حسرت به دل ماندم به من مادر نگفتی رفتی مواظب باش از نیزه نیفتی💔

❥⦙ أحبُّكَ، بقلب لايرى سواك ملاذًا. ⥂«دوستَت دارم، با قلبی که فقط ⥂ تُو را پناهگاه می‌بیند.»

🖇♥️

حبیب غاب عینی و جسمی و عن قلبی حبیبی لا یغیب...» اگرچه کسی که دوستش داشتم از کنارم رفته است اما هرگز از قلبم بیرون نخواهد رفت.✨🖤 دیوان‌الامام‌علی(علیه‌السلام)؛صفحه‌ی۸۹ #عاشقانه‌های‌امیرالمومنین‌درفراق‌فاطمه‌اش @beheshte_too128

به مزار فاطمه‌اش نگاه می‌کرد و با خود می‌گفت: «تو چنان در دل علی جای گرفته‌ای که هرگز فراموش نمی‌شوی.. عشق تو در دل علی با شیر عجین شده، و با جان به در رود(:❤️‍🩹» - معانی‌الاخبار، ص۸۵

و أنا القَلیلُ الذي کثَرتَه و منم اندکی که بسیارش فرمودی...💚

«أحبَّك.. ‏ومن حُبك نسيت كُل أوجاعي.» دوستت دارم و از دوست داشتن توست که تمام دردهایم را فراموش کردم. #سلام‌اربابم

اشد ساعت بنی آدم، همان ساعتی است که ملک‌الموت وارد می‌شود. برای آن ساعت آماده هستی؟ هر غروب حضرت ملک‌الموت وارد می‌شود و فقط با کسانی سروکار دارد که "نمازشان‌ را اول وقت بخوانند" زیرا هنگام قبض روح، فقط با آن‌ها در صلح است و به آن‌ها تلقین شهادت می‌دهد!... +آیت‌الله حق‌شناس فرمودن!

آیت اللّٰه آقا حسین قمی(ره): گمان نمیکنم آن بهشت برینی که ذات الهی در قرآن توصیف فرموده است لذتش مثل لذتی باشد که انسان در حرم سیدالشهداء(؏) احساس میکند ..

- با آنان که نا امیدت نموده بودند چگونه تا کردی؟ +هیچ گذشتم،‌ انگار که هرگز نبوده‌اند!🩶

باشه ولی این مداحی خیلی قشنگه (:🫀

آدم از صبر ِ خودش حیرت میکند چه حوصله ای داری انسان؛ رها کن، رها شو!

✨🌱

گاهی علی(ع) اینگونه فاطمه (س) را خطاب میکرد : ای همه آرزوی من✨ #مظلوم‌مادر🖤

آیت اللّٰه بهجت(ره): دنیاپرستان را بنگرید که به چه دل بسته اند و بر سر چه با هم نزاع دارند؛ به دنیایی از کاغذ، مقوا و خانه عنکبوت ..

| لا أجِدُ مَفَرّاً إلّا الحُسَین | من جز حسین(ع) راهِ گریزی نمیبینم

أي مأوى أكثر أمانًا من ذراعيك؟ کدام پناهگاه از آغوش تو امن‌تر است؟ #حسین‌من

_

میگم آدم اگه چیزی رو دلش بخواد ولی ازش دور باشه:) باید چیکار کنه؟!👨🏾‍🦯

مرا کمی به آغوش بکش و برای همیشه عزیزم‌حسین💔

و خوشا به‌ حال‌ کسی‌ که بخاطر گناهانی‌ که‌ مرتکب‌ شده گریه‌ می‌کند‌ و‌ پشیمان‌ است... +از فرمایشات مولی الموحدین!

عمار! آن‌گاه که فاطمه را بر محل غسل نهادم؛ به پهلوی شکسته‌اش نظر کردم و دیدم‌ که مسمار در سینه‌اش فرو رفته بود؛ کمرش از کتک کبود شده بود، دلم گرفت.. عمار! هیچ‌چیز چنان قلبم را به درد نیاورد که دانستم فاطمه از ترس این‌که مبادا زندگی بر من زهر شود، زخم‌هایش را از دیدگانم پنهان می‌کرد! - 📚کتاب'موسوعةالکبري‌عن‌فاطمة‌الزهراء

به جرئت میتونم بگم متنای این کانالو هیچ جا پیدا نمیکنین! منبع شعرهای مذهبی، آیه‌گرافی منبع متن‌های عربی_فارسی🤍🪴

وتا روزی که دوباره تورا ملاقات کنم مدام برایت خواهم نوشت...💌🖇

بسم‌الله🌱