eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
141 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶انجير براي خانمهاي كه كم خوني و فقر آهن دارند فوق العاده خوب است👌 🔸مصرف 4 عدد انجیر خشک در روز 1/4 نیاز بدن به اهن را تامین می كند. @mamanogolpooneha
👇 ❣دوش آب سرد،شما را لاغر میکند با گرفتن دوش آب سرد،بدن به طور خودکار حرارت ایجاد می کند و سوخت و ساز بدن، سرعت پیدا میکند چربی های بدن،شروع به سوختن می کند تا بدن گرم شود @mamanogolpooneha
خانومی جونم😍 چند دقیقه قبلِ آمدن شوهرتان کارهای خانه را کنار بگذارید حتی‌الامکان دوش بگیرید یا لباس‌هایتان را عوض کنید و عطر بزنید به خریدهایش به دقت توجه کنید و از او تشکر کنید 😍😍 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 بازي فعاليتي است براي كسب شادي و لذت... نه براي بدست آوردن نتيجه . لذت بردن از فرآيند بازی و رسیدن به احساس خوشایند مهم است نه رسيدن به جائي. @mamanogolpooneha
🍃🌸 نوارهایی به دو طرف دیوار بچسبانید تا کودک ازبین آنها رد شود این بازی کمک به توانایی حل مساله در کودک میکند و باعث تقویت عضلات درشت بدن کودک میشود @mamanogolpooneha
💭 🤔 🐹 ماسک بازی 🐹 💢 دیروز که با پسرم سجاد بیرون رفته بودیم، چشم سجاد به ماسک مغازه اسباب فروشی افتاد. سجاد با اینکه از قبل مرد عنکبوتی را نمی شناخت، اما از ماسک آن خوشش آمد و گفت برایم بخر. مردعنکبوتی الگوی مناسبی برای بچه ها نیست و اصلا تمایلی نداشتم برای پسرم بخرم. به سجاد گفتم: میریم خونه و خودمون با هم یک ماسک خوب درست می کنیم... سجاد پذیرفت، وقتی رسیدیم خونه براساس یکی از کتاب داستان هایش که شخصیت اصلی آن یک خرگوش بود، را باهم ساختیم. با این کار قصد داشتم این مفهوم را به سجاد منتقل کنم که فقط به ماسک های از قبل ساخته شده اکتفا نکند و بعضی وقتها خودش می تواند آن باشد. سجاد این بار قصه خرگوش را به شیوه متفاوت تری گوش داد، طوری که بعد از پایان قصه دوباره برای عروسک هایش قصه را بازگو کرد. همچنین شب که پدرش به منزل آمد قصه را برای من و پدرش روی صحنه نمایش (میزعسلی) تعریف کرد.‌ پریدن مثل خرگوش، آب هویج خوردن مثل خرگوش و با ماسک جلوی آینه هم از جمله بازی های دیشب سجاد بود. 🔺تجربه سرکار خانم حسینی 🔻 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبکه سه ... یه برنامه خیلی قشنگ ... درمورد قدس و کوید 19
پیامبر و کودکان خورشید وسط آسمان می درخشید . عرق از سر و روی بچه ها که بی توجه به آفتاب داغ عربستان , وسط کوچه بازی می کردند, جاری بود . یکی با صدایی شبیه فریاد گفت : من خسته شدم کمی استراحت کنیم انگار همه منتظر بودند که به محض شنیدن ، همان جا وسط کوچه روی زمین ولو شدند . سر و صدایشان اندکی فروکش کرده بود که یکی گفت : چقدر بازی کردیم ! دیگری جواب داد : آری ولی افسوس , بازی هایمان خیلی تکراری شده , کسی بازی جدیدی بلد نیست ؟ سر و صدا دوباره بالا گرفت . هر کس که فکر می کرد ، پیشنهادش از بقیه بهتر است، می خواست با فریاد ، نظرش را اعلام کند . صحبت بچه ها تازه گل انداخته بود که صدای نزدیک شدن چند سوار، همه را به خود آورد . باید از سر راه سوارها کنار می رفتند ، اما کسی حوصله برخاستن نداشت . به جای بلند شدن شروع به نق زدن کردند که یکی با خوشحالی فریاد زد : برخیزید : رسول خداست که می آید . همه مثل فنر از جا پردیدند و با شادی و سرو صدا و لبخند به سمت رسول خدا دویدند . دیدن پیامبر، همیشه بچه ها را خوشحال می کرد . همه دور مرکب پیامبر حلقه زدند . پیامبر با خوشرویی به همه سلام کردند . می شود ما را هم سوار مرکبتان کنید ! یکی از بچه ها بود که این حرف را می زد . پیامبر لبخندی زدند و به کمک همراهانشان، آن بچه را سوار مرکب خود کردند . صدای خنده و شادی تمام کوچه را پر کرده بود . بچه ها یکی یکی بر مرکب پیامبر سوار شدند و می خندیدند . همه از این بازی جدید ذوق زده بودند . وقتی همه بر مرکب سوار شدند ، پیامبر با مهربانی از آن ها خداحافظی کردند و رفتند . بچه ها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند ، هر کس با جیغ و داد می خواست خود را زودتر به خانه برساند تا این خبر را به همه بدهد که بر مرکب پیامبر سوار شده است . حضرت صلی الله علیه و اله @mamanogolpooneha