eitaa logo
بهشت ِخانه🇵🇸
681 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
81 فایل
بسم الله✨ به بهشت ِخانه خوش آمدید😍
مشاهده در ایتا
دانلود
بس‌که‌خاطرخواه داری‌وعزيزی‌که خدا جای‌گل‌روی‌سَرت آياتِ‌قرآن ريخته... @behesht_e_khane
پیام‌بر من🌱 تومبعوث شدی تا برای ما لبخند راتلاوت کنی... و رحمت و مهربانی را جلوه ببخشی:) برگزیده‌شدنت‌ ‌برما مبارک🌈 @behesht_e_khane
جهان سراسر در تاریکی عمیقی فرو رفته بود! گویی فراموش شده بود این کره ی خاکی... و سالها بود که آدمیان رنگ نور و مهر الهی را به خود ندیده بودند سالها بود فرستاده ای از طرف معبود به زمین نیامده بود و انسان ها روز به روز در گمراهی و تاریکی عمیق تری غرق می‌شدند... زمین تشنه ی اکسیری بود برای نجات آدمی از فساد و فحشا و جهالتش... و ناگهان نوری تابید جبرئیل امین بر غار حرا فرود آمد و مردی چهل ساله از قبیله ی قریش را خطاب قرار داد: إقرأ بخوان ای محمد... مرد متعجب و حیران بود؛ چه بخوانم؟! من؟ من خواندن نمی دانم ای ملک... جبرئیل بال و پر گشود: بخوان محمد بخوان دردانه ی أرض و سماء؛ بخوان به نام پروردگاری که تورا آفرید... و محمد خواند... "إقرأ باسم ربکَ الذی خلق..." آنگاه از کوه پایین آمد و خداوند به کوه ها و صخره ها امر کرد دردانه اش را سلام و درود دهند؛ محمد از کنار هرکدام که می‌گذشت صدای آشنایی به گوشش می رسید: [ألسلام علیک یا ولی الله ألسلام علیک یا امین الله... 🌿] پس از سالها فرستاده ای آمده بود تا خاتمه دهد رسالت تمام انبیاء پیشین خود؛ و بشود نگین انگشتری رسالت... محمد خاتم الانبیاء بود و چه زیبا خاتمه ای... و اینگونه بعثت آغاز شد؛ و جهان از تاریکی و سیاهی خود بیرون آمد؛ و محمد؛ محمد شد... مبارک باد این برانگیختگی بر ما ریزه خواران سفره ی رسول الله... 🍃🌈 @behesht_e_khane
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده @behesht_e_khane
مـحـمـد(ص) ، حسابش از بقیه انبیاء جدا بود. برای خدا مخاطب خاص بود. شرایط که سخت می‌شد، خدا برایش به شب و روز قسم میخورد که تنهایش نگذاشته است: وَالضُّحَىٰ ، وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَىٰ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ (ضحیٰ/۱تا۳) برای خدا عزیز بود. نازش را میخرید. می‌گفت آنقدر به تو عطا کنیم تا راضی شوی: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ (ضحیٰ/۵) بعضی وقت ها هم نگرانش می شد: لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ(شعرا/۳) محمد(ص)، تنها رسول خدا نبود او حبیب خدا بود ...♥️ @behesht_e_khane
غافلان‌تشدید‌می‌خوانند‌و عشّاقِ تو‌"تاج" ای بنـازم "میمِ" نامـت با مشـدّد بودنش @behesht_e_khane
یا حضرت عباس، قدم رنجه کن آرام بگذار به چشمان ملائک، قَدَمت را...🌱 @behesht_e_khane
به گونه ی ماه نامت زبانزد آسمانها بود:) و پيمان برادريت با جبل نور؛ چون آيه های جهاد محكم...! تو آن راز رشيدی! كه روزی فرات بر لبت آورد و ساعتی بعد؛ در باران متواتر پولاد بريده بريده افشا شدی! و باد؛ تو را با مشام خيمه گاه در ميان نهاد. و انتظار در بُهت كودكانه ی حرم طولانی شد... تو آن راز رشيدي؛ كه روزی فرات بر لبت آورد! و در كنار درك تو كوه از كمر شكست... @behesht_e_khane
عیسی به یک اشاره و موسی به یک عصا; عباس هست و معجزه هایش بدون دست... :) @behesht_e_khane
سجاد شدی سجده کند عرش به پایت بُگذار به چشمان ملائڪ قدمت را 🌿 @behesht_e_khane
علی، آشکارا سبک‌تر شده بود. من که حامل او بودم و مرکب و مرکوب او، به وضوح این سبکی را در می‌یافتم. پیش از این احساس می‌کردم که علی بر من نشسته است با یک سلسه از حلقه‌های سنگین زنجیر علی بر من نشسته است با یک سلسله کوه... اگر چه سخت نبود، اگر چه به خاطر علی همه چیز آسان می‌نمود، اما متفاوت بود. اکنون احساس می‌کردم که پرنده‌ای بر من نشسته است به همان بی‌وزنی و سبکبالی. گفت :«بچرخیم» و من از خدا می‌خواستم. و با خود شروع کرد به ترنم این عبارات. ترنمی که آرام آرام، جوهره‌اش بیشتر شد و رنگ رجز به خود گرفت :«اکنون زمین و زمان جان می‌دهد برای جنگیدن. حالیا پرده‌ها کنار رفته است. مصداق‌ها آشکار شده است و حقیقت رخ نموده است. بیایید! پیش بیایید که من عقبگرد نیاموخته‌ام. تا بدن‌های شما هست، غلاف، به چه کار می‌آید؟!» [گزیده ای از کتاب پدر؛ عشق و پسر]📚 |به قلم:سید مهدی شجاعی|🌿 پ. ن:کتابی روایتگر زندگی حضرت علی اکبر علیه السلام از زبان عقاب(اسب حضرت علی اکبر ع) 🌱 @behesht_e_khane
مژده ای دل که مسیحا پسری آمده است بهر ارباب، چه قرص قَمری آمده است... 🌿 @behesht_e_khane
حضرت آینه در خانه پیمبر دارد🌿 @behesht_e_khane
والنهار اذا تجلی.... السلام علیک فی آناء لیلک و اطراف نهارک... 🌱 @behesht_e_khane
خودت بخواه كه اين انتظار سربرسد... @behesht_e_khane