بهشت خانواده💞
#دختر_شینا #رمان #قسمت_شصت و دوم تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور بود. کمی
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_شصت و سوم
با اوقات تلخی گفت: «من درد می کشم، تو تحمل نداری؟! جان من قدم! زود باش دارم از درد می میرم.»
دوباره سنجاق را به کبودی پشتش نزدیک کردم. اما باز هم طاقت نیاوردم. گفتم: «نمی توانم. دلش را ندارم. صمد تو را به خدا بگیر خودت مثل آن ده بیست تا درش بیاور.»
رفتم توی حیاط. بچه ها داشتند بازی می کردند. نشستم کنار باغچه و به نهال آلبالوی توی باغچه نگاه کردم که داشت جان می گرفت.
کمی بعد آمدم توی اتاق. دیدم صمد یک آینه دستش گرفته و روبه روی آینة توی هال ایستاده و با سنجاق دارد زخم پشتش را می شکافد. ابروهایش درهم بود و لبش را می گزید. معلوم بود درد می کشد. یک دفعه ناله ای کرد و گفت: «فکر کنم درآمد. قدم! بیا ببین.»
خون از زخم پایین می چکید. چرک و عفونت دور زخم را گرفته بود. یک سیاهی کوچک زده بود بیرون. دستمال را از دستش گرفتم و آن را برداشتم. گفتم: «ایناهاش.»
گفت: «خودش است. لعنتی!»
دلم ریش ریش شد. آب جوش درست کردم و با آن دور زخم را خوب تمیز کردم. اما دلم نیامد به زخم نگاه کنم. چشم هایم را بسته بودم و گاهی یکی از چشم هایم را نیمه باز می کردم، تا اطراف زخم را تمیز کنم. جای ترکش اندازة یک پنج تومانی گود شده و فرو رفته بود و از آن خون می آمد. دیدم این طوری نمی شود. رفتم ساولن آوردم و زخم را شستم. فقط آن موقع بود که صمد ناله ای کرد و از درد از جایش بلند شد. زخم را بستم. دست هایم می لرزید. نگاهم کرد و گفت: «چرا رنگ و رویت پریده؟!»
بلوزش را پایین کشیدم. خندید و گفت: «خانم ما را ببین. من درد می کشم، او ضعف می کند.»
کمکش کردم بخوابد. یک وری روی دست راستش خوابید. بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند. مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد. انگار گرسنه بود. به صمد نگاه کردم. به همین زودی خوابش برده بود؛ راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده.
مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود. بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت. عصرها دوست هایش می آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده شهدا به دیدن آن ها می رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می رفت و برای مردم و دانش آموزان سخنرانی می کرد. وضعیت جبهه ها را برای آن ها بازگو می کرد و آن ها را تشویق می کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده خودش شروع کرده بود. چند ماهی می شد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همه جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمی داشت.
نزدیک بیست روزی از مجروحیت صمد می گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
از تعجب دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود.
گفتم: «با این اوضاع و احوال؟!»
خندید و گفت: «مگر چطوری ام؟! شَل شدم یا چلاق. امروز حالم از همیشه بهتر است.»
گفتم: «تو که حالت خوب نشده.»
لنگان لنگان رفت بالای سر بچه ها نشست. هر سه شان خواب بودند. خم شد و پیشانی شان را بوسید. بلند شد. عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: «قدم جان! کاری نداری؟!»
زودتر از او دویدم جلوی در، دست هایم را باز کردم و روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: «نمی گذارم بروی.»
جلو آمد. سینه به سینه ام ایستاد و گفت: «این کارها چیه خجالت بکش.»
گفتم: «خجالت نمی کشم. محال است بگذارم بروی.»
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#سخن_پدرانه
#امام_خامنه_ای
✅ در مدت خدمت و مسئولیت، غایب از خانواده نباشید
🔺بنده عقیدهام این است، جدّاً عقیدهام این است که ضمن اینکه پُرکاری و تلاش فراوان خواهید داشت، به مسائل خانوادهی خودتان هم برسید؛ من به همه این توصیه را میکنم که به خانوادهتان حتماً رسیدگی کنید؛ جوری نباشد که در مدّت خدمت و مسئولیّت، غایب از خانواده باشید.
🕰️ ۱۴۰۰/۰۶/۶
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_صوتی
💠شاه کلید تربیت فرزندان
💠حجت الاسلام عالی
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
بهشت خانواده💞
#سبک_زندگی درس سی و نهم 💐🙏 🔷امیرالمومنین علی علیه اسلام می فرمودند: 💫و إِنِ اِسْتَطَعْتَ أَلاَّ
#سبک_زندگی
#درس_چهلم 💐🙏
💠میدونید شرافت کسی که در کاسبی دزدی میکنه خیلی بیشتره از کارمندی که بخواد رشوه بگیره و نذاره کسب و کار پیش بره؟
👈"مطفف" یکیش کم فروشی تو کارمندیه
🔶کم میذاره تو کار
وقتی که شخصی خودش رو اجیر میکنه مزد بگیره کارمند بشه کارگر بشه
همونقدر بهش میدن که خودش میخواست تجارت بکنه
💫فقال: لایؤاجر نفسه ولکن یسترزق الله عزوجل ویتجر
میفرماید بره روزیشو از خدا بگیره و تجارت کنه
💫
کسی که میتونه خودش پول دربیاره بره کارمند بشه روزی بگیر بشه 👈🏻روزی خودش رو بسته
خدا میگه ریسک نکردی؟
بستی خودتو به دست کارفرما؟
برو دیگه روزیت بسته س
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
#سبک_زندگی
ادامه #درس_چهلم 💐🙏
💠امام رضا علیه السلام در کتاب کافی شریف می فرمایند:)
🔻هر کی کارو کسبش خوب بشه 90درصدش اخلاقیاتشم خوب میشه
🔻روحیاتشم خوب میشه
🔻معنویتشم خوب میشه خیالت راحت باشه
اون چرت و پرتایی که میگن که آقا برن توکار مالی خراب میشن رو بریز دور
🔷امام رضا علیه السلام می فرماید:
کسی که میره پول در بیاره برای خونوادش پاداشش نزد خداوند متعال بالاتر از کسی است که در راه خدا جنگ میکند
والا بخدا در جریان یادواره های دفاع مقدس چندتا جایزه به کارآفرین ها هم باید بدن در کنار خانواده های شهدا. مگر کم کاریه !؟
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020