eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
98 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) : حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از بود شناخت! سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه... خود سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست، که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی 🇮🇷 خط۵۷ رسانه مردم انقلابی ایران ▪️ @khat57
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیر بسیار زیبای قرآن کریم توسط رهبری معظم انقلاب اسلامی و تطابق آن با واقعیت های امروز...👌🏻 📖 ســــوره مبارکه احـــــزاب 🌹 به سلامتیّ و به طول عمر مقام معظم رهبری به زبان و به نیت پاک و صدای بلند و رسا صلوات 🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إنَّالله وَ انَّا إلَیْه راجِعُون باغبانی دیگر از باغبانان لاله‌ها ... خادم الحسین(ع) حاج سید رمضان علمدار پدر بزرگوار " سیدمجتبی علمدار" به فرزند شهیدش پیوست. تشییع : شنبه ۲۶ آذر ساعت ۱۴ ساری از مسجدجامع ساری به سمت گلزار شهدا (آرامگاه ملامجدالدین) 🌹 😭😭😭😭
می رفت تا پنیر و دو تا نان بگیرد و ... شاید اجازه ای بدهد جیب، مرهمی ... پایش به سنگ خورد ... "بمیرم امیرِ من! با پای تیر خورده کجای جهنمی" . فرزند در میانه ی میدان و ... خط شکست آه از نهاد اسلحه ناگه بلند شد بی سیم ماند و جیغ: "کجا مانده " دستی به جمع کردن یک بند شد دار و ندار اسلحه ای یک خشاب شد گرد و غبار، آینه ها را گرفته بود بین هوارِ تانک و والمیرها... شنید پای مغازه، مادَری از حال رفته بود "آبی به صورتش بزنید" اشک او چکید؛ "مادر! نه سایه داری و ..." بغضش امان نداد همسایه ای به طعنه به زیر لبش نوشت "سهمیه را گرفته به ما هم نشان نداد" کوهی به دوش داشت و سنگی به پا کشید با هر مصیبتی که شد از جا بلند شد "حالت که جا نیامده مادر بیا بشین" "بهتر شدم ... دو طعنه شنیدیم؛ چند شد؟" ....
زانو زدم مقابل آن دانه ای که اشک از چشم ابر بود و بَرَت رو سفید شد
920403-Panahian-ShohadayeBasij-DarkEradeyeKhodavand-48k.mp3
15.72M
🌍 درکــــــ اراده خــــدا 🎙استاد پناهیان ⏰️
13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 روایت اولین جرّاح قرنیه در جهان از عجیب علامه طباطبایی 🔸وقتی این داستان را برای استادم، آیت الله جوادی آملی نقل کردم، گفت این دکتر را بیاور پیش من. 🔸 برای آقای بهجت هم تعریف کردم، فرمودند: پسر من! ایشان در جوانی، وقتی که با او هم‌حجره بودیم، با ارواح صحبت می‌کرد!!
کودکم جیغ و داد راه انداخت سیل از گوشه های چشمانش ... همه ی شهر را بهم می ریخت که چرا نیست نیست مامانش تلویزیون ، شبکه ی پویا این تفنگ است و توپ ... بازی کن وای ماشین پلیس داری تو این عروسک، بیا و نازی کن هر چه کردم به گوش او که نرفت آخر از گریه رفت لالایی راستی جمعه بود یادم رفت تازه دیدم چقدر تنهایی
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 راهپیمایی‌بزرگ‌فریاد‌هزار‌سنگر✌️🏼 حضور ۱۰ هزار نفری مردم غیور
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراخوان مردم شهرستان آمل در پی اعتراض به بی حجابی ۳ دی ۱۴۰۱ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ شکوه شهر من از خواب خویش پا شده است ستاره ها ز شب دامنش رها شده ست غرور و غُرشِ بود اگر که ، مُشت شهر، وا شده اشت برای خود از جان گذشته، یکی دو بار نبوده‌ست ... بارها شده است هزار و سیصد و پنجاه و هفت، ماه ما آنچنان فدا شده است ی غرورِ من ست غرور من ... نه! غرور دیار ما شده است هزاااار سنگر سال هزار و سیصد و شصت نگاه کن که هزاران هزارها شده است نترس اگر دو سه خفّاش، همصدا شده اند شکوه شهر من از خواب خویش پا شده است