بهشت خانواده💞
#دختر_شینا #رمان #قسمت_دوازدهم من ماندم و صمد. کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه ه
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_سیزدهم
خدیجه دلداری اش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعی ست. کمی
بگذرد، به تو علاقه مند می شود. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.»
صمد بعد از اینکه چایش را خورد، رفت. به خدیجه گفتم: «از او خوشم نمی آید. کچل است.» خدیجه خندید و گفت: «فقط مشکلت همین است. دیوانه؟! مثل اینکه سرباز است. چند ماه دیگر که سربازی اش تمام شود، کاکلش درمی آید.»
بعد پرسید: «مشکل دوم؟!»
گفتم: «خیلی حرف می زند.»
خدیجه باز خندید و گفت: «این هم چاره دارد. صبر کن تو که از لاکت درآیی و رودربایستی را کنار بگذاری، بیچاره اش می کنی؛ دیگر اجازه حرف زدن ندارد.»
از حرف خدیجه خنده ام گرفت و این خنده سر حرف و شوخی را باز کرد و تا دیروقت بیدار ماندیم و گفتیم و خندیدیم.
چند روز بعد، مادر صمد خبر داد می خواهد به خانة ما بیاید.
عصر بود که آمد؛ خودش تنها، با یک بقچه لباس. مادرم تشکر کرد. بقچه را گرفت و گذاشت وسط اتاق و به من اشاره کرد بروم و بقچه را باز کنم. با اکراه رفتم نشستم وسط اتاق و گره بقچه را باز کردم. چندتایی بلوز و دامن و پارچة لباسی بود، که از هیچ کدامشان خوشم نیامد. بدون اینکه تشکر کنم، همان طور که بقچه را باز کرده بودم، لباس ها را تا کردم و توی بقچه گذاشتم و آن را گره زدم.
مادر صمد فهمید؛ اما به روی خودش نیاورد. مادرم هی لب گزید و ابرو بالا انداخت و اشاره کرد تشکر کنم، بخندم و بگویم که قشنگ
است و خوشم آمده، اما من چیزی نگفتم. بُق کردم و گوشة اتاق نشستم.
مادر صمد رفته بود و همه چیز را برای او تعریف کرده بود. چند روز بعد، صمد آمد. کلاه سرش گذاشته بود تا بی موی اش پیدا نباشد. یک ساک هم دستش بود. تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و ساک را داد دستم و گفت: «قابلی ندارد.»
#ادامه_دارد
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
💧🌷
از آیت الله سید علی قاضی (ره) دستور العملی برای شب ۲۳ ماه رمضان المبارک وارد شده است:
🌟شب ۲۳ ماه مبارک رمضان، زمانی که شب از نیمه گذشت، در حالیکه شخص
نه گرسنه، نه از زیاد خوردن سنگین باشد، با وضو و رو به قبله، سر به سجده گذاشته
و این ذکر را ۲۲۵ بار تکرار نماید:
" یا طُهرُ یا طاهرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهار "
💧🌷
وقتی این ذکر گفته می شود، ملائکه نازل می شوند و در همان حالی که ذاکر سر به سجده دارد،
با آب رحمت الهی جان و وجودش را از غبار معاصی و کدورت توجّه به عالم کثرت می شویند و ان شاء الله به
طهارت باطنی و درونی راه پیدا می کند.
بهشت خانواده💞
#سبک_زندگی 📣📣📣 دوستان من ، وخصوصا جوونها اگه خواستيد تمرين خودتونو براي يک ادب ، براي سبک زندگي
#سبک_زندگی
درس بیست و سوم 💐🙏🙏
از زمان بیدار شدن از خواب گفتیم
تمرین دادیم . مهمه! فوق العاده مهمه
کسي که بلد نيست درست از خواب بيدار بشه
برم نماز صبح رو باهاش دعوا کنم ؟
بهش بگم اي بي ايمان .. ای ..
بابا اين اصلا تمرين نکرده ضبط النفس رو
✅بهترين ادب چيه؟
ضبط النفس ( کنترل هیجان )
ضبط النفس رو تمرين نکرده ، دين بهش بگي ، خب دعواش ميشه با دين
✅اول ضبط النفس رو بايد تمرين بکنه
┄┅─✵💝✵─┅
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
#سبک_زندگی
💠خدمت مادران محترم عرض کنم
در ضبط النفس ؛ مادرها نقش کلیدی دارن
چجوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
👈خب مهمترين کنترل ، #کنترل_زبانِ ✅
ببين ، آدرسا رو من دارم ميدماااا
👈ماماني که عصباني بشه منفي حرف بزنه ،زده داغون کرده بچه ها رو!!!!
بچه ، ميفهمه ‼️
احساساتش ، وعاطفه ش جوش خورده با مادر ☺️
🔺ميفهمه مادر عصباني شد 👈ميبينه ، لبخند زده
👈بجاي اينکه بد وبيراه بگه👌👌
✅مادر يک کلمه مثبت بگه در خشم ،در ناراحتی !!!و کنترل کنه خودش رو!!!!
