‼️توجه توجه ‼️
سلام خوشگلای خونه ...☺️
امشب به مدت دوروز یه #چالش خوشگل داریم...☘
ماهاتوی زندگیمون یه سری برنامه هایی برای خودمون داریم که همیشه همراهمونه
هیچ وقت تغییرش نمیدیم ...💕
و اینکه از انجام دادنش خیلی لذت میبریم ...☺️
حالا #چالش اول...
[💕 توی طول روز چه کاری هست که انجام میدی ، ترکش نمیکنی و همیشه بهت حس خوبی میده...؟؟⁉️ ]
یادتون نره باجواب های خوشگلتون بهمون سربزنید ...🌱
از اینجا...
💕@haniekhanooom
#چالش 1
@mamanogolpooneha☘
#داستان_۱۳۰
#روباه_مریض_و_گنجشک_زرنگ
#هوش_زیرکی
روباه مریض و گنجشک زرنگ
🐤
🍀یكی بود یكی نبود. در یك جنگل كوچك و دور افتاده حیوانات زیادی زندگی میكردند. خانم گنجشكه بتازگی 2تا جوجه كوچولویش را از تخم بیرون آورده بود و از آنها بخوبی نگهداری میكرد.
🍀روزها به اطراف جنگل میرفت تا برایشان غذا پیدا كند و بیاورد، اما چند روزی بود كه آقا روباه مكار دوباره سروكلهاش پیدا شده بود و دوروبر گنجشكها میپرید.
🍀یك روز از این روزها كه خانم گنجشكه میخواست دنبال غذا بره دید كه روباه بدجنس پایین درخت آنها نشسته و بر و بر به بچههایش نگاه میكند. با خودش گفت این روباهه دوباره آمده تا جوجههایم را بخوره... برای همین پشیمان شد و برگشت خانه و از بچههایش مراقبت كرد.
🍀گنجشكهای كوچولو خیلی گرسنه بودند و خانم گنجشكه حتما باید میرفت به جنگل تا غذا تهیه كند، ولی روباه مكار كه فكر میكرد از همه زرنگتر و مكارتره، 4چشمی مراقب جوجهها بود تا سر یك فرصتی آنها را یه لقمه چرب كند.
🍀خانم گنجشكه فكری كرد و با خودش گفت: ای روباه بدجنس! دیگه نمیگذارم بچههایم را بخوری و با خودش گفت حالا من چطوری خانه و بچههایم را تنها بگذارم و بروم... همین طور كه با خودش صحبت میكرد، ناگهان فكری به ذهنش رسید و بعد رفت نزدیك روباه و گفت: سلام روباه عزیز. از این طرفا...!
🍀روباه گفت: سلام گنجشك مهربون، داشتم از اینجا رد میشدم، گفتم یك سری به شماها بزنم.
🍀گنجشك گفت: وای چقدر كار خوبی كردی. روباه عزیز دوست خوب من! من باید بروم و برای بچههایم غذا بیاورم، تو میتوانی از آنها مراقبت كنی تا من برگردم.
🍀روباه گفت: بله حتما من خیلی خوب از آنها مراقبت میكنم. برو خیالت راحت باشه.
🍀گنجشك گفت: روباه عزیز! برعكس صحبتهایی كه دربارهات میكنند تو چقدر مهربانی، ولی من به همه میگم كه تو با وجود مریضیات از بچههای من نگهداری كردی.
🍀روباه گفت: چی؟ چی گفتی... كدام مریضی؟
🍀گنجشك گفت: آخه دیدم رنگت خیلی پریده و زرد شده. من شنیدم در جنگل بیماریای شیوع پیدا كرده كه كشنده است و اولین نشانهاش رنگ پریدگی است.
🍀روباه با شنیدن این حرف گنجشك گوشهای نشست و گفت: یعنی من آن مریضی را گرفتهام، چه چیزی بخورم تا خوب شوم؟
گنجشك گفت: تنها دارویش نوشیدن یك جرعه از آبی است كه از قله كوه پس از آب شدن برفها بیاید.
🍀روباه راهی شد به سمت كوهستان و چند روز بعد هم خبر رسید كه مرده است. گنجشكها و دیگر حیوانات هم از دست آزارهای روباه راحت شدند و به زندگیشان ادامه دادند.
🍀و گنجشك هم خوشحال بود از اینكه زرنگتر از روباه است.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
شبِ خوشگلای خاله بخیر 😍
مامانی شماهم برو دیگه به کارهای باقی مونده برس ..البته سعی کن شماهم زود بخوابی 😌👌
خداقوت مهربوووون😘
#ای_گِجِلَر😴
@mamanogolpooneha☘
🍊| شیراز عطر بهارنارنج هایش را
از گیسوهای تو دارد.
و تا میخندی
فصل برداشت نارنجها مےرسد...
#دلبرانه💕
@mamanogolpooneha☘
♥️
قشنگترین جای دنیا بودن تو قلب کسیه که دوسش داری♡
❤️❤️❤️
#دلبرانه💕
@mamanogolpooneha☘