پنجشنبه است
و یاد درگذشتگان
🌸اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
التماس دعا🤲🏻
🕯🌸🕯🌸🕯🌸🕯
آخر هفته و دلتنگی برای عزیزانی
که دیگر در کنار ما نیستند...
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
شبجمعه منتسب به آقا امامزمان(عج)
به نیت ۱۴ معصوم، ۱۲۴ هزار پیامبر
وبرای شادی روح
🌷همه شهداوصالحان🌷
بد وارثان و بی وارثان
🌹اموات اعضایکانال🌹
🌱اموات خادمان کانال🌱
و تمامی پدران و مادران آسمانی
یهفاتحه بههمراهصلوات،قرائتبفرمایید
🕋بسم الله الرحمن الرحیم🕋
📖ثانیه ای پای مکتب حاج قاسم
🔺خدایا ! به عفو توامیددارم
ای خدای عزیز وای خالق بی همتا !
دستم خالی است وکوله پشتی سفرم خالی ؛ من بدون برگ و توشه ای به امیدضیافت عفو وکرم تو می آیم .
من توشه ای بر نگرفته ام ؛ چون فقیر را
درنزدکریم چه حاجتی است به توشه وبرگ؟!
سارق ؛ چارق پراست ازامیدبه تو وفضل
وکرم تو؛ همراه خود دوچشم بسته آورده ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها؛ یک ذخیره ارزشمندداردوآن گوهراشک دفاع از مظلوم ؛یتیم؛ دفاع از محصور مظلوم درچنگ ظالم.
@beeeee🇮🇷🕊
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷ماجرای شیرین و جالب بدنیا امدن فرزند سردار شهید #محمدابراهیم_همت🌷
زمستان سال ۶۲بود ما تو اسلام اباد غرب زندگی میکردم ابراهیم از تهران اباد بود از قیافش معلوم بود که چندوقت است نخوابیده است😨 با اینکه خسته بود اجازه نداد من کار کنم🙃 خودش شام را اورد خوردیم جمع کرد مهدی را خواباند😴 رختخواب هارا انداخت من مصطفی پسر دومم را باردار بودم🙈 شروع کرد به حرف زدن با بچه توراهیمون😳😟
میگفت(بابایی اگر پسر خوب و حرف گوش کن باشی باید همین امشب سرزده تشریف بیاری،😳میدونی چرا؟چون بابا خیلی کار داره اگه امشب نیای من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم☹️ بیا و مردونگی کن همین امشب تشریف فرمایی کن😑)جالب این بود که میگفت"اگه پسر خوبی باشی"نمیدانم از کجا میدانست بچه پسر است😟😳
هنوز حرفش تموم نشده بود که زد زیر حرفش و گفت(نه بابایی،امشب نیا🙁 بابا ابراهیم خستس چند شبه که نخوابیده بمونه برای فرداشب😤)این را که گفت خندیدم 😂گفتم تکلیف این بچه رو روشن کن بیاد یانیاد؟😉
کمی فکر کرد گفت قبول همین امشب،چه شبی بهتر از امشب که تولد امام حسن عسگری هم هست🤗 بعد انگار که با یکی از نیروهایش حرف میزند گفت پس همین امشب مفهومه؟👨✈️😡
مدتی گذشت احساس دردکردم و حالم بدشد😰ابراهیم حال مرا که دید ترسید گفت بابا تو دیگه کی هسی شوخی هم سرت😐 نمیشه پدر صلواتی؟🙃
دردم بیشتر شد ابراهیم دستوپایش را گم کرده بود😵 و از طرفی هم اشک تو چشماش حلقه زده بود😥 پرسید وقتشه؟گفتم اره🙈
منو رسوند بیمارستان و فرزندم بدنیا اومد و بچه هم پسر بود😟😍😍
اون شب ابراهیم مثل پروانه دورم میچرخید🦋 اون شبو هیچوقت فراموش نمیکنم و هروقت یادش میوفتم خندم میگیره💔🌺😍
📎راوی:ژیلابدیهیان(همسرشهید)
📚منبع:کتاب برای خدامخلص بود
@beeeee🇮🇷🕊
↬سـرباز، کارۺ سربازیہ
و دفـ✋🏼ـاع از سرزمینش.
حالا یکے تفنگ برمیداره
و یکے هم مثل تـو 'چـادر😌°°'
@beeeee🇮🇷🕊