خيلي عاليه ..
بچه شما گل خواهد شد ☺️
با توجه به درس امروز
دو تا کار گفتیم ،باید انجام بشه👌👌👌
اولا سحر بيدار بشیم👌اگر شخصی اهل دین و نماز شب باشه که نماز شب میخونه. قرآنی میخونه
اگر هم اصلا کسی اهل دین نباشه میتونه
بلند شه مطالعه کنه ، اصلا کارهاي عقب مونده اش رو انجام بده .. ✅
دوم اینکه خودمون رو در مواقع عصبانیت کنترل کنیم ،عصبانی نشیم.😌
┄┅─✵💝✵─┅
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
1_997179972.mp3
11.37M
#اسرار_روزه ۱۸
🔅 حکمت ؛ تعلیمِ مستقیم خداست!
علمی است که خداوند مستقیماً به قلب انسان نازل میکند.
☜ دریافت #حکمت ؛ درگروی خویشتنداری در دو بخش زیر است؛
۱ ـ شکم
۲ ـ کلام
#استاد_شجاعی 🎤
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
بهشت خانواده💞
منبرهای مجازی شماره سیزدهم 🌴آجرک الله یا بقیة الله🌴 ▪️ویژه ایام شهادت مولای متقیان امیرالمومنین
ادامه...
🌴ادامه گزارش اصبغ بن نباته از لحظات پایانی عمر شریف امیرالمومنین علیه السلام و بیان چند حدیث عجیب از زبان حضرت علیه السلام ؛
🌴فرمود:
مى خواهى حديث ديگرى اضافه كنم؟
عرض كردم:
آرى، خداوند، از خيرات فراوانش بر شما بيفزايد.
🌴فرمود:
روزى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در يكى از كوچه هاى مدينه با من ديداركرد، من غمگين بودم به گونه اى كه آثار حزن و اندوه از چهرهام پيدا بود.
🌴آن حضرت رو به من كرد و فرمود:
اى ابا الحسن! تو را غمگين مى بينم، آيا مى خواهى حديثى براى تو بگويم كه هرگز محزون نشوى؟
عرض كردم: آرى.
🌴فرمود:
وقتى روز قيامت فرا مى رسد، خداوند منبرى بلندتر از منبر پيامبران و شهيدان براى من قرار مى دهد، آنگاه به من دستور مى دهد تا بر فراز آن بالا روم،
سپس به تو دستور مى دهد كه يك پله پايين تر از من صعود كنى.
آنگاه به دو فرشته امر مى كند كه يك پله پايين تر از تو بنشينند، موقعى كه همه بالاى آن منبر قرار گرفتيم هيچ كس از پيشينيان و آخرين نمى ماند جز آنكه همه در پيرامون آن حاضر مى شوند
🌴يكى از فرشتگانى كه پايين تر از تو نشسته فرياد مى زند:
اى مردم! هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد، و هر كه مرا نمى شناسد اينک خودم را معرّفى مى نمايم.
من رضوان، خازن بهشت هستم، آگاه باشيد! خداوند به احسان، كرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا كليدهاى بهشت را به حضرت محمّد صلى الله عليه وآله واگذار نمايم،
و ایشان به من دستور داد تا آنها را در اختيار على بن ابى طالب عليه السلام قرار دهم، پس شما در اين امر گواهى داده و شاهد باشيد.
🌴آنگاه فرشته اى كه پايين تر از او بوده بر مى خيزد و چنان فرياد مى زند كه همه جمعيّت صداى او را مى شنوند، و مى گويد:
اى مردم! هر كه مرا مى شناسد كه مى شناسد، و هر كه مرا نمى شناسد من هم اكنون خودم را معرّفى مى نمايم،
من مالک، خازن دوزخ مى باشم،
آگاه باشيد!
همانا خداوند به احسان، كرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا كليدهاى دوزخ را به حضرت محمّد صلى الله عليه وآله واگذار نمايم، وایشان به من دستور داد تا آنها را در اختيار علىّ بن ابى طالب قرار دهم
، پس شما در اين امر گواهى داده و شاهد باشيد.
🌴در اين هنگام على عليه السلام كليدهاى بهشت و دوزخ را مى گيرد.
🌴سپس رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
اى على! پس از آن تو از دامن من، وخاندانت از دامان تو و شيعيانت از دامان خاندانت مى گيرند.
🌴على عليه السلام مى فرمايد:
من دستانم را بر هم زدم و گفتم: اى رسول خدا! به سوى بهشت مى رويم!
پيامبر خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: آرى، سوگند به پروردگار كعبه!
◾️▪️اصبغ گويد:
من در آن حال از مولايم جز اين دو حديث را نشنيدم،
حضرت صلوات الله عليه اين سخنان زيبا و دلنشين را فرمود و آنگاه روحش به سوى معبودش پر كشيد.
(بحار الأنوار، ج ۴۰ ص ۴۴).