خانه ی رویایی ذهن من نما و دیزاین خاصی ندارد. از همان هاست که شما هم در قدیم دیده اید.
از آن خانه ها که دم غروب حیاط آب پاشی می شود و بوی پونه و ریحان می دهد.
آفتاب ، حوالی ظهر، آنجا قد می کشد و پشتی لاکی و ملحفه ی سفید دورچین خانه شده است.
روی طاقچه اش رحل و قرآن قدیمی ست و یک عکس سیاه سفید خانواگی از صحن امام رضا و همه دست به سینه اند. سالن پذیرایی بزرگش جان می دهد برای مجلس روضه با عطر حلوای زعفرانی. عبای پدر هم از کنجی آویزان است و بعضی اوقات سایه بان بچه ها می شود در حیاط.
اما محبوبیتش به این چیزها نیست! آخر خانه ی رویایی ذهن من;
از آن خانه هاست که شب در آسمان می درخشد و گوش افراد جز صداقت نمی شنود. اقتدار مرد در آن حفظ می شود و ناز خانم خانه خریدار دارد.
کسی هم به دیگری زور نمی گوید. کودکان آن خانه همیشه مورد رحمت بزرگترها هستند. علما در آنجا رفت و آمد می کنند .نان سفره اش بوی دستان مهربان مادر و درآمد حلال پدر می دهد.
بشقاب و پیمانه ی آشپزخانه اش برای رضای خدا پر می شود. در و دیوار خانه به صف شاهدان پیوسته ند از بس آیه و روایت در آنجا نقل قول می شود. در بالا پایین زندگی ، لبخند و عزیزم جانم از لب مادر نمی افتد.
مادر حافظ شناس است و قند قرآن در دل اهالی ش آب می شود وقتی صوت مادر در اتاق های خانه جریان می یابد.
از آن خانه هاست که بانو ام البنین به آن عنایت می کند و در آن علمدار انقلاب تربیت میشود.
خانه ی رویایی ذهن من خانه ای ست که امتی به ثمره ی آن تکیه میکنند.
پ.ن: عکس خانه ی پدری حضرت آقا را دیدم دلم از آن خانه ها خواست.
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
اگر نوشته ای حالتان را خوب کرد
دعایی به حال نویسنده بدحالش کنید
ثواب دارد...
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
اگر نوشته ای حالتان را خوب کرد دعایی به حال نویسنده بدحالش کنید ثواب دارد...
وضو گرفتِه ام
محضِ دل پریشانے ام
رو انداخته ام سمت مشهد ...
بِفاطِمَةَ ...
بِفاطِمَةَ ...
بِفاطِمَة ... 💔
#بانو_طلبه
#یا_امام_رئوف
@be_vaghte_del313
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
مادربزرگ هميشه ميگفت :
دردِ تن يك جا نميماند، كليه ميزند به كمر، كمر ميزند به پا، پا ميزند به قلب، ميگفت درد هي توي تنت تقسيم ميشود.
اما درد روح، قُلمبه ميشود يك جا امانت را ميبُرَد.
هركسي هم كه از راه برسد و بپرسد چه مرگت است ؟
فقط ميشود دستت را روي زانو و كمرت بگذاري و ناله كني كه تير ميكشد.
درد روح را نميشود نشان كسي داد.
#درد_روح
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
در عرصه فرهنگ، بنده به معنایِ واقعی کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغه هایی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصف شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرّع کند. من چنین دغدغه ای دارم...
|مقامِ معظمِ رهبری، آقاسیدعلی خامنه ای|
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
در عرصه فرهنگ، بنده به معنایِ واقعی کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن د
دغدغه #فرهنگی، شبیه دغدغه در میدان جنگ است و به معنای رهاکردن سنگر، عقب نشینی و ناامیدشدن نیست.
|مقامِ معظمِ رهبری، آقاسیدعلی خامنه ای|
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
حسابِش اَز دَستَم دَر رفته کِ چَند بار قول دادَم بَنده خوبِت میشَم
ببَخش بارِآخَرهایی کِه بارِ آخَر نبود...
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
من پنجاه سال است اسلام میخوانم، بگذار خلاصهاش را برايت بگويم: واجبات را انجام بده، به جای مستحبات تا میتوانی کار مردم را راه بنداز، اگرکسی در قيامت از تو سؤال کرد بگو من گفتم.
-مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی-
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
مادربزرگم می گفت برف که می آمد کار ما ساخته بود.
برای شستن لباس، باید ابتدا مسیر قنات پارو کشیده می شد. بعدش هم وقتی به قنات می رسیدیم باید یخ جو را با سنگ می شکستیم تا به آب می رسید.
هنگام برگشت هم دستمان می چسبید به لگن خیس لباس که از جنس روی بود.
یعنی یک فرآیند طولانی و سخت فقط برای شستشوی لباس!
.
استادمان می گفت :
قیامت ما را مقابل مادربزرگ ها و اجدادمان می گذارند و می گویند: خب این ها نه ماشین لباسشویی داشتند، نه جارو برقی، نه اجاق گاز و… اما نه نمازشان ترک شد نه زیارت عاشورایشان! همه هم صبور و سازگار و مطیع.
خب حالا شما در قبال این وقت و عمر اضافه تر چه کردی؟
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
هروقت دیدی سخته نماز خوندن !
یاد کربلا بیوفت و ببین در چه شرایطی
ارباب نماز خوند
بگو
صـل الله علیڪ یا ابا عبدالله
نمازتو بخون
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