eitaa logo
بهشت ِخانه🇵🇸
681 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
81 فایل
بسم الله✨ به بهشت ِخانه خوش آمدید😍
مشاهده در ایتا
دانلود
از خواب پاشی به این فکر کنی امروز رو چیکار کنی تا قشنگ بشه و حال دل خودت و بقیه رو خوب کنی... از جات پا میشی!؛ زیر کتری رو روشن میکنی دست و روتو میشوری از تو کشوی یخچال بساط صبحانه رو بیرون میاری و میچینی رو اپن؛ و بعد طبق عادت هرروزت پرده رو میزنی کنار تا شاخه های نور پرت بشن تو خونه و به گلای قشنگ خونه بخورن و زندگی رو به رخ بکشن... چشمت میفته به اتفاق رو به روت... به سفیدی ای که نشسته رو گلا و تو نمیتونی باور کنی باریدن برف رو!!! از هوای گرم شده روزای قبل چجوری رسیدیم به برف صبح پنجشنبه...؟ با کلی ذوق همه رو میکشونی پشت پنجره تا چشماشون روشن بشه به سفیدی ای که سالها محروم بودیم از قشنگیش... یادت میاد تو میخواستی امروز رو قشنگ کنی و خدایی که همیشه پیش دستی میکنه برای حال خوب بنده هاش امروز رو یه جوری قشنگ کرده که تو چاره ای جز لم دادن به مبل دم پنجره و زل زدن به اون سفیدای کوچولویی که میشینن رو نرده های حیاط و از سرماشون کلی گرمی و حال خوب رو به زندگی هدیه میدن نداری:) تولد دردونه ی أرض و سماس و قطعا خدا با این هدیه ی قشنگش دلش خواسته عشق به أسدالله رو به رخ هممون بکشه... تا باد چنین بادا... 🌨🌱 پ. ن:صبح برفیتون به خیر و عافیت❄️ حال دلتون خوب تر از همیشه🌿 عیدتون مبارک... 🤗🌈 پ. ن2:چند وقت بود چشممون سفید شده بود به راه برای دیدن این دلبر سفید؟ @behesht_e_khane
زینب و ما أدراک ماالزینب...؟! زینب را تنها یک نام خواندن حرام است؛ که قلم ها عاجزند از وصفش و زبان ها عاجز از بیان عظمتش... او خواهر حسین بن علی بود؛ والله که برای خواهر حسین بن علی چیزی جز زینب بودن و زینب ماندن شایسته نیست! زینب را زینب نامیدند؛ بدان جهت که زینتی بود برای پدر؛ و نه تنها زینتی برای پدر که زینتی بود برای دین و شیعیان علی ع...! جان و روحش آراسته بود به علم و فضائل اخلاقی؛ قرآن را چنان زیبا تفسیر می‌نمود که أرض و سماء را به شگفتی وا می‌داشت... زینب نه یک نام و نه یک شخصیت؛ که یک حماسه بود! روح حماسه و عشق به ولایت را باید در وجود او به نظاره نشست:) و صبر...! پیش از زینب؛ صبر تنها واژه ای بود بی روح و تلخ و پس از آفرینش زینب؛ تجسمی یافت زیبا و با عظمت... "و ما رأیت الا جمیلا"ی عاشورایی زینب؛ آن چنان حماسه آفرین بود که پس از گذشت قرن ها؛ هنوز در گوش جهانیان طنین انداز است... و صلابتش؛ نسل ها و قرن ها بعد زینب هایی را در دامان اسلام گذاشت؛ حماسه آفرین و عاشورایی و چشم جهانیان را مرعوب و مبهوت عظمتشان کرد... مادرانی که زینب گونه ایستادند و قامت إربا إربای علی اکبرهایشان نتوانست ذره ای از صلابت و استواریشان را به لرزه در آوَرَد "و ما رأیت الاجمیلا"ی الگویشان زینب را سینه به سینه و دست به دست بر سر زبان ها انداختند تا روح حماسه و اقتدار تا ابد زنده بماند و مشتی شود بر دهان یزیدیان زمان... و به یقین که کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود... 🖤 @behesht_e_khane
روزی که گذاشتمت توی خاک؛ نه ببخشید! روزی که خدا با دستای من تورو گذاشت تو خاک و بهت آب داد؛ یه چوب خشک و بی روح بودی با یه برگ پژمرده که به سختی بهت وصل بود! گذاشتمت جلوی آفتاب بهت آب دادم و هرروز باهات حرف زدم تا خون ریخت توی رگهات و آب دویید زیر پوستت! جون گرفتی و سبز شدی:) یادمه اولین گلی که دادی اینقدر واست ذوق کردم که یه قطره اشک از گوشه ی چشمم غلتید رو صورتم... :) یخرج الحی من المیت رو با چشمام دیدم؛ با خودم تکرار کردم: جهان قرآن مصور است و آیه ها در ان؛ به جای آن که بنشینند؛ ایستاده اند🌿 @behesht_e_khane
