#حرف_اضافه_ممنوع
🔴خيلی وقت ها ديگران می توانند خوب و #صميمی زندگی کنند اگر ما حرف اضافه نزنيم...
✡ ٣ سال از زندگي زوج #جوان ميگذرد عمه ميگويد:
💥چطور قابلمه هايت اينقدر زود #خش برداشته؟!
😔شوهر بعدا زنش را #توبيخ می کند که چرا مادرت برایت جهيزيه جنس خوب نخريده ؟!
💥يکی به شوهر می گويد:
چطور اينهمه مدت با اخلاق #تند همسرت ساخته ای؟!
😔شوهر پس از شنيدن اين سوال زنش را تحمل نمی کند و کارش با او به #دعوا و مرافعه می کشد.
💥به زن می گويندچقدر شوهرت شب ها #دير به خانه می آيد؟!
😔زن پاپيچ شوهر می شود و #شکاکانه می پرسد اين وقت شب کجا بودي؟!
و اين #شکاکيت کاذب همچون پتکی اعصاب و روان خانواده را #له می کند.
✅بياييد اينقدر از هم #سوال نپرسيم , حرف اضافه نزنيم , توصيه های شخصی نکنيم,
❎ نپرسيم همسرت کو؟
❎چرا تنها آمده ايی؟
❎اين مانتو را چند سال قبل خريدی؟
❎شوهرت چقدر حقوق می گيرد؟
❎دستپخت همسرت خوب است يا نه؟
❎پدر زنت چند ميليون جهيزيه داد؟
❎خانه تان چند متر است؟
💯حرف اضافه , زندگی ديگران را #خراب می کند.
🌸پس حواسمان را #جمع کنيم که کم , درست و به موقع حرف بزنيم.
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠https://eitaa.com/bayan230
یادش بخیر...
مادربزرگم میگفت:
زمان ما دوستت دارم دائم المصرف نبود.
نهایتاً پدربزرگت که خیلی در دلم گُل میکرد
قرمه سبزی میپختم با سالاد شیرازی.
چای دارچین دم میکردم برای عصر.
ماتیک میزدم و از این بساط ها !
پدربزرگت هیچوقت نمیگفت مثلا فلان چیز را انجام بده یا نده.
به جاش میگفت
زن باید موهایش بلند باشد بیاد تا کمرش.
من هم موهایم بلند بود ..
تا کمرم بود ...
میدونستم که کوتاه کنم خُلقش تنگ میشه.
دوستت دارم را زیاد نمیگفت
اما غذا که میخوردیم
یک دلِ سیر نگاهم میکرد.
نمیگم نگید .. اما خب آدم باید کاری بکنه برای دوست داشتنش ..!
تقدیم به شما✍🏻
https://eitaa.com/bayan230
#روانشناسی_تربیتی_فرزند:
#معرفی_خداوند
✅ *چگونه خدا را به کودکان خود معرفی کنیم؟*
معمولاً کودکان از سن سه سالگي با نام خدا آشنا مي شوند در اين سن کودکان از سطح تفکر بسيار ابتدايي برخوردارند و تنها مسائل محسوس را درک مي کنند بنابراين بسياري از کودکان خداوند را به صورت يک انسان تصور مي کنند. پرسشهايي مثل "خدا کجاست؟"،"چه ميخورد؟" و... ناشي از همين تصوير کودکانه است.
🍥 *اما آيا اين خدا مهربان و دوست داشتني است يا اخمو و بد اخلاق؟*
👨👩👧👦 *اين هنر پدر و مادر است که خدا را چگونه به فرزندشان نشان دهند. تصويري که از خدا در ذهن کودک ايجاد مي¬شود در ضمير ناخودآگاه کودک باقي مي ماند و تأثيري ماندگار در احساسات مذهبي کودک در آينده خواهد داشت بنابراين والدين بايد کاري کنند که زيباترين تصوير ممکن از خدا را در ذهن کودک ايجاد کنند.*
📌 براي اين کار بايد به چند نکته توجه داشت:
🔹۱. تصوير كودكان از خدا معمولاً شبيه تصويري است كه از والدين يا مربيان خود دارند.
اگر آنها دلسوز، مهربان و قابل اعتماد باشند خداي ذهن کودک نيز همين صفات را خواهد داشت و اگر کج خلق، خسيس و بي وفا باشند خداي کودک نيز همين گونه خواهد بود.
🔹۲. نبايد نام خدا را با عواطف منفي همراه ساخت.
مثل اينکه "اگر مادر را اذيت کني خدا دوستت ندارد" بلکه خدا را با کلمات و احساسات مثبت ياد کنيد. مثلاً بگوييد "خدا بچه ها را دوست دارد"و براي اين دوستي قيد و شرطي قرار ندهيد.
🔹۳. نعمتهاي طبيعي خدا را براي کودک بازگو کنيد و از خدا بخاطر آن نعمتها تشکر کنيد.
مثلاً بگوييد "خدايا از اينکه اين چشمهاي زيبا را به ما هديه دادي متشکرم".
🔹۴. وقتي اتفاق خوبي مي افتد آن را به خدا نسبت دهيد.
مثلاً وقتي *برف و باران* مي بارد، يا گلي شکوفا مي شود بگوييد اينها کار خداست و در مقابل اتفاقات بد را به خدا نسبت ندهيد مثلاً وقتي کودک از علت مريض شدنش مي پرسد نگوييد *"خدا اينطور خواسته است".*
https://eitaa.com/bayan230
#جالبه😊
👌فن پاسخ دادن...(حاضر جوابی😃)
💐مردی بطور #مسخره به مرد ضعیفی الجسمی گفت تو را از دور دیدم فک کردم زن هستی و آن مرد جواب داد منم تو را از دور دیدم فکر کردم #مرد هستی.
💐چرچیل وزیر چاق بریتانیا به برناردشو(نویسنده انگلیسی) که فرد لاغری بود گفت هرکس تو را ببیند فکر میکند بریتانیا را #فقر غذایی فرا گرفته است . برناردشو جواب داد: و هرکس تو را ببیند علت این فقر را میفهمد.
💐ملا نصرالدین وارد #روستایی شد و یکی از اهالی به او گفت ملا من تو را از طریق الاغت میشناسم و ملا جواب داد: اشکالی ندارد چون ا#لاغها یکدیگر را خوب میشناسند.😁
💐زوج جوانی در کنار هم نشسته و دختره شدیدا #غمگین است. شوهرش بهش گفت : تو دومین دختر زیبایی هستی که توی عمرم دیدم. و دختر با حالت تعجب پرسید پس اولیش کیه؟ شوهر گفت : خودت هستی وقتی تبسم روی لب داری.👌
💐زنی روستایی با چهار الاغش از مسیری عبور میکرد که دوتا جوان با تمسخر بهش گفتند صبح بخیر مادر الاغها و زن سریعا جواب داد صبح شما هم بخیر #فرزندان عزیزم😝
💐پیرمردی که از #کهولت سنش کمرش قوس شده بود از مسیری عبور میکرد جوانی از روی تمسخر گفت پبرمرد این کمان را به چند میفروشی ؟ پیرمرد جواب داد اگر خداوند عمرت را طولانی کرد کمان مجانی بهت میرسد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
https://eitaa.com/bayan230
🔴 #قدر_یکدیگر_را_دانستن
💠 آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود. آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. سابق معمولاً از چاه آب میکشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را میگردد و دلو ریسمان را پیدا میکند. دلو را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن. خانم دلش به حالش ميسوزد میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
https://eitaa.com/bayan230