eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
98 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
"آه" خود گواه بر این ست که هنوز اشتیاق شیرین ست آیه ای از غمی که دیرین ست " شاد که جان من که غمگین ست رحم کن بر دلم که مسکین ست " @bedaheh_110
ست حوالی سحر ـ می دانی ـ باز انگار دلم تنگ اذان حرم ست @bedaheh_110
آفتاب بن علی بن حسين بن علی راوی نور، شكافندۀ علم ازلی مادرش آينه فرزند فرستادۀ عشق بندۀ خوب خداوند، خداوند علیّ آدم و جنّ و ملَك پيش تو زانو زده اند خانۀ كوچك تو با دو سه ديوار گِلی همه سُبحانكَ لا علمَ لنا مي گويند گاهِ تفسير تو از آيۀ اللهُ ولی ناگهان روز الست از همه پرسيد خدا دوست داريد علی را؟ همه گفتند بلی شعر من جابر عبد الله انصاری شد كه سلامی برساند به تو با تنگ دلی شاعر: @bedaheh_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک عمر به دوش می کشیدند تو را بی آنکه به جان خویش راهت بدهند @bedaheh_110
من از نوازش چشم تو چیزها دیدم @bedaheh_110
#رضا_جان رو سوی دشت داشت و لوت و کویر ، باد یعنی مرا غبار حرم هم نخواستی! 🌱 #ر_عمران @bedaheh_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه آزادی کودک ۵ ساله ایرانی‌تباری که در پی صدور فرمان ترامپ در فرودگاه‌ دالس واشنگتن آمریکا در بازداشت بود. ۱۴-۱۱-۹۵ @Farsna مباد آنکه فراموشمان شود روزی به دستهای نهالی ز سرو ! بند زدند @bedaheh_110
🎥 لحظه آزادی کودک ۵ ساله ایرانی‌تباری که در پی صدور فرمان ترامپ در فرودگاه‌ دالس واشنگتن آمریکا در بازداشت بود. ۱۴-۱۱-۹۵ @Farsna به "اعتماد" و به "شرق" و به دوستان "بهاری" و نیز "زشت کلامان" کلام را برسانید که دورِ عربده هاتان تمام گشته و حالا فقط به گوشه ی دنجی لمیده، شعر بخوانید کجا ، که دیده کسی از شما سیاه پرستان یکی ز محض نمونه که طعنه ای ندوانید حریم "زینب" (س) و در خون; بگو مدافع "بشّار" اگر که بیم شنیدی ، بگو که پیرزنانید و ، به دستان ز سروی زنند، یاوه ببافید و در لحاف بمانید حدود هشتصد و اند عصر رفته از آن عصر(1) و باز در خم زلف سکوت و باز نهانید به بند بغض نهان ماند بیت مطلع شعرم شبیه مقصد آن هم..... (1)در زمان سرودن بیش از 800 روز گذشته است که اینک چند ماه به آن روز اضافه شده است. @bedaheh_110
"آه"ی ست در نگاهش و "بُغض"ی ست در گلو آری ست که خون گریه می کند 🌱 @bedaheh_110 با ماشین رفت روی بدنش
وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ عبس ۴۰ 🔺 خوشگل زیبا عزیز باید باشی بازیگر تر تمیز باید باشی الگوی درست خواستی این ببین چه چیز باید باشی رختی و لباسی و کلاسی به به آراء قشنگی و اساسی به به هر چند سواد و مدرکش ... نه ول کن به به مویی! عجب لباسی! به به هر روز پی مُد ست حرفاش که بی خود ست اما عوضش هر چه بخواهی فالوـ ـ وِرزَش به تصاعد ست ماهی دو سه چار پنج آرا دارد درباره ی جنگ و رنج آرا دارد از "شیر" بگیر تااا "جانِ آدم" آیا برا "قلنج " آرا دارد؟! یک عده فقط زبان درازی دارند "مینیک" قشنگ و ناز نازی دارند یک سال اگر به "ارمنستان" نروند بر و تُرک تازی دارند هی حرف و حرف و حرف هی حرف و حرف هی نق... هی غر... شبیه سنگی در ظرف یک بار به خیر! دست جنباندی !؟ خیر خب آدم ناحسابی انقدر نحرف! 🔺 "نه شرم و حیا نه عار داریم از تو اما گله بی شمار داریم از تو ما منتظر تو نیستیم آقا جان! تنها همه انتظار داریم از تو" 🔺 @bedaheh_110
بگو نگاه کن به عشق نظاره می کنم به تو بپرس از دلیل من اشاره می کنم به تو @bedaheh_110 🍃
اخلاق را - یعنی تصور کن چه می گویم- اخلاق را سر می برند این نامسلمانها @bedaheh_110
سر را به روی نرمی بگذار هر چند به روی می خوابد @bedaheh_110
از آن نگاه تو نگذشتم و ز من نگذشت که کار و بار نگاهت به جان تنیدن بود 🌱 @bedaheh_110
