفه بزرگ جهانی‌ تلقی بکنیم. وقتی قرآن می‌گوید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» صحبت از زمین است نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. اولا امیدواری به آینده است‌ که دنیا در آینده نابود نمی‌شود ... دوم، آن دوره، دوره عقل و عدالت است... آیا دوره‌ای نخواهد آمد که آن دوره، حکومت، نه حکومت‌ اساطیر باشد و نه حکومت خشم و شهوت و بمب و مینی ژوپ؟ دوره‌ای که‌ واقعا در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حکومت کند؟ چگونه می‌شود که چنین دوره‌ای نیاید؟! مگر می‌شود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسیده یک مرتبه تمام بشر را زیرورو کند؟! /سیری در سیره ائمه اطهار @bayan230
✅عجایب 🌸«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. @bayan230
یکی از نکات مهمی که در روابطمان باید به آن توجه کنیم تفاوت "نیاز" و "خواسته" است. نیازها طبیعی هستند مثل نیاز به عاطفه و صمیمیت. اما خواسته، مصداق ارضای نیاز است یعنی من انتظار دارم نیازم از چه روشی ارضا شود؟ بطور مثال ممکن است برای فردی تماس تلفنی مکرر در طول روز نشانه صمیمیت باشد ولی برای فرد دیگر گذراندن تایمی صمیمانه با همدیگر. اگر روشی که ما با آن احساس صمیمیت می کنیم با روش طرف مقابلمان جور نیست بهتر است روی آن روش پافشاری نکنیم. ببینید چه کارهای دیگری برای شما معنی دوست داشته شدن می دهد و طرف مقابل با انجام آنها راحت تر است؟ ⚜ اگر نیازهایمان ارضا نمی شوند شاید به این دلیل باشد که بیش از اندازه روی خواسته هایمان پافشاری می کنیم. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🆔 : @bayan230