جهان سراسر در تاریکی عمیقی فرو رفته بود! گویی فراموش شده بود این کره ی خاکی... و سالها بود که آدمیان رنگ نور و مهر الهی را به خود ندیده بودند سالها بود فرستاده ای از طرف معبود به زمین نیامده بود و انسان ها روز به روز در گمراهی و تاریکی عمیق تری غرق می‌شدند... زمین تشنه ی اکسیری بود برای نجات آدمی از فساد و فحشا و جهالتش... و ناگهان نوری تابید جبرئیل امین بر غار حرا فرود آمد و مردی چهل ساله از قبیله ی قریش را خطاب قرار داد: إقرأ بخوان ای محمد... مرد متعجب و حیران بود؛ چه بخوانم؟! من؟ من خواندن نمی دانم ای ملک... جبرئیل بال و پر گشود: بخوان محمد بخوان دردانه ی أرض و سماء؛ بخوان به نام پروردگاری که تورا آفرید... و محمد خواند... "إقرأ باسم ربکَ الذی خلق..." آنگاه از کوه پایین آمد و خداوند به کوه ها و صخره ها امر کرد دردانه اش را سلام و درود دهند؛ محمد از کنار هرکدام که می‌گذشت صدای آشنایی به گوشش می رسید: [ألسلام علیک یا ولی الله ألسلام علیک یا امین الله... 🌿] پس از سالها فرستاده ای آمده بود تا خاتمه دهد رسالت تمام انبیاء پیشین خود؛ و بشود نگین انگشتری رسالت... محمد خاتم الانبیاء بود و چه زیبا خاتمه ای... و اینگونه بعثت آغاز شد؛ و جهان از تاریکی و سیاهی خود بیرون آمد؛ و محمد؛ محمد شد... مبارک باد این برانگیختگی بر ما ریزه خواران سفره ی رسول الله... 🍃🌈 @behesht_e_khane
به جز ظاهرش که کمی معقول و زیبا بود هیچ جذابیت دیگری برایم نداشت حتی اجرایش را هم نمی پسندیدم ؛ علاقه ای هم به پیگیری حاشیه های زندگی اش نداشتم. دروغ چرا اما تا دیشب صفحه ی اینستاگرامش راهم نداشتم... و در کل شخصیت جالبی برایم نبود؛ از وقتی خبر رفتنش با حواشی اطرافش به گوشم خورده در شوک عجیبی هستم... شنیده بودم دختری دارد به اسم گندم و حالا مدام با خودم تکرار میکنم گندم؛ گندم؛ گندم... و یتیم شدنش مزه ی تلخی عجیبی دارد... دیشب که یکی از رفقا فیلم تبریک عیدش را که در پیج اینستایش شیر کرده بود؛ برایم فرستاد دلم ریخت... نه که بخواهم از این هوچی بازی های رسانه ای در بیاورم ها نه! اما عجیب نیست؟ چندسال بود داشتیم قضاوتش میکردیم؟ حواشی زندگی اش؛راست یا دروغ‌؛ را چقدر جار زدیم و در بوق و کرنا کردیم؟ چرا فکر می‌کردیم می‌توانیم قضاوتش کنیم و خودمان پاک و معصومیم و زندگیمان هیچ نقطه ی سیاهی برای قضاوت ندارد ؟ هیچوقت شخصیت جذابی برایم نداشت؛ اما رفتنش به این شکل و اینقدر ناگهانی برایم عجیب تلخ و پر حرف شد... آدمیزاد به چه چیز خود غره می‌شود که اینجور به خودش اجازه می‌دهد زندگی یک نفر را تا این حد تحت فشار بگذارد؟ یک آدم حتی پر از گناه بازهم آدم است! حق زندگی دارد! بخدا که ما قاضی نیستیم چرا ادعای مسلمانی میکنیم و بعد فراموش می‌کنیم مسلمانی همان انسان بودن است؟ خوب یا بد درست یا غلط حلال و حرام و هرچیز دیگر؛ زندگی خودش است!!! ما اگر نمی‌توانیم برای اصلاح زندگی دیگران کاری کنیم برای چه به خودمان اجازه می‌دهیم دهان باز کنیم و آبروی دیگری را ملعبه ی دست خودمان و این و آن کنيم؟ از کجا معلوم که شب قبلش توبه نکرده و تصمیم به اصلاح زندگی اش نگرفته است؟ تا کی میخواهیم آدم هارا بگذاریم روی میز و زندگيشان را کالبد شکافی کنیم و با بزرگ کردن و قضاوت عیب هایشان؛ بوی تعفن گناه ها و اشتباه های خودمان را دفن کنیم؟ مگر قرار است چند روز در این دنیا نفس بکشیم که اینجور به خودمان اجازه می دهیم هوای زمین را با قضاوت ها و بی رحمی هایمان مسموم کنیم؟ با خودمان فکر کرده ایم اگر یک درصد احتمال داده شود که پر کشیدنش به خاطر فشارهای روانی و قضاوت های ما بوده؛ یتیم شدن دخترکش تقصیر ماست و باید جواب زندگی سختی که از این به بعد باید بدون مادرش تجربه کند را بدهیم؟ بس نیست اینهمه قضاوت؟ اینهمه بی رحمی؟ چند کودک دیگر باید مادر یا پدرشان را از دست بدهند و زندگی‌شان تیره و تار شود تا به خودمان بیاییم؟ بیایید کمی سکوت کنیم و به جای قضاوت گناه ها و اشتباهات دیگران؛ کمی هم نفس خودمان را اصلاح کنیم... بیایید برای یک بار هم که شده با آدمها مهربان باشیم:) @behesht_e_khane