eitaa logo
به عشق مهدی فاطمه (عج)
1.1هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
82 فایل
تا میتوانید برای امام زمان کار کنید که فقط همین باقی است💚 تبادل و تبلیغات نداریم❌ 🔹گروه : https://eitaa.com/joinchat/45809769C5f803bf4e4 اللّهُم عَجّل لوَلـیّکَ اَلفـ♡ـرج💚
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ ۲۲ بهمن🇮🇷 🎊 ۲۲بهمن بر ملت ایران مبارک باد. 💠@be_eshghe_agha
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️ظهورِ ما‼️ ⏪ استاد شجاعی: خداوند معطّل ما نمی‌ماند! 📣📣📣این ماییم که باید بدویم تا به حزب خدا برسیم! 👇🏻 💠@be_eshghe_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ 🎤ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟! 📚سوره صف، آیه۲ 💠@be_eshghe_agha
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌مهمترین برنامه در آخرالزمان❗️ درو کردن مؤمنین در 🎙 الاسلام_عالی 👇🏻 👉@be_eshghe_agha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❗️دختر جوانی از مادرش خواست تا او را به فاحشگی اجازه دهد! 🔰مادر آگاه درصدد نصیحت دخترش برآمد چرا که این خواسته، از نظر اجتماعی امری ننگین و از نظر دینی نیز حرام بود و این کار چنین شخصی را هر چند که دارای زیبایی و ثروت باشد، از جامعه ساقط می‌گرداند. 🔹اما دختر بر رأی خود پافشاری نمود. چه می‌پنداری؟ مادر با اصرار دخترش چه کار کند…؟! مادر با اصرار دخترش موافقت کرد اما به چند شرط؛ اگر در این شرطهای مادر پیروز شد، پس اختیارش در دست خودش می‌باشد.. ♨️شرط اوّل مادر این بود که از دخترش خواست صبحگاه در جلوی قصر حاکم بایستد و هنگامی که حاکم از قصر خارج می‌شود و از جلویش می‌گذرد، خود را بر زمین بیندازد؛ گویا که بیهوش شده است و سپس بنگرد که چه چیزی برایش رخ می‌دهد. 🔺دختر شرط مادر را پذیرفت تا ببیند چه می‌شود... او صبح روز بعد جلوی قصر حاکم رفت و هنگامی که حاکم بیرون شد، خود را به بیهوشی زد و به زمین انداخت. ناگهان حاکم به سویش شتافت و او را از زمین بلند کرد و همه با اهتمام زیاد دور و برش جمع شدند. دختر جوان تظاهر کرد که به هوش آمده است و از حاکم سپاسگزاری نمود و شتابان از آن‌جا دور شد تا به مادرش خبر دهد که در امتحان اوّل پیروز شده است و امتحان دوم چه باشد…  🔸مادرش به او گفت: فردا هم باید به همان‌جا بروی و این نمایشت را به هنگام خروج حاکم که از پیشت می‌گذرد، اجرا کنی. ◀️دختر چنین کرد، اما نتیجه‌اش با نتیجه‌ی دیروزی فرق می‌کرد؛ این بار حاکم به سویش نرفت، بلکه وزیر رفت و او را از زمین بلند کرد و دور و برش برخی از محافظان جمع شدند و حاکم اصلاً به وی توجهی نکرد!!! دختر باز چنین وانمود کرد که به هوش آمده و از وزیر تشکر کرد و رفت تا واقعه‌ی امتحان دوم را به مادرش خبر دهد. 🔺باز از مادرش نسبت به امتحان سوم پرسید و جواب مادر همین بود که فردا هم باید به هنگام خروج حاکم چنین کنی. 🔹روز بعد هم دختر چنین کرد و هنگامی که خود را بر زمین انداخت، فرمانده محافظان آمد و او را از راه کنار زد و رهایش نمود و به جز چند نفری هیچ کس نزدیک نیامد و این‌ها هم زود او را ترک کردند... 🔺دختر به سوی مادر بازگشت و آن‌چه را پیش آمده بود، با نوعی دلتنگی و حسرت بازگو نمود و از مادرش پرسید: آیا امتحان به پایان رسیده است؟ ◀️مادر گفت: نه دخترم! فردا هم از تو می‌خواهم که چنین کاری را دوباره انجام دهی و در آخر مرا از آن‌چه اتفاق می‌افتد با خبر کنی که این آخرین روز امتحان است! 🔺دختر چنان کرد که مادر گفته بود؛ اما این دفعه گریان به نزد مادر آمد که امتحان روز آخر برایش سخت شده بود؛ چرا که کسی به نزدیکش نیامده بود تا او را کمک کند، بلکه برخی او را مسخره کرده بودند و برخی دیگر بد گفته و عده‌ای با پاهایشان او را کنار زده بودند… ☝️🏻در این لحظه مادرِ فهمیده به دخترش گفت: عاقبت زنا همین است؛ در ابتدا همه از اشراف، ثروتمندان و… پیشت می‌آیند، اما وقتی که چند روزی از آن گذشت، همه از تو متنفر می‌شوند، بلکه تو را مسخره می‌کنند. کرامت از دست رفته‌ات هرگز به تو باز نمی‌گردد، حتى پست‌ترین مردم هم تو را به باد مسخره می‌گیرد؛ با وجود آن هنوز هم می‌خواهی زنا کنی عزیزم؟! 🔅دخترجوان عقل و هوشش را باز یافت و از مادر فهمیده‌اش سپاسگزاری کرد و گفت: ممنونم مادرم به این درسی که به من دادی، به خدا قسم که هرگز زنا نخواهم کرد گر چه آسمان و زمین بر سرم فرود آیند؛ چرا که زنا، ذلت، پستی و حقارتی بیش نیست 👇🏻 💠@be_eshghe_agha
ماجرای عصر ۲۲بهمن در کانال کمیل😔 📚برگرفته از کتاب سلام ابراهیم 💠@be_eshghe_agha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا