روایتی از #باقرالعلوم علیه السلام با #کمیت و #کثیّر شاعر ما که در یک حلقه و رندانه ایم چند سالی گِرد این خم خانه ایم بخت یار ماست ... نه! اینطور نیست! شعر کار ماست ... نه! اینطور نیست! شب... شبِ شهدِ شهادت شد... شبی ست شمع اگر خاموش ... در تاب و تبی ست عِلم امشب سر به زانو می نهد گاه این سو گاه آن سو می رود فصل اگر چه صیف.. دل بارانی ست گر چه "کُلّ مَن عَلیها.." فانی ست شب شبِ حزن ست اما هوش دار ماجرایی می نویسم گوش دار مجلسی برپاست آقامان درآن در میان جمع برخی شاعران ... چشم مولا بر نگاهی دوخته طعنه بر لب آمد و دل ... سوخته شاعری دیدش " #کُثَیِّر " داشت نام در میان شاعرانِ نان بنام حضرت او را با نگاهی ... بگذریم! یا بگویم ... گاه گاهی .. بگذریم شکر جای او نبودم که امام بن امام بن الامام بن الامام در میان جمع می گوید بر او که "شنیدم شعر می گویی .. بگو مدح بر شاهان شنیدم گفته ای" گوییا بیدار کرده خفته ای با #کُثَیّر بودن آغازش خوش ست شهد صدها مرحبا و چاوش ست با #اباجعفر نمی دانی ولی لذتی دارد که می خوانی ولیّ سر اگر سر ... جاش خاک پای دوست دوست آری دوست آری دوست دوست در همان جمع پریشان باش باز تا بگویم باز از شوق نیاز روی مهر این بار سوی دیگرست سوی شعر آسمانی پرورست با " #کمیت" این بار می گوید "بگو جمع.. مشتاق ست می ریز از سبو" ای خوشا شاعر که مدّاحت شوم کوهسار شعر! در راهت شوم الغرض بر لب نشاند آیینه ای آیه از روح القدس در سینه ای بیت های هر قصیده جام شد پلک ها هم از تحیّر رام شد شعر اگر شعر #کمیتی... لَنگ نیست در دلت سنگینی صد رنگ نیست شعر یعنی شرح چشمان #علی ای که هر شعر ست قربان #علی تا ابد در حلقه ی رندانه باش با " #کُثَیِّر"ها ولی بیگانه باش! #باقرالعلوم #کمیت اسدی #کثیر شاعر #ر_عمران #بداهه🌱 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

قال الامام #باقرالعلوم علیه السلام: "ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ"(تحفه‌ العقول ص294) نشناخته است آن که عصیان کرده ست یک ذرّه ز نور ایزد منّان را #ر_عمران ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

هزار اگر ز هَزاران یکی به غمزه دچار ست من آن یکی ز هِزارم چگونه بی تو بسازم #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

پروانه سوی آینه بیهوده می رود بیهوده سوی آینه پروانه می رود #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

دستهای بهار در دستش گرد هم مثل دوست می چرخند #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

من و خیال تو و حسرتی که می دانی #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

چه می داشتم گر نگاه شما را نمی داشتم من چه می داشتم من #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

بچه شیعه گاه باید مشت را محکم کند روی میزی کوبد و گوید که شُستن با من ست #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

بچه شیعه گاه باید اهل منزل را عزیز با حساب خود کبابی برده و مهمان کند #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

زیباترین حسّی که در وصفی نمی گنجی #ر_عمران #طرح ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━

میثم داودی غزلی برای امام هادی(ع) بیت رهبری شعر خواندی و استوارترین کاخ‌های ستم خراب شدند دست بردی به چشمه زمزم، آب‌های جهان شراب شدند پلک باز تمام پنجره‌ها، روزها با تو خیره حرف زدند شب ولی سرد بود، پس ناچار، چشم بستند و گرم خواب شدند آسمان راه خویش را گم کرد، ماه در چشم شب تلاطم کرد ابرهای سیاه با گریه، خیره در چشم آفتاب شدند تو خلیلی که زیر پاهایت، قفس شیرها گلستان شد دست آخر هم از خجالت تو، شیرها قطره قطره آب شدند ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بی‌حساب شدند ساحران را به خاک افکندی، بارها مثل حضرت موسی بعد هم دور گردن آنها، مارها یک‌به‌یک طناب شدند خواب مسموم معتمدها را، زلف آشفته‌ات پریشان کرد آسمان رعد و برق زد یعنی، اشک‌های تو مستجاب شدند #میثم_داودی ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━