🍃
بابا
یہ گوشہ خواب بودم خیلی آروم
ولی پیچید توگوشم صداشون
نمی بردن اکه گوشواره هامو
خودم می بخشیدم به دختراشون 😭
🍃
گذشت و گم شدم توی بیابون
اخه از قافله جامونده بودم
یکی اومد برم گردوند بابا
ولی کاشکی همونجا مونده بودم😭
🍃
بابا
بداخلاقن چقدر مرداے شامے
به جای قلب سنگه تو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارن
دلم میسوزه واسه بچه هاشون😭
🍃
یه جوری زد چشام تاره هنوزم
یه جوری زد قدم از درد خم موند
جای دستش یکم بهتر شد اما
جای انگشترش رو صورتم موند 😭
🍃
توروی نیزه و من روی ناقه
توچشمات باز و من دستام بسته😭👋👋
چقدر شکل همیم بابا نگاه کن
منم مثل تو دندونام شکسته 😭
🍃
به ماه آسمون می گفت
شمع شبستون منی 😭
یاد عموم بخیر که تو
مثل عمو جون منے
🍃
بہ ماه آسمون مےگفت
شمع شبستون مــــــــــنے
یادعمو بخیر که تو
مثل عموجون منـــــے 😭
🍃
من را ببخش اگــــــــــر که
لکنت زبـــــان گـــــرفتم 😭
اخر شکستہ دستے
دندان شیرے ام را
🍃
یڪی ، دوتا ، نه هفتا زخم
دستے رو پاهاش مےکشید
زخمای پاتموم میشد
زخمای دستاشو مےدید
🍃
راستی تواز آسمون
ببین بابای من کجاست 😭
بهش بگو که دخترت
ساکنِ تو خرابہ هاست