#ماهي_كبابي_تو_فر 🦪 😋 🔸ماهی را بعد از تمیز کردن از وسط برش بزنید و باز کنید (قسمت شکم ماهی) با یک ق.غ پودر سماق و مقداری نمک مزه دار میکنیم و بمدت ۴ ساعت میزاریم توی یخچال بعد از استراحت پودر سير ، كمي دارچين ، پودرپياز ، فلفل سياه ، پودر گشنيز ، پاپريكا مخلوط كنيد و روي ماهيا از اين پودر بريزيد و سپس کمی زعفرون ابشده بمالید و با روغن زیتون یا کره روي ماهي رو چرب كنيد و بذاريد تو فر بمدت نیم ساعت با دمای ۱۸۰ فویل لازم نیست ماهی را با پوست روی سینی فر گذاشتم و برای اینکه پوست ماهی به سینی نچسبد سینی فر را چرب کردم @fast_food #خوشمزه_جاتی #ناهاروونه🐟 @mamanogolpooneha☘

[ مامان جونی ☺️ به وقت آشپزی #ذکر یادت نره ها💕 غذات به نیت یکی از #اهلِ_بیت☘باشه قشنگ تره ... راستی سفره رو خوشگل بچین با سالاد🥗 و زیتون و ترشی😋😋]

مامانیا میتونید با استفاده از بطری های دورریز از این جامدادی های رو میزی برای مرتب کردن مداد های بچه ها ، خودکار ها حتی مدادشمعی و ماژیک ازش استفاده کنید 🖍🖌✏️ [ #مامانِ_هنرمند😊💪 ] @mamanogolpooneha☘

🍎برای جلوگیری از تیره شدن میوه های خرد شده ، اونهارو داخل آب و نمک بریزید تا تیره نشن. [ #مامانِ_هنرمند😊💪] @mamanogolpooneha☘

[الآن پاهاتو دراز کن ...☺️ یه آخییییش از ته دل بگووو😌 یه چای دبش برای خودت بریز ..☕️ یه کم پاهاتو ماساژ بده خستگی هات بپره...💕☘💕 و بگو خدایا شکرت ☺️ #ماساژ یادت نره که کلی بدنت حالش جا میاد😉👌👌] #ماساژ #خستگی_درکُن☘ @mamanogolpooneha☘

【• #خانمےڪه_شماباشے 👛•】 . . فقط با چند تا قوطـ🥤ـے میشھ جامدادۍ قشنگے برای بچھ‌هاۍ قشنگتون درست کنید😉 . . هنـرمندانھ زیستن هنرِ بانوان‌ِ ایرانےست😍👇 @mamanogolpooneha☘

#کماج #وضو_بگیر #به_نیت_نذری_آماده_کن #تا_خوشمزه_و_متبرک_بشه #خوشمزه_جاتی @mamanogolpooneha☘

بسم الله الرحمن الرحیم امام على عليه السلام : ☘بهترين برادرانت (دوستانت)، كسى است كه با راستگويى اش تو را به راستگويى دعوت كند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۱۷، ح۹۵۳۵) #مثلا... @mamanogolpooneha☘

یه راه خوشگل برای ابراز علاقه به بچه هامون☺️👌 یک بار قبل از رفتن فرزندتان به مدرسه در یک کاغذ بنویسید" دوستت دارم" و به او بگویید وقتی به مدرسه رسید آن را باز کند . وقتی از مدرسه آمد، به روی او لبخند بزنید و بگویید " چیزی که در کاغذ نوشته بودم، حرف دلم بود"💕 قبل از اینکه از مدرسه برگردد روی یک کاغذ بنویسید " دلم برایت تنگ شده بود .خوش حالم به خانه آمدی❣ " این برگه را روی میزش یا در اتاقش و یا هرجایی که مقابل اوست بچسبانید. آرام آرام این محبت های نوشتاری را به تبدیل به محبت های گفتاری کنید اینگونه یخ های عاطفی آب خواهد شد. #محبت #منِ_دیگر_ما #استاد_عباسی_ولدی #تربیت_گلپونه🌸 @mamanogolpooneha☘

#بازی #سن 4سال به بالا به همین سادگی با بچه ها بازی کنید 😍 @mamanogolpooneha☘

#بازی #سن_6ماهگی 🔸کودکان در #۶ماهگی کم‌کم شروع به حرکت می‌کنن تا محیط اطراف رو کشف کنن؛ والدین برای تقویت مهارت‌های جسمی، روحی و عاطفی، باید با کودک #بازی کنن. اینم یه عالمه بازی برای مامان هایی که میگن نمیدونیم با کودک 6ماهه چه بازی بکنیم؟ @mamanogolpooneha☘

🔴 بازی و خلاقیت و تمرکز 💪 #بازی #پازل #خودت_بساز #مناسب_3الی5_سال @mamanogolpooneha☘

«باعشق‌توبےنیازم‌ازھࢪچہ‌ڪہ‌هست!» ﴿حُسـ♡ـِیــــن﴾❤️

{•🖤🔗•} [+بیمارِتواَم میلے‌‌بہ‌بھبود‌ندارمـ...] ح‌س‌ی‌ن 🌹 اباعبداللھ @mamanogolpooneha☘

|🎨°.• مثلاا گر مداد رنگی‌ هم‌ بودم دوست‌داشتم‌ بہ‌پای‌تو تمام‌شوم😍💛 #یااباعبدالله @mamanogolpooneha☘

یه نفر هست که هنوز حالم باهاش خوب میشه☘ #نوای_حسین #بنی_فاطمه #فوق_العاده👌 @mamanogolpooneha💕

#داستان74 #خرگوش_کوچولو #خرابکاری_کودک 🐰🐇🌳🌲🌿🌺🌼🌷 روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد. روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید. روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد. اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند. خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.” خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.” باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “ باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.” خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.” خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ. #قصه_شب @mamanogolpooneha☘

💌 حاج آقا دولابی (ره) : 💕خداوند فرمود: هرچه دیدی هیچی مگو ! من هم هرچه دیدم هیچی نمیگم. یعنی تو در مصائب صبور باش و چیزی نگو، منم در خطاهایت چیزی نمیگم. 💕هرچه درد را آشکارتر کنی، دوا دیرتر پیدا میشود، اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت میدهد. باید زبانت را کنترل کنی ولو اینکه به تو سخت بگذرد. چون با بیانش مشکلاتت رو چند برابر میکنی ! 💚💚💚 #حرف_قشنگ🌱 @mamanogolpooneha☘