eitaa logo
بهشت شهدا🌷
147 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
751 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_۲۳۹ 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
توصیه آیت الله حاج سیدمحمدباقر مصطفوی: بر شما باد التزام به خواندن زیارت امین الله در درجه اول و زیارت عاشورا بعد از نماز صبح سپس حاجات خود را از امیرالمومنین(ع) و حضــرت سیدالشهدا(ع) بگیرید که حوائجتان برآورده می شود. یقین بدانید که با خواندن و استمرار در آن، اثرات آن را خواهید دید. 👈عکس را باز کنید و متن کامل را بخوانید. (همانطور که گفته اند استمرار و تکرار مهم است. پس از اینکه با یک یا دو چله حاجت نگرفته اید، ناامید نشوید) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای دیدار رهبر انقلاب و شهید طهرانی مقدم در دوران جنگ 🔹بعدازظهر شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۰، یکی از پادگان‌های پشتیبانی سپاه در اطراف تهران شاهد حادثه‌ای دردناک بود؛ حادثه‌ای که اگرچه سردار حسن طهرانی مقدم و یارانش را به آرزویشان -شهادت در راه خدا- رساند، اما دل‌های بسیاری را در غم فراغ این بزرگمردان اندوهناک کرد. 🔍 خاطراتی از دیدارهای شهید طهرانی مقدم با رهبر انقلاب در قالب گفتگو با برادر شهید 🗓 سالگرد شهادت سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا، سردار حسن طهرانی‌ مقدم 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دقت کردید خنـده های شهــــــــدا چقدر دلنشین هستند! انگار میخواهند با لبخندشان بگویند دنیا آنقدر ها هم ارزش آنـرا ندارد که برایش غصه بخوریـــــ،حسرت بخوریـــــ، حرص بخوریـــــ و... انگار میخواهند با لبخندشان این پیام را به ما بدهند...❣ اما من و تو کجای کاریم.. 🖇 دوست من!! سعی کن از شهدا درس بگیری تا مانند انها بتوانی بار دنیاییــــت را سبک تر کنی و برای پرواز آماده شوی🕊 شهید آرمان علی وردی 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #رویای_نیمه_شب ❣قسمت صدو چهل و شش ✨شرم در صورتش هویدا شد رویش را برگرداند و گفت: بیش از
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت صدو چهل و هفت ✨از پله ها بالا رفتم و صبر کردم تا ناله کنان و نفس زنان به من برسد. 🍁_پیش از آنکه بیای، داشتیم حرف می زدیم. اگر به من علاقه داشت، هر طور بود، اشاره ای می کرد. ایستاد و عقب گرد کرد. _اگر حرفم را قبول نداری، طوری نیست. الان می روم از خودش می پرسم و تکلیف تو را روشن می کنم. مرگ یک بار، شیون هم یک بار. این جوری که نمی شود. پله ها را پایین آمدم و راهش را سد کردم. _کجا با این عجله؟ کنارم زد تا پایین برود. _تو قبولم نداری، خودم که خودم را قبول دارم. یک کلمه ازش می پرسم: این هاشم بدبخت را می خواهی یا نه؟ یک کلام، ختم کلام! این همه مقدمه چینی که نمی خواهد. پس این همه وقت داشتید حرف می زدید، چی بلغور می کردید؟! تو مثل دخترها خجالتی هستی و ریحانه، مثل فرشته ها باحیاست. دستش را گرفتم و مجبورش کردم بایستد. کمک کردم دوباره از پله ها بالا برود. _گوش کن ام حباب! الان وقت این حرف ها نیست. میوه را نباید قبل از رسیدن چید؛ آن هم با وجود پیرزن مزاحمی که توی مطبخ است. _به نظر من که همین حالا وقتش است. وقتی ابوراجح و دخترش از این خانه رفتند که دیگر فایده ای ندارد. یادت رفته مرا به زور به خانه شان فرستادی تا خبری از ریحانه بیاورم؟! حالا خدای مهربان، آنها را به خانه مان آورده. باورت می شود! برای دلداری خودم گفتم: باید به خواست خدا راضی باشیم. ما هنوز خدا را به خاطر هدایت شدن مان شکر نکرده ایم. انسان، زیاده خواه است. باید گوشه خلوتی گیر بیاورم و با امام زمانم(عجل الله تعالی فرجه) حرف بزنم. اگر ریحانه با دیگری سعادتمند می شود، لابد من هم با یکی دیگر خوشبخت می شوم. تو این را قبول نداری؟ ام حباب چشم هایش را گرد کرد و گفت: من قبول دارم، ولی تو را نمی دانم. بدون اینکه منتظر جواب من بماند، به اتاق زن ها رفت. پدربزرگ کنار ابوراجح و صفوان و حماد نشسته بود و با آنها حرف می زد. با دیدن من اخم کرد و گفت: ببین ابوراجح چه می گوید! _اتفاقی افتاده؟ _دلش هوای خانه اش را کرده. فکر می کند بودنش در اینجا باعث زحمت ماست. دلم گرفت. طاقت دوری شان را نداشتم. گفتم: اگر بروید، این خانه، تاریک می شود. من یکی که دلم می خواهد همیشه اینجا باشید و پدربزرگ و من، از شما و مهمان ها پذیرایی کنیم. پدربزرگ به کمکم آمد و گفت: اینجا دیگر به خودت تعلق دارد. این اتاق همیشه عطر حضور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را خواهد داشت. تو و خانواده ات دست کم باید یک هفته اینجا بمانید. هاشم راست می گوید. اگر بروید اینجا سوت و کور می شود. ابوراجح گفت: من از این به بعد زیاد به سراغ تان می آیم. شما امروز بیشتر از هر وقت دیگر، برای من و مردم حله، عزیز هستید. صفوان می خواهد به خانه برود. مسیرمان یکی است. من هم می روم. شما هم باید استراحت کنید. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ 💝💍https://eitaa.com/behshtshohada💍💝
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت صدو چهل و هشت ✨پدربزرگ هر طور بود، برای شام نگه شان داشت. ساعتی پس از شام، ابوراجح برخاست و گفت: دیگر موقع رفتن است. 🍁همه برخاستند و پس از تشکر و خداحافظی از اتاق بیرون رفتند. زن ها از اتاقشان بیرون آمدند. قنواء و ریحانه باز کنار هم بودند. حس کردم ریحانه و حماد با دیدن یکدیگر، نگاهشان را پایین انداختند. از پله ها که پایین می رفتیم، حماد به من گفت: باید در اولین فرصت با تو صحبت کنم. گفتم: کافی است اراده کنی. خجالت زده گفت: من به کسی علاقه دارم و دوست دارم شریک زندگی آینده ام باشد. تمام بدنم گُر گرفت. پرسیدم: از من چه کاری بر می آید؟ وارد حیاط شدیم. گفت: می خواهم با او صحبت کنی. _او اینجاست؟ سر تکان داد. جوشیدن دانه های سوزان عرق را روی پیشانی ام حس کردم. _چرا می خواهی من با او صحبت کنم؟ _او به تو احترام می گذارد. می توانی نظرش را درباره من بپرسی؛ البته طوری که متوجه نشود من از تو خواسته ام با او حرف بزنی. گفتم: مطمئن باش او هم تو را دوست دارد. با تعجب گفت: ولی تو که نمی دانی او کیست! همراه مهمان ها از خانه بیرون رفتم. به حماد گفتم: می دانم کیست. به همان نشانه که الان اینجاست. با خوشحالی در آغوشم گرفت و گفت: درست است. در اولین فرصت، بیشتر در این باره حرف می زنیم. ابوراجح و صفوان هم مرا در آغوش گرفتند و به گرمی خداحافظی کردند، ولی من حرف هایشان را نمی شنیدم. تنها متوجه شدم که ابوراجح از میهمانیِ روز جمعه و قرار قبلی که با من گذاشته بود حرف می زند. از نگاه کردن به ریحانه خودداری کردم. مهتاب، کوچه را روشن کرده بود. صبر کردیم تا همه در پیچ کوچه ناپدید شدند. تنها قنواء با ما مانده بود. دیگر رغبتی نداشتم وارد خانه شوم. تنها کسی که خوشحال بود، ام حباب بود. خمیازه ای کشید و گفت: در عمرم از این همه آدم پذیرایی نکرده بودم. دو سه روزی باید استراحت کنم تا حالم جا بیاید. قنواء گفت: ریحانه از من دعوت کرد در میهمانی روز جمعه شان شرکت کنم. گفتم: امیدوارم به همگی تان خوش بگذرد! وارد خانه شدیم و روی تخت چوبی نشستیم. ام حباب با خوشحالی درِ خانه را بست. چند دقیقه بعد، دو نگهبان با کجاوه ای که امینه در آن بود، آمدند و قنواء را با خود بردند. در حیاط تنها ماندم. به قرص ماه چشم دوختم. بدجوری دلگیر بودم. اگر دیر وقت نبود بیرون می زدم تا هوایی به مغزم بخورد و آرام شوم. ناگهان به یاد او افتادم. دلم هوای آن را کرد که بیدار بمانم و با مولای مهربانم درد دل کنم. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ 💝💍https://eitaa.com/behshtshohada💍💝
🕊شهید محمدرضا دهقان امیری نهم تیر ماه سال ۱۳۷۴ در تهران به دنیا آمد. پدرش علی نام داشت. وی در دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) تحصیل نمود و دانشجوی سال سوم فقه وحقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود که به عنوان بسیجی تکاور در ماه محرم به سویه اعزام شد، تا از حریم آل الله در مقابل تروریست های تکفیری دفاع کند. سرانجام در روز بیست و یک آبان ماه سال ۱۳۹۴ در حومه شهر حلب (سوریه) طی عملیات محرم به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در میعادگاه همیشگی اش گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر، آرام گرفت. شهید مدافع حرم🕊🌹 عاقبتتون شهدایی......❣ 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🕗 به نا امیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💠 🌛قرائت‌ هرشب ‌به ‌نیت‌ ظهور...🤲 🗓روز_نهم هرزمان دعای فرج را زمزمه‌کند همزمان‌ (عج)‌ 🤲دست‌های‌‌‌‌‌مبارکشان‌‌‌‌‌رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادت کسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند؛)♥️🌱! "بخونیم‌‌‌‌‌باهم " 🕊به نیت شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 هفتمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز سه شنبه ۲۲ آبان۱۴۰۳ 💐 « دهمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 🌷شهیده والامقام 🩸دانش آموز 🏴لبیک حق:۱۲ سالگی ❣مزار:گلزار شهدا، هویزه 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┄┅═✧❁🌷 ﷽ 🌷❁✧═┅┄┈• 🇮🇷 دانش آموز شهیده 🌹🍃در روز 25 بهمن ماه 1347 شمسی در بخش ساحلی شهر هویزه دیده به جهان گشود. نام پدر او کاظم ونام مادر ایشان نسیمه و دارای چهار خواهر و دو برادر بوده است. 🍃 بر اساس اظهارات خانواده سهام در کودکی بسیار پر جنب و جوش بوده است. 🌾دانش آموز درس خوان مدرسه بود و پنج سال تحصیل در دبستان را با نمرات بالا در خردادماه قبول شد- درکلاس اول راهنمایی ثبت نام کرده بود 🍃 اما به دلیل آغاز جنگ تحمیلی و اشغال شهر هویزه، نتوانست به مدرسه برود و ناچار تحصیل را رها کرد.      🌹🍃 با وجود سن کمی که داشت، از بیشتر اوضاع داخلی شهر و کشورش با خبر بود. نماز می خواند، با قرآن مأنوس بود. درجلسات و دوره های مذهبی که در محل برپامی شد شرکت می کرد. 🌾 خوش رویی و اخلاق نیکوی او باعث شده بود تا همه دوستش داشته باشند. بسیار کنجکاو بود و احساس مسئولیت، تمام وجودش را فرا گرفته بود. سهام خیلی می فهمید. او از همان کوچکی، بزرگ بود. خیلی بزرگ.... 🌾او دلش نمی خواست در اتاقش بنشیند و مدادهای رنگی را روی کاغذهای سفید دفترش برقصاند نقاشی بکشد. گرچه به قول اطرافیان، دختر بود و نمی توانست تفنگ به دست بگیرد فریاد می زد و بر دشمن لعنت می فرستاد، دامنش را پر از سنگریزه می کرد و بر وجود پوشالی دشمنان، باران وحشت می بارید. کار دیگری از دستش برنمی آمد، 🌾 اما همین شجاعتش، نیروهای انقلابی را روحیه می داد. او هرگز از مبارزه و از کشته شدن ابایی نداشت. می گفت: «بگذار مرا بکشند. بگذار شهیدم کنند. من عاشق شهادتم. آری، سهام عاشق شهادت بود. https://eitaa.com/behshtshohada
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🇮🇷نحوه ی شهادت : 🌹🍃رژیم اشغالگر صدام در همان روزهای آغازین جنگ از مرزهای دشت آزادگان گذشت و روز ششم مهرماه 1359 هویزه را به اشغال کامل خود درآورد. 🌹🍃نیروهای بعثی عراق به غارت اموال دولتی پرداختند. و از آزار و اذیت مردم شهر ابا نداشتند. به شدت از این وضع ناراحت و عصبانی بود و مدام به عراقی‌ها ناسزا می‌گفت. یکبار نزدیک بود شهید شود که اهالی هویزه او را فراری دادند. 🌹🍃 تا اینکه روز نهم  مهرماه 1359، مردم هویزه، که سه روز بود شاهد اشغال شهرشان توسط نظامیان عراقی و ارتش متجاوز صدام بودند، طاقتشان طاق شد و دست به قیامی سراسری زدند. 🍃کنار رودخانه زنان و دختران هویزه‌ای به پرتاب سنگ و فحش دادن به سربازان دشمن پرداختند. تا اینکه سربازان دشمن به طرف آن‌ها تیراندازی کردند.         🌾 آن روز مادر وضعیت شهر را نا امن دید؛ لذا کودکان خود را به کناری برد و خواست پنهان کند، همه در گوشه ای جمع شده و نشسته بودند. ❣ ولی تنها کسی که ننشت و آرام نبود سهام بود . در آن لحظه سهام رو به مادر خود می کند و می گوید: اگر تمام درها را ببندی من امروز باید از منزل بیرون بروم و حتما باید دفاع کنم، مگر فقط مردان می توانند دفاع کنند من هم می توانم. 🌹🍃من نیز از همین مردم هستم و باید دفاع کنم.   🍃دور از چشم مادر به این فکر افتاد که با تغییر لباس و ناشناس به هدف خود برسد. سهام پس از استحمام و تعویض لباس و مرتب کردن خود، گویی که می داند لحظات آخر را سپری می کند و می خواهد به میهمانی با شکوهی برود بهترین راه و بهانه را که همان قطع شدن آب لوله کشی شهر بود انتخاب کرده و جهت شستن ظروف به طرف رودخانه حر کت می کند. 🌹🍃 در مسیری که طی می کرد درمانگاه هویزه قرار داشت. مادر با او برخورد می کند و به شهیده می گوید: برگرد تو بچه هستی و توانایی مقابله نداری 😔 ... و سهام انگار که نه انگار چیزی می شنود. در این حالت ظرف ها را به سرعت روی زمین می گذارد و ✌️دو انگشت دست خود را به نشانه پیروزی بالا می برد و دراین حالت می گوید: پیروزی و این کلمات را تکرار می کند. ✊ به دشمن که رسید تنها کاری که می توانست انجام دهد شعار بر ضد نظامیان غاصب بود که در مقابل او قرار داشتند، او مرتب اظهار تنفر می کرد و از اسلام، شهر، حق مردم و کشورش دفاع می کرد. 🗣 با این عمل سهام و اصرار ورزیدنش دشمنان تصور کردند که او کودکی بیش نیست و نمی تواند کاری را از پیش ببرد. کمتر به او توجه می کردند تا اینکه این بار وی دامن خود را پر از سنگ ریزه می نماید و شروع به پرتاب سنگ به سوی اشغالگران عراقی می نماید. آنقدر این عمل را ادامه می دهد 👺 تا باعث بر افروختن خشم آن مزدوران می گردد و به قول شاهد این صحنه تحسین برانگیز، در مقابل چشمهای بهت زده اهالی، یکی از افراد نظامی ارتش بعث که به ستوه آمده بود ،  به سربازان خود گفت: 🧕این دختر از دیروز تا حالا ما را اذیت کرده است، او را بزنید. در این حال گلوله ای از سوی دشمن به سوی او که شجاعانه از دین و وطن دفاع می کرد شلیک شد و با تیر مستقیم ، قهرمانانه به شهادت رسید. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220716-WA0016.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🚩 ✅ با نوای استاد علی فانی 🌷ثواب آن هدیه به ارواح مطهر چهارده معصوم(علیهم السلام