1_1129150342.mp3
8.25M
💫 #در_رکاب_حسین ۱
#با_دقت_گوش_بدیم
شب اول؛
حسین علیهالسلام، به همراه تمام خاندانش، از شاهراه بسمت مکّه براه میافتد!
مسیر حرکت او، هنوز در بطن تاریخ باز است؛
و ما خواه ناخواه مجبور به عبور از آنیــم!
شاهــراه زندگیِ ما کجاست؟
و کورهراه کجا؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم کننده: امید اردلان
▪️آهنگساز: یحیی عباسی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
کاری از واحد موسیقی منتظران منجی عج
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
1_1130578804.mp3
8.24M
🔳 #ترکی #سینه_زنی #شب_دوم #محرم
🌴کربلا گوزلرین آیدین
🌴ساربان یولدان یتیشدی
🎤 #مهدی_رسولی
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#حدیث_عشق
💠🔹امام رضا علیهالسلام فرمودهاند:
《كانَ أبی علیهالسلام إذا دَخَلَ شَهرُ الُمحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا وَ كانَتِ الكَآبَهُ تَغلِبُ علَيهِ حَتّى تَمضِیَ عَشرَةُ أيّامٍ، فإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلکَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وَ حُزنِهِ وَ بُكائهِ وَ يَقولُ: هُوَ اليَومُ الَّذی قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ علیهالسلام》
🚩 چون ماه محرم می رسید
کسی پدرم را خندان نمیدید
و غم و افسردگی بر او غلبه مییافت
تا آنکه ده روز از محرم میگذشت
روز دهم محرم که میشد آن روز
روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود
📗 امالی صدوق، صفحه ۱۱۱
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
1_1130525957.mp3
8.19M
💫 #در_رکاب_حسین ۲
شب دوم؛
✍ ماجرای حرکت امام "،از مکه به سمت کوفه؛ آزمونی به وسعت تاریخ است!
آزمونی میان عقل و عشق ...
این آزمون را چه بخواهیم، چه نخواهیم، باید از میدانش رد شویم!
حتماً باید رد شویم!
💥 حالا ما به کدام جانب میرویم؟ جانب عقل؟ یا جانب عشق؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم کننده: امید اردلان
▪️آهنگساز: یحیی عباسی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
کاری از واحد موسیقی منتظران منجی عج
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
بهشت خانواده💞
#دختر_شینا #رمان #قسمت_پنجاه و چهار آن شب همین که دراز کشیده بودم، وضعیت قرمز شد و بلافاصله پدافنده
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_پنجاه و پنج
گفتم: «نه، نگران بچه ها بودم. آمدم سری بزنم و بروم.»
گفت: «خوب، حالا تو بمان پیش بچه ها، من می روم.»
اشک هایم را دوباره با چادر پاک کردم و گفتم: «نه، نمی خواهد تو زحمت بکشی. دو نفر بیشتر به نوبتم نمانده. خودم می روم.»
بچه ها را گذاشت زمین. چادرم را از سرم درآورد و به جارختی آویزان کرد و گفت: «تا وقتی خانه هستم، خرید خانه به عهدة من.»
گفتم: «آخر باید بروی ته صف.»
گفت: «می روم، حقم است. دنده ام نرم. اگر می خواهم نان بخورم، باید بروم ته صف.»
بعد خندید.
داشت پوتین هایش را می پوشید. گفتم: «پس اقّلاً بیا لباس هایت را عوض کن. بگذارکفش هایت را واکس بزنم. یک دوش بگیر.»
خندید و گفت: «تا بیست بشمری، برگشته ام.»
خندیدم و آمدم توی اتاق. صورت بچه ها را شستم. لباس هایشان را عوض کردم. غذا گذاشتم. خانه را مرتب کردم. دستی به سر و صورتم کشیدم. وقتی صمد نان به دست به خانه برگشت، همه چیز از این رو به آن رو شده بود. بوی غذا خانه را پر کرده بود. آفتاب وسط اتاق پهن شده بود. در و دیوار خانه به رویمان می خندید.
فردا صبح صمد رفت بیرون. وقتی برگشت، چند ساک بزرگ پلاستیکی دستش بود. باز رفته بود خرید. از نخود و لوبیا گرفته تا قند و چای و شکر و برنج.
گفتم: «یعنی می خواهی به این زودی برگردی؟!»
گفت: «به این زودی که نه، ولی بالاخره باید بروم. من که ماندنی نیستم. بهتر است زودتر کارهایم را انجام بدهم. دوست ندارم برای یک کیلو عدس بروی دم مغازه.»
بعد همان طور که کیسه ها را می آورد و توی آشپزخانه می گذاشت، گفت: «دیروز که آمدم و دیدم رفته ای سر صف نانوایی از خودم بدم آمد.»
کیسه ها را از دستش گرفتم و گفتم: «یعنی به من اطمینان نداری!»
دستپاچه شد. ایستاد و نگاهم کرد و گفت: «نه... نه...، منظورم این نبود. منظورم این بود که من باعث عذاب و ناراحتی ات شدم. اگر تو با من ازدواج نمی کردی، الان برای خودت خانة مامانت راحت و آسوده بودی، می خوردی و می خوابیدی.»
خندیدم و گفتم: «چقدر بخور و بخواب!»
برنج ها را توی سینی بزرگی خالی کرد و گفت: «خودم همه اش را پاک می کنم. تو به کارهایت برس.»
گفتم: «بهترین کار این است که اینجا بنشینم.»
خندید و گفت: «نه... مثل اینکه راه افتادی. آفرین، آفرین. پس بیا بنشین اینجا کنار خودم. بیا با هم پاک کنیم.»
توی آشپزخانه کنار هم پای سینی نشستیم و تا ظهر نخود و لوبیا و برنج پاک کردیم. تعریف کردیم و گفتیم و خندیدیم.
بعد از ناهار صمد لباس پوشید و گفت: «می خواهم بروم سپاه. زود برمی گردم.»
گفتم: «عصر برویم بیرون؟!»
با تعجب پرسید: «کجا؟!»
گفتم: «نزدیک عید است. می خواهم برای بچه ها لباس نو بخرم.»
یک دفعه دیدم رنگ از صورتش پرید. لب هایش سفید شد. گفت: «چی! لباس عید؟!»
من بیشتر از او تعجب کرده بودم. گفتم: «حرف بدی زدم!»
گفت: «یعنی من دست بچه هایم را بگیرم و ببرم لباس نو بخرم! آن وقت جواب بچه های شهدا را چی بدهم. یعنی از روی بچه های شهدا خجالت نمی کشم؟!»
گفتم: «حالا مگر بچه های شهدا ایستاده اند سر خیابان ما را ببینند! تازه ببینند. آن ها که نمی فهمند ما کجا می رویم.»
#ادامه_دارد
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
1_1131856882.mp3
7.82M
🔳 #واحد #ترکی #شب_سوم #محرم
🌴خرابده قراریمی
🌴بو آغشام انتظار آلیب
🎤 #مهدی_رسولی
👌#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#حدیث_عشق
💠 امام صادق (ع) فرمودند :
به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد .
📘 کامل الزیارات ، ص ۲۶۷
🔷#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
1_1131835635.mp3
9.37M
💫 #در_رکاب_حسین ۳
شب سوم؛
آدمها میآیند و میروند،
امّا حتماً از میدان آیهی "یوم ندعوا کلّ اُناسٍ بأمامهم" رد میشوند ...
حتماً باید که رد شوند ❗️
عاشورا، میدان آزمون این آیه بود!
ما در این میدان به کدام جانب میرویم؟
به جانب امام یا ....؟
▪️با خوانش: مژده لواسانی
▪️به قلم: حاتمه سیدزاده
▪️تنظیم کننده: امید اردلان
▪️آهنگساز: یحیی عباسی
▪️طراح: محمدحسین ثباتی
کاری از واحد موسیقی منتظران منجی عج
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
گفتم: دارم از استرس میمیرم😞 گفت: یہ ذڪر بهت میگم هر بار گیر ڪردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهیڪار ِمنم همین باز ڪرد💔 (آخہ خودشم بہ سختـی اجازهی خروج گرفت) گفتم: باشہ داداش بگو، گفت: تسبیح داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
حتمـا سہ سـالہی ارباب نظر میڪنہ، منتظرتم و قطع ڪردم
چشممو بستم شروع ڪردم:
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها
الهی بالرقیہ سلاماللهعلیها...✨
۱۰تا نگفتم ڪہ یهو گفتن: این پنج نفـر آخرین لیستہ، بقیہاش فـردا‼️، توجہ نڪردم همینجور ذڪر میگفتم ڪہ یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترڪید با گریہ رفتم سمت خونہ حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درستشد😭، اشڪ تو چشمش حلقہ زد و گفت: "الهی بالرقیہ سلام الله علیها"...
#شهید_حسین_معزغلامـی 🌺
#محرم
🌷شادی روح شهدا صلوات🌷
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
1_1132730312.mp3
6.18M
🖤 السلام علیک یا اباعبدالله
شب ۴ #محرم
(حر و دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها)
🎤حاج محمود کریمی
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#حدیث_عشق
🏴 اشک بر حسین، گناهان بزرگ را فرو می ریزد.
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
بهشت خانواده💞
#عناصر_انتظار #جلسه_پنجاه_و_هفتم بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان ✋ روزتون بخیر 🌹 دلتون شادب
#عناصر_انتظار
#جلسه_پنجاه_و_هشتم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر مهدی مداران عزیز .
امیدوارم دلتون شاد با یاد امام زمان عج
اعضا و جوارحتون سالم با تلاش برای امام زمان عج
و نگاهتون زیبا با عنایت خاص صاحب الزمان عج .
جلسه قبل تا اینجا گفتیم که 👇👇👇
شما خودتونو باید اینجوری تمرین بدی،
و بگی آقا مارو ببرید تو یه محیط هایی،
اون روحیه مستقل رو که ازش صحبت کردیم ،پیدا بکنیم.
اینها در ظهور حضرت بسیار کمک میکنه.
اگر اجبار و زوری نباشد هیچکس هیچکاری را که نمی خواهد انجام نمی دهد!!!
کی گفته این رو ؟؟ من اینو قبول ندارم.☹️
ممکن است حتی عبادت را فراموش کند؟؟
بنده این رو قبول ندارم.
عبادت دستور زوری خداست.
آدما دوست دارن دستور زوری خدارو بشنون اگه متعادل باشن.✅✅
❎🌀❎🌀❎🌀❎
دوتا آدم یکم عاشق ومعشوق نسبت به هم میشن ❤️،یه کمی 👌.
یکیش میگه به من بگو چی میخوای برم بخرم،😊
اون یکی میگه نه تو بگو چی میخوای ؟؟؟میگه نه تو بگو.☺️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بابا تو چرا اینقدر دنبال اینی که دستور گوش بدی ؟😠
میگه عشقه دیگه..😌
دستور گوش کردن بی دلیل تو وجود انسان جاش هست.✅
سوال❓❓❓
چه جوری باید تربیت کنیم تا به این نقطه برسیم؟؟؟
سه تا هفت سال ما از اول زندگیمون داریم .
هفت سال اول☝️
پدر ومادر طبق دستور پیامبر گرامی اسلام،
باید به بچه محبت بکنن ومثل غلام باشن مقابل ارباب.
هفت سال اول بچه باید محبت ببینه.😘
✅✅✅✅✅✅
هفت سال دوم✌️
پدر ومادر باید به بچه دستور بدن.
✅✅✅✅✅✅
هفت سال سوم✌️☝️
باید نسبت به بچه مشاور باشن درسته ؟؟
❓👇❓👇❓👇❓👇❓👇❓
در هفت سال اول چی درست میشه؟
در هفت سال دوم چی درست میشه؟
در هفت سال سوم چی درست میشه؟
مارفتارهایی که داریم
سه جوره👇👈👆
رفتار هایی که دلمون میخواد براساس ⬅️تمایله.
رفتارهایی که تشخیص میدیم
براساس ◀️آگاهیمونه
رفتار هایی که تکلیفیه ،
نه تمایل داریم نه تشخیص دادی ❌
دستور دادن باید اجرا کنی✅
همه ما این سه نوع رفتار رو تو زندگیمون لازم داریم.
❎🌀❎🌀❎🌀❎🌀
آدم متعادل اینه که ...
بهجاش بتونه رفتارِ طبق تمایل انجام بده.
بهجاش بتونه رفتارِ طبق تکلیف انجام بده .
بهجاش بتونه رفتارِ طبق تشخیص انجام بده.
آدمی که نامتعادله ◀️ یه دفعه ای تکلیف گریز میشه.
آدمی که نامتعادله ◀️ یه دفعه ای تمایل گریز میشه.
بعضی از جوونا رو دیدی،؟؟ بلدنیستن ،
نمیشناسن چی دوست دارن.🙃🙂
میگه این لباس خوبه؟؟از تووو می پرسه.😐
تو خوودت چی؟؟خودت خوشت میاد؟؟
میگه من نمیدونم ازچی خوشم میاد.😳
این فقط دنبال اینه که دیگران بهش نظر بدن.
خودش تمایل خودش رو هم نمیتونه ارضاء بکنه.
گاهی حیای بیجا ناشی از همین بیماریه.
بعضی ها هم قدرت تشخیص ندارن،
نمیتونه طبق تشخیص رفتار انجام بده،
فقط دوست داره طبق تمایل رفتار انجام بده.
خب اینجور بیماری ها رو نگاه کنید.
وقتی پدر ومادر
تو هفت سال اول☝️
(اینا حرفای کلیدیه هااا) به بچه خوب
محبت کردند ⬅️ تمایلات بچه تعادل پیدا میکنه.
تو هفت سال دوم✌️
خوب بهش دستور دادند ⬅️ بچه تکلیف پذیر میشه.
تو هفت سال سوم✌️☝️
خوب بهش مشاوره دادند ⬅️ تشخیص بچه بالا میره.
بچه تو هفت سال سوم میگه مامان چیکار کنم؟؟؟
من نمیدونم!!!😳
خودت فکر کن.
اینو👆مامانش میگه هااا.
بله بله ،پونزده سالشه،بچه نیست.
بهش بگو خودت فکرکن،
پیامبر فرمود:
نظر بده بذار زمین بخوره ،
پدر ومادرا یقه بچه ها رو چسبیدن،
هیجده سااااالشه، نخوووورری زمین.!!
بابا ولش کن اینو.😆
برا آبرو عزت خودش تو فامیل ودر و همسایه ،بچه رو داره خفه میکنه.😒
ادامه دارد.....
✳️♻️✳️♻️✳️♻️✳️
وصلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020