eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
579 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
449 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خوش کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
اما چه باید کرد ؟ دنیا بی وفاست! شهیدان را مرده میپندارند... @be_vaghte_del313
نمیدونم چرا یه شعری از صبح عجیب و بی دلیل داره با دلم بازی میکنه😭 آنقدر بخشیده ای ، بخشیده ای ، بخشیده ای سنگ قبری هم نمانده از برایت یا حسن... @be_vaghte_del313
مشاوره ضد افسردگی فقط بابام... میگم بابا هیشکی دوسم نداره میگه خب توام کسی رو دوست نداشته باش... @be_vghte_del313
بابا لنگ دراز عزیزم از تو آموختم زندگی چیزهایی نیست که جمع می‌کنم بلکه قلب‌هایی است که جذب می‌کنم... #بانو_طلبه @be_vaghte_del313
من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم، مثل امشبی به پله دوم منبر نرسیده، برمیگشتم روی زمین، رها میشدم... جوری که مستمع ها بفهمند، پایم نداده از منبر بالا بروم... بعد همانطور که عبایم از شانه هایم آویزان شده با چهره ای غمزده بسم الله میگفتم و آه میکشیدم، طوری که "بیچاره شدیم" از سر و رویم بریزد... بعد وسطِ بهتِ مستمع ها با اندوه میگفتم: هجده سال، فقط هجده سال... فقط هجده سال داشت... بعد سکوت میکردم و اجازه میدادم کنایه فهم ها جمع را متوجه کنند، چه خبر است... تا بعد از چند دقیقه سکوت، اولین نفری که شانه هایش به گریه بلرزد پیرمردِ هشتاد سالهء مجلس باشد که با خودش حساب کرده من هشتاد سال عمر کنم و آن وقت تو فقط هجده سال؟ پشت بندش پدری که پیش از مسجد دختر هجده ساله اش را جلوی آموزشگاهی پیاده کرده و حسابی قربان صدقه چشم و ابرویش رفته شروع به هق هق کند و بعد از او جوان هجده ساله ای که توی مجلس نشسته و در این فاصله یک دور تمام آرزوهایش را مرور کرده و با خودش به این رسیده که هجده سالگی تازه اولِ جوانی ست، تازه اوج آرزوها و خواسته ها، تازه شروعِ زندگی... یکدفعه صدایش به ناله بلند شود و همه مجلس را به هم بریزد... بعد من رو به آدم ها بگویم، زدن داریم تا زدن! من و شما هم یک وقتی ممکن است به فرزندمان کتک بزنیم... خیلی وقتها ممکن است یکی، یکی دیگر را بزند... اما زدن داریم تا زدن! اینکه یک نفر به قصد کشت بزند، اینکه یک نفر با کینه و نفرت بزند، اینکه یک نفر با بغض بزند... این خیلی فرق دارد... اینجای مجلس قطعا صدای زن ها بلند شده و وقتش است بگویم، خانوم ها همینطوریش آنقدر نازک هستند که خیلی زود بشکنند، بترسند، فروبریزند... حالا شما حساب کن، یک مردِ بلندِ عرب، یک مردِ عصبی مزاج و بدمنظر، یک مردی که کینه و دشمنی همه وجودش را گرفته، حالا هم با قصدِ قبلی آمده، در خانه را با مشت و لگد بزند... شما به من بگو، سَرِ یک خانومِ هجده سالهء نحیف که تازه باردار هم هست چه می آید؟! یک مردِ عربِ بلندقدِ بدمنظرِ وحشی که با قصدِ قبلی آمده... حالا این مرد قرار باشد بزند، چطور میزند؟ اینجای مجلس دیگر حتما خودم از همه بی تاب تر شده باشم و بلند بلند گریه کنم... بگذارم چند دقیقه مجلسم به گریه های بلند و ناله های بی تاب بگذرد، بعد همانطور بین هق هق ها بگویم، اینکه کشتند یک حرفی ست اینکه به ضرب مشت و لگد کشتند یک حرف دیگر... اصلِ داغ هم همینجاست... تا باز صدای گریه ها بالا بگیرد... بعد هم مجلس را به حال خودش رها کنم و تا مداح دمِ یا زهرا می گیرد، خودم را بین گریه ها و ناله های مردم گم کنم... @be_vaghte_del313
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
من آقای مجلسی نیستم ولی اگر بودم، مثل امشبی به پله دوم منبر نرسیده، برمیگشتم روی زمین، رها میشدم...
هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود داغِ پیغمبر، شروعِ داغِ حضرت زهراست... اصلِ روضه امشب، روضه حضرت زهراست...🍃
شصـــت مرتبه هم که در مبــارزه‌ے با نَفـــس شکســت خوردے، بـاید بلنــد شــوے و بگــویـے مــن پیــروزم. @be_vsghte_del313
4_5888620679321880070.mp3
5.43M
حتما قرارِ شاه و گدا هست یادتان آری، همان شبی که زدم دل به نامتان مشهد... حرم... ورودی باب الجواد... آقا، عجیب دلم گرفته برایتان💔 @be_vaghte_del313
کاش من هم چراغِ حَرَم بودم ، روشنیِ چشمِ زائرَت ... گَرد و سیاهی که برویَم می اُفتاد ، بی امان به دستِ خادمی ، "پاکم" میکردی !! . . . #امام_رضای_مهربونم #بانو_طلبه @be_vaghte_del313
زیارت ما همین است: دستهایی خالی، چشمهایی پر، و امـامـی که خیلی مهربان است ... #امام_رضای_مهربونم #دلتنگتم #بانو_طلبه @be_vaghte_del313