eitaa logo
بیان ٢٣٠
2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
629 ویدیو
7 فایل
ادمین @maharathay_zendegi Bayan230 بیان ۲۳۰ کانالی برای مباحث تربیتی ناب از استاد بحرینی دوره آموزشی شیوه های دعوت به نماز دوره آموزشی مجازی مشاوره ازدواج دوره آموزشی مجازی مهارت های زندگی جهت تعیین وقت مشاوره به منشی پیام بدید: ٠٩٢١٢٣٠۵٧٨۴
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر زنی آسیب پذیر نباشد وهمچنان احترام خود را حفظ کند مرد به او وابسته میشود یکی از اشتباهات بعضی خانم ها این است که جلوی مردان خودشان را کوچک کرده و از خود عیب جویی میکنن ببین چقدر شکم آوردم حیف دماغم بزرگه کاش کمی قدم بلند تر بود غذام امروز خوب نشده بود کاش پوستم برنزه بود کاش این لکه ها روی پوستم نبود خانم گل اگه پهلو آوردی طوری لباس بپوش معلوم نشه از خودت بد نگو لکه صورتت رو با کرم پودر بپوشون عیوبت را یه طوری قایم کن باور کن اون خیلی هاشو اصلا نمی بینه میدونی چرا؟ چون مردا کلی نگرند ما زنها جزییات رو میبینیم خود تو هستی که اونو متوجه اون قسمت می کنی وجزیی نگرش میکنی اتفاقا فقط از خوبیات بگو تا ملکه ذهنش بشه •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
از ساندویچ برای رفتار با همسر یا فرزند خود استفاده کنید: تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید نکته‌ای منفی را به عزیزی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟ به این صورت: «جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت» به عنوان مثال: احمد تو دانش آموز سخت‌کوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی. سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است. مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری. و... ✅ قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت. این نکته مهم را به خاطر بسپارید که برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈ https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
🦩🌿*-* ✿.•.❀.•.❁.•. ✿.•.❀.•.❁.•. ✿ دوست عزیز یادت باشه که محبت کردن به معنای مطلق و نادیده گرفتن تمام خودت نیست!!! ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ 🍃 محبت بی انتظار خیلی قشنگه و معجزه میکنه، بی انتظار سنگ سخت و سیاه رو نرم و انعطاف پذیر میکنه. اما فراموش نکنیم که های زنونه رو چاشنی این محبت کنیم تا برای اطرافیان خودمون ایجاد حق نکنیم. 🍃با اون ظرافت های زنونه طوری رفتار کنیم که دیگران محبت ما باشند نه اینکه کارهای ما رو انجام بدونن !!! 🍃 واست یه مثال میزنم که بهتر رو درک کنی. 👈🌹مثال: امروز میخوایی خرید خونه رو خودت انجام بدی! 🍃 اول لیست کامل رو روی کاغذ بنویس و بزار کنار میز صبحانه،وقتی دارین میل میکنین بگو: 🍃(عزیزم اینم لیست خریدمون ،میدونم زیاده و میکنه ولی چاره ای نیست دیگه باید انجام بشه😐) 🍃🌹بعد از چند دقیقه ( حالا اشکالی نداره ،عشقم میدونم که کارت خیلی زیاده و میشی واسه همین این دفعه رو من میرم خرید 😊) 🍃تو این لحن گفتار چند تا نکته رو به صورت به همسرت گوشزد کردی 🍃اینکه خرید کردن شما نیست براش عادت نشه! 🍃سختی کار رو یاد اوری کردی که وقتی انجامش دادی ازت تشکر کنه. 🍃اینکه دوستش داری و گرفتاری و واست مهمه 🍃محبت خودت رو بهش ابراز کردی. 🍃حالا به همین فکر کن و حتما سیاست ها و ظرافت های گفتاری رو چاشنی محبت بی انتظار خودت کن تا بهتر نتیجه گیری کنی. •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈ https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☎️زنگ عبرت: 🔴 *یک مطلب شسته رفته برای مجاب کردن رأی ندهندگان* ⁉️من با چند نفر از کسایی که گفتند رای نمیدیم ، صحبت کردم فقط یک سوال ازشون پرسیدم: فایده رای ندادن چیه؟ چه اثری روی مملکت میگذاره؟ ❌جوابها عموما از این دو دسته بودند: ۱. میخوایم اعتراضمونو نشون بدیم و حکومت رو تنبیه بکنیم. ۲‌. میخوایم این حکومت ساقط شه. از حالت دوم شروع میکنم. اگر واقعا دلتون میخواد حکومت ساقط شه ؛ سوال من اینه تصورتون از ساقط شدن حکومت چیه؟ این حکومت رفت چه حکومتی بیاد؟ به سرکردگی چه کسی؟ بر مبنای چه ایدئولوژی ای؟ جمهوری اسلامی که با رای اکثریت مردم بعد سالها مجاهدت و شهادت ، با مبنای ایدئولوژیک قوی اندیشمندان بزرگ و با رهبری یک نفر فقیه جامع الشرایط شکل گرفت،الان شما بهش اعتراض دارید ! اونوقت حکومت بعدی که معلوم نیست مبنای فکریش چیه، رهبرش کیه و دنبال چیه، کارش به کجا میرسه؟ ♦️اصلا شما تصور میکنید حکومت از بین بره، همه وامیستن تماشا میکنند تا شما  بشینید درباره سازوکار حکومت بعدی فکر کنید ؟ همین کفتاری که در کلیپ میبینید برنامه ها دارند برای ایران . همون منافقینی که هفده هزار آدم شامل زن و بچه های بی گناه رو کشتن!! ته تهش یا میشیم سوریه چندسال پیش یا افغانستان مظلوم... ♦️در حالت اول هم فرض کنید اعتراضتون شنیده شد ، پلن بعدی چیه؟ راهکارتون برای بهبود اوضاع اقتصادی چیه؟ اصلا تصور کنید همین فردا حکومت گفت من اعتراض شما رو شنیدم امر بفرمایید اطاعت کنم. خب چیکار باید کرد با این وضعیت اقتصادی؟ میدونید ریشه مشکلات اقتصادی کشور چیه؟ چه کسی رو پیشنهاد میکنید برای اصلاح اوضاع ؟ از کره مریخ کسی رو باید بیاریم که وضعیت رو درست بشه ؟ مجبوریم از بین همین هایی که دراین کشور فعالیت داشتند کسانی رو که با اعتراضات ما آشنا هستند و دراین راستا تلاش کردند رو انتخاب کنیم خب الان فرصت بررسی این آدمها و بررسیشون هست . چرا این فرصت رو نادیده بگیریم؟ اگه رییس جمهور بعدی کسی مثل روحانی باشه، اعتراضمون چطور شنیده میشه؟ با رای ندادن، احتمال بهبود اوضاع تقریبا صفر یا منفی میشه اما با رای دادن منطقی و عقلانی، احتمال بهبود حتی درصدی بیشتر میشه. ♦️با رای ندادن، دشمن های کشور هارتر میشن ، فشار تحریمها رو بیشتر میکنند و وضعیت از اینی که هست هم بدتر میشه و‌اگر کسی با مشارکت کم انتخاب بشه، و واقعا بخواد کار بکنه هم نمیتونه دیگه کاری از پیش ببره . یعنی رسما احتمال اندک بهبود هم ازبین میره. یعنی درواقع کسی که تنبیه میشه حکومت نیست ، خود ماییم. حتما رسانه باشید ... https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمخت نباشیم موضوع داستان : روابط خانوادگی 🔹ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه... برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. 🔹پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام میگفت: نون خوب خیلی مهمه. من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در میزد و نون رو همون دم در میداد و میرفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. 🔹دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا. 🔹برای یک لحظه خشکم زد! آخه ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدن، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند. قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. 🔹خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید. شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردامون هم درست کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نشده؟ در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. 🔹پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نون ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. 🔹پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟ حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ 🔹 چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد! همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست میگفت که: نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی. 👈🏻«زمخت نباشیم» زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها... •┈┈••✾•♥️•✾••┈ https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد سراسر خیر و برکت کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها) و روز دختر، برهمه شیعیان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) مخصوصا بر دختران و دخترداران مبارک🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
دخترای عزیز و دختردارای مهربون عیدتون مبارک🌺🌺🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/936050695Cf9d179709b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا