📜 نذاری اگه برن بی‌تاب میشن 👤 حاج مهدی سلحشور 🔸https://eitaa.com/bazmeroze

. روضه آقازاده های علیــــــامخــدره بی‌بی حضرت عقیــــله بنی‌هاشم سلام‌الله‌علیهــا

📜 به دل دارم شوق روی تو را... 👤 حاج علی اعتباریان

. 🔸حضرت حجت روحی لتراب مقدم اصحابه الفداء: إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لاَ نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ

🔸روضه #روز_سوم ماه مبارک نويد وصل پدر را به كاروان می‌داد به ماه، ماهِ سر نيزه را نشان می‌داد رقيه توليت آستانِ رأسِ شريف به ماه، اذن زيارت در آسمان می‌داد هزار حوريه از چادرش زمين مي‌ريخت اگر كه چادر خود را کمی تكان می‌داد رقيه دختر آقای مهربانی كه سرش به حامل سر نيزه سايبان می‌داد گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس به دست دشمن خود رزق آب و نان می‌داد پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد و او النگوی خود را به ساربان می‌داد شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد چرا كه بوسه به لب‌های خيزران می‌داد توان پاشدنش را گرفت سيلیِ زجر وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می‌داد درست لحظه‌ی وصل رقيه و بابا برادرش به روی نيزه‌ها اذان می‌داد 🔸https://eitaa.com/bazmeroze

. صلوات اللّه تعالی و سلامه علیها

💠 در نقلی آمده است: 🔸وقتی که آقا سیدالشهداء علیه‌السلام در بین گودال قتلگاه بی‌حال و بی‌رمق افتاده بودند، یکی از پیادگان دشمن آمد تا سر مطهر را جدا نماید! امام علیه‌السلام با گوشه چشم نازنینشان به او نگاهی کرده و فرمودند: برگرد که قاتل من تو نیستی! مرا حیف می‌آید که تو به آتش دوزخ گرفتار شوی! 🔸آن مرد گریان شد و گفت: یابن‌رسول اللّه! تو بدین حال هستی و هنوز غم ما می‌خوری و می‌خواهی که به آتش دوزخ نسوزیم؟! پس آن شمشیر را که برای کشتنِ امام کشیده بود در دست بجنبانید و دوان‌دوان پیش عمر سعد ملعون آمد. عمر علیه‌اللعنة گفت: آیا کار حسین[علیه‌السّلام] را تمام کردی؟ آن مرد گفت: آمده‌ام که کار تو را تمام کنم! پس تیغ را حواله عمر کرد و خادمان عمر او را گرفتند! 🔸در آن حال رو به جانب امام علیه‌السلام کرد و عرض نمود: یابن رسول الله! شاهد باش که در سر کوی محبت تو کشته می‌شوم! 🔸امام علیه‌السلام فرمود: دل خوش‌دار که ما تو را شفاعت خواهیم کرد! 📚 تظلّم الزهراء علیهاالسلام، ص۲۱۱ 📚 تذكرة الشهداء، ج۲ ص ۱۴۲