ز توانمند بود.. چنان و یا ز که در را گشود یا 🌷 ایام فرار بعضی ها از جنگ و کَندَنِ دَرِ خیبر با دستهای یدالله @bedaheh_110
اینجا دعای کوچه و بازار "شهوت" ست خود را ازین زمانه ی ویرانه دور کن 🌱 @bedaheh_110
️ این چه بغضی ست که در حنجره ی شعر من ست روزها رفته از آن روز هنوزم باقی ست ⛔️ @bedaheh_110
خواب دارد.... مزاحمش نشوید قدر یک آه خستگی دارد درد دارد دلش ... نگاه کنید! چند جایش شکستگی دارد 🌱 @bedaheh_110
غم در نگاهش موج می زد آینه می گفت: "ساحل همان ساحل نبود انگار دریا بود.....! 🌱 @bedaheh_110
🌱 "آه"ی ست در نگاهش و "بُغض"ی ست در گلو آری ست که خون گریه می کند 🌱 @bedaheh_110
آغوش مهربان زمین باد جایتان یعنی خوراک گور شود ساق پایتان @bedaheh_110
ماندم چه بگویم چه بگویم چه بگویم .... 😞
می توانستی چه باشی چیستی "هستی" ات را برده ای تا "نیستی" کرم هم با پیله ای پروانه شد کمتر از کرمی که دیگر نیستی 🌱 #ر_عمران @bedaheh_110
⛔️ چه دردی می کشد آئینه وقتی درد پهلویت خم ابروی درد آلوده ات را بیشتر کرده ⛔️ @bedaheh_110
🌹 دمی از پنجره ی خانه ی خود بیرون را..... ماهتاب ست که انگار نگارد را هان ! نگاهی به سوی دشت... به غرب اندوه! اشکهایی ست که سیراب کند کارون را "پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت" این چه صنعی ست که لیلی نرسد مجنون را ماهتاب ! این چه قراری ست ؛ آید؟؟ کاش بر حال خودش وا بنهی اکنون را حال ما حال غریبی ست.... تو را می خواهد چو کویری که به پهنای خودش جیحون را گرم طوافند و به خوابی آرام.... با چه رنگی بنگارم _ قلم ! _ این مضمون را سارقان نیز ز امنیت خوشند تو چه کردی که ندیدی نفسی مأمون را "گرم دیدار تو می بودم و غافل بودم" گرم کرده ست نگاهت همه ی هامون را نم نم از کوچه ی ما بوی بارد باز از پنجره خانه ی خود بیرون را..... 🌷 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
مثل دمی که در گذر از نایمان گذشت پیری رسیده است و جوانی جوان گذشت هر رفتنی که آمدنی در پی ش نبود دیدی چگونه باد از ایوانمان گذشت! این بال روی دوش من و تو خیال نیست آیا نباید از گل و لای جهان گذشت!🌱 باید گذاشت قبل تر از آن که بگذریم باید که رفت و از افق آسمان گذشت "موی سپید زمزمه در گوش کرد و گفت بیدار شو رفیق! که ما را زمان گذشت" گفتم گذشتن و دل من یاد بود باور نمی کنی که چه آسان ز جان گذشت بنشین ! که تا برات بگویم چگونه رفت با یک نسیم آمده و با همان گذشت روح الله سلطانی 🌱 @bedaheh_110
«سلیمی»، رئیس مجمع نمایندگان استان مرکزی: برخی به همراه در ! fna.ir/dbb155 🌱 بُغضی ست در گلوی که می شود روزی بیاید این همه ظلمت ز سر رود 🌱 @bedaheh_110
🍃 "هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی ازین زمانه دلم سیر می شود گاهی" 🍃 شبم نگاه که آواره ام پی ماهی و آه ناله ی شبگیر می شود گاهی 🍃 نمی توانم ازین ماه دست بردارم اگر چه ناوک او تیر می شود گاهی 🍃 مپرس از من و حال من و سپیدی موی "ندیده کرببلا" پیر می شود گاهی 🍃 گمان نمیکنم این بار هم پیاده روم زمان رفتن ما دیر می شود گاهی 🍃 مگر چه می شود آلوده ای چو من برسد حریمش آیه ی تطهیر می شود گاهی 🍃 حسین ! آمده بودم که تا تو را بینم عنایتی ز تو تقدیر می شود گاهی 🍃 بس ست هر چه که خواب ضریح می بینم مگر نبود که تعبیر میشود گاهی 🍃 چرا و تا کی و تا چند، تا کجا بی تو نگو دلت ز دلم سیر می شود گاهی 🍃 ببین گرفته گلوی مرا دو پنجه ی غم ببین که خانه چه دلگیر می شود گاهی 🍃 @bedaheh_110
بدون چشمهایت ملک دنیا را نمی خواهم اگر می خواستم روزی ، ولی حالا نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم بدون ماه زیبای تو فردا را نمی خواهم عجب چشمان زیبایی تو چشمی یا که دریایی به آن چشمان دریایی که دریا را نمی خواهم چکید از گوشه ی چشمان برگش شبنم اشکی شنیدم گفته با پروانه دنیا را نمی خواهم @bedaheh_110