1_1186062850.mp3
9.79M
🔳 #زمزمه #جاماندگان #اربعین
🌴شوق زیارت است مرا #اربعین رسید
🌴دیگر چه طاقت است مرا #اربعین رسید
➖خدایا به قدمهای خسته خانوم زینب
به دل مضطر خانوم زینب
عجل لولیک الفرج 🤲
🎤 #دکتر_میثم_مطیعی
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
نشد که شب #اربعین حرم باشم😭💔
👤حاجمنصور #ارضی
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#حدیث_عشق
📜امام حسن عسگری علیه السلام :
مومن پنج نشانه دارد :......#خواندن زیارت اربعین .....
لطفا تصویر باز شود.
#اربعین_حسینی_تسلیت_باد
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
💢 اعمال روز #اربعین
❶. «زیارت امام حسین
علیه السلام و زیارت اربعین»
در این روز زیارت امام حسین علیه السلام مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری علیه السلام روایت شده که فرمود:
« علامت مؤمن پنج چیز است،
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن؛
۲- زیارت اربعین؛
۳- انگشتر بر دست راست کردن؛
۴- جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است. »
❷. «غسل اربعین و توبه»
❸. بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹. 70 مرتبه تسبیحات اربعه
❺. بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار
❻. غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله
❼. بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندارم آروم که اربعین شد
خبر داری که عاشقت خونه نشین شد😭
به دل می گفتم میریم زیارت
یه دلخوشی داشتیم و بس آخرش این شد😭
نگو که مهمون نمیخوای مهربون آقا
نگو که بد زائرایی بودیم برات ما😭
خودت بگو بغضمونو کجا بباریم
خودت بگو چیکار کنیم با دل شیدا😭
#اربعینوجاماندگان
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ﮺ام المصائب﮺
🎙 عینصاد
#⃣ #کلیپ #زینب #محرم
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
سلام و ادب
و عرض تسلیت اربعین سرور و سالار شهیدان و آزادگان جهان
حسین ابن علی ابن ابیطالب ارواحنافداه.
پوزش بخاطر غیبتی چندین ماهه
ان شاءالله از امروز در خدمتون هستیم🌷🔅
بهشت خانواده💞
#دختر_شینا #رمان #قسمت_هفتاد چهارم گفت: «خدا کند امام زمان(عج) زودتر ظهور کند تا همه به این آرزو بر
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_هفتاد و پنجم
چند هواپیما در ارتفاع پایین در حال پرواز بودند. ما حتی رها شدن بمب هایشان را هم دیدیم. تنها کاری که در آن لحظه از دستمان برمی آمد، این بود که دراز بکشیم روی زمین. دست ها را روی سرمان گذاشته و دهانمان را باز کرده بودیم. فریاد می زدیم: «بچه ها! دست ها را روی سرتان بگذارید. دهانتان را نبندید.» خدیجه و معصومه و مهدی از ترس به من چسبیده بودند و جیک نمی زدند. اما سمیه گریه می کرد. در همان لحظات اول، صدای گرومپ گرومپ انفجارهای پشت سر هم زمین را لرزاند. با خودم فکر می کردم دیگر همه چیز تمام شد. الان همه می میریم. یک ربعی به همان حالت دراز کشیدیم. بعد یکی یکی سرها را از روی زمین بلند کردیم. دود اتاق را برداشته بود. شیشه ها خرد شده بود، اما چسب هایی که روی شیشه ها بود، نگذاشته بود شیشه ها روی زمین یا روی ما بریزد. همان توی پنجره و لا به لای چسب ها خرد شده و مانده بود. خدا را شکر کردیم کسی طوری نشده. صداهای مبهم و جورواجوری از بیرون می آمد. یکی از خانم ها گفت: «بیایید برویم بیرون. اینجا امن نیست.»
بلند شدیم و از ساختمان بیرون آمدیم. دود و گرد و غبار به قدری بود که به زور چند قدمیِ مان را می دیدیم. مانده بودیم حالا کجا برویم. یکی از خانم ها گفت: «چند روز پیش که نزدیک پادگان بمباران شد، حاج آقای ما خانه بود، گفت اگر یک موقع اوضاع خراب شد، توی خانه نمانید. بروید توی دره های اطراف.»
بعد از خانه های سازمانی سیم خاردارهای پادگان بود. اما در جایی قسمتی از آن کنده بود و هر بار که با صمد یا خانم ها می رفتیم پیاده روی، از آنجا عبور می کردیم؛ اما حالا با این همه بچه و این اضطراب و عجله، گذشتن از لای سیم خاردار و چاله چوله ها سخت بود. بچه ها راه نمی آمدند. نق می زدند و بهانه می گرفتند. نیم ساعتی از آخرین بمباران گذشته بود. ما کاملاً از پادگان دور شده بودیم و به رودخانة خشکی رسیده بودیم که رویش پلی قدیمی بود. کمی روی پل ایستادیم و از آنجا به پادگان و خانه های سازمانی نگاه کردیم که ناگهان چند هواپیما را وسط آسمان دیدیم. هواپیماها آن قدر پایین آمده بودند که ما به راحتی می توانستیم خلبان هایشان را ببینیم. حتم داشتیم خلبان ها هم ما را می دیدند. از ترس ندانستیم چطور از روی پل دویدیم و خودمان را رساندیم زیر پل. کمی بعد دوباره صدای چند انفجار را شنیدیم. یکی از خانم ها ترسیده بود. می گفت: «اگر خلبان ها ما را ببینند، همین جا فرود می آیند و ما را اسیر می کنند.»
هر چه برایش توضیح می دادیم که روی این زمین ها هواپیما نمی تواند فرود بیاید، قبول نمی کرد و باز حرف خودش را می زد و بقیه را می ترساند. ما بیشتر نگران خانمی بودیم که حامله بود. سعی می کردیم از خاطراتمان بگوییم یا تعریف هایی بکنیم تا او کمتر بترسد؛ اما هواپیماها ول کن نبودند. تقریباً هر نیم ساعت هفت هشت تایی می آمدند و پادگان را بمباران می کردند. دیگر ظهر شده بود. نه آبی همراه خودمان آورده بودیم، نه چیزی برای خوردن داشتیم. بچه ها گرسنه بودند. بهانه می گرفتند. از طرفی نگران مردها بودیم و اینکه اگر بروند سراغمان، نمی دانند ما کجاییم. یکی از خانم ها، که دعاهای زیادی را از حفظ بود، شروع کرد به خواندن دعای توسل. ما هم با او تکرار می کردیم. بچه ها نق می زدند و گریه می کردند. کلافه شده بودیم. یکی از خانم ها که این وضع را دید، بلند شد و گفت: «این طوری نمی شود. هم بچه ها گرسنه اند و هم خودمان. من می روم چیزی می آورم، بخوریم.» دو سه نفر دیگر هم بلند شدند و گفتند: «ما هم با تو می آییم.» می دانستیم کار خطرناکی است. اولش جلوی رفتنشان را گرفتیم؛ اما وقتی دیدیم کمی اوضاع آرام شده رضایت دادیم و سفارش کردیم زود برگردند.
با رفتن خانم ها دلهرة عجیبی گرفتیم که البته بی مورد هم نبود. چون کمی بعد دوباره هواپیماها پیدایشان شد. دل توی دلمان نبود. این بار هم هواپیماها پادگان را بمباران کردند. هر لحظه برایمان هزار سال می گذشت؛ تا اینکه دیدیم خانم ها از دور دارند می آیند. می دویدند و زیگزاکی می آمدند. بالاخره رسیدند؛ با کلی خوردنی و آب و نان و میوه. بچه ها که گرسنه بودند، با خوردن خوراکی ها سیر شدند و کمی بعد روی پاهایمان خوابشان برد.
هر چه به عصر نزدیک تر می شدیم، نگرانی ما هم بیشتر می شد. نمی دانستیم چه عاقبتی در انتظارمان است. با آبی که خانم ها آورده بودند، وضو گرفتیم و نماز خواندیم. لحظات به کندی می گذشت و بمباران پادگان همچنان ادامه داشت.
#ادامه_دارد
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#کنترل_ذهن برای #تقرب 2
🔵 گفتیم که کنترل ذهن یه عملیات بسیار مهم در زندگی انسان هست.
موضوعی که وجود داره اینه که معمولا کنترل ذهن آسون تر از کنترل دل هست.
🔶 آدم به این راحتیا نمیتونه دل خودش رو کنترل کنه! مثلا نمیتونه به دلش بگه زود باش به فلان چیز علاقمند شو!
یا بگه زود باش بترس از خدا!
⭕️ یا مثلا آدم اگه به دلش بگه نترس از سختی ها و رنج ها! میگه تو بگو ولی من میترسم!!!
🔶 معمولا سفارشاتی که برای دل انسان وجود داره، عمدتا منظورشون #ذهن انسان هست. چون آدم میتونه ذهن خودش رو کنترل کنه
✔️ شما میتونی خودت رو کنترل کنی که به چی فکر کنی و به چی فکر نکنی
و کدوم موضوع رو بهش توجه کنی یا توجه نکنی.
✅ و جالبه که اگه انسان بخواد خودش رو کنترل کنه که یه کاری رو انجام نده، حتما باید اول #ذهن خودش رو کنترل کنه که به اون چیز حتی فکر هم نکنه.👌
🔶 ذهن هر جا رفت دل هم به دنبالش میره
و آدم دیگه نمیتونه دلش رو کنترل کنه.
⭕️ ریشه خیلی از روابط حرام هم همین موضوع هست. کسی که کلا فکرش توی پیدا کردن دوست جنس مخالف باشه، به این کار علاقه پیدا میکنه
و وقتی سراغ این کار رفت دیگه نمیتونه دست از این کار برداره.
✔️ برای همین آدم باید تمرین کنه که ذهنش رو کنترل کنه تا بعدا به علاقه ها و رفتارهای منفی کشیده نشه.
⭕️ در جامعه ما مسائلی هست که کاملا ضد کنترل ذهنه.
1- اوقات فراغت در جوامع شهری افزایش پیدا کرده.
2- ابزار سرگرمی (شیره مالیدن سر آدم ها) زیاد شده.
قدیم که انقدر ابزار بازی و سرگرمی نبود. الان میبینی طرف توی موبایلش هزار جور بازی داره! 📲🕹
کلی اخبار و مطالب سرگرم کننده توی شبکه های اجتماعی وجود داره. انواع نرم افزار ها و...
میگه بیا تا یه چیز جالب بهت نشون بدم!
- چیه میخوای ذهن منو مشغول کنی؟! من چرا باید به اون چیزی که تو میگی فکر کنم؟😒
تو میخوای اراده منو از بین ببری؟😒
- نه یه چیز جالبه! حرام که نیست!🤓
- خب باشه. مگه من گفتم حرامه؟! همین که سر من رو به یه موضوعی بند میکنه که لازم نیست در موردش فکر کنم پس من نمیخوامش.😒
اگه قرار باشه به هر چیز جالبی توجه کنم ذهن من #هرزه میشه...
آقا من اصلا نمیخوام به چیز جالب نگاه کنم! باید کیو ببینم؟
⭕️ رسانه ها کارشون اینه که هر لحظه توجه آدم رو جلب کنن. حتی خیلی وقتا اعضای خانواده و آشنایان مدام باعث مشغول شدن ذهن انسان میشن.
⭕️ میشینن دور هم و هی برای هم چیزای جالب بلوتوث میکنن!
یا طرف توی ده تا گروه عضو میشه و هی همدیگه رو توی گروه ها تشویق میکنن تا هر کی هرچی میتونه چیزای جالب بذاره!
اونایی که مذهبی نیستن توی گروه پیامای مزخرف و مثلا جالب طنز و مستهجن میفرستن
اونایی هم که مذهبی هستن پیامای مذهبی مختلف رو از چپ و راست میفرستن برای همدیگه! تازه همدیگه رو هم تشویق میکنن تا ببینن کی میتونه چیز جالب تری گیر بیاره!❌
⭕️ صبر کن ببینم مگه من احمقم که هی ذهن بسیار با ارزش من رو به تفکر در مورد مسائل مختلف وادار میکنی؟😒
مگه تو منو حیوون فرض کردی؟ چرا هر لحظه توجه منو به یه چیز جالبی جلب میکنی؟
تو میدونی که اگه من هر لجظه دنبال یه چیز جالب باشم ذهنم بی اراده میشه؟
اجازه ندیم هر کی از راه رسید ذهن ما رو به خودش جلب کنه. خیلی باید برای ذهن خودمون احترام قائل باشیم.
حتما برای کنترل ذهن، برنامه ریزی و تمرین کنیم....
🔵 مثلا تا میاد توی ماشین میشینه رادیو رو روشن میکنه!
⭕️ صبر کن عزیزم. الان این میخواد توجه تو رو به چی جلب کنه؟ آیا از تو #اجازه گرفت؟😒
اگه کسی دست ببره توی جیب شما به عنوان #دزد باهاش برخورد قانونی میکنی. حالا این رسانه دست برد توی #اندیشه و ذهن شما که خیییلی مهم تر از جیب شما
اینجا چرا چیزی نمیگی؟
⭕️ اصلا کاری ندارم به اینکه آیا به چیز خوبی جلب میکنه ذهنت رو یا به چیز بد؛ همین که آدم هر لجظه ذهنش به چیزای مختلفی جلب بشه خییلی خطرناکه.
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
💯 #صمیمیت_به_همراه_احترام 🥰
💥 مهم نیست که چند وقت از
#ازدواج شما میگذرد،
#صمیمیت و به هم #احترام گذاشتن
هرگز ضد هم نیستند‼️👏
🔹 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند:
لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و ... استفاده کنید.🙏
🔹 در رفتارهای خود، احترام به همسرتان مشهود باشد.👀
🔹 طرز #گفتار و #رفتار شما نشان میدهد چقدر برای همسرتان #ارزش قائل هستید
و به او احترام میگذارید.😚
🔹 نتیجه #تکریم و احترام به یکدیگر،
افزایش و #تقویت صفات خوب و کمرنگ شدن صفات رذیله در انسان است.☺️
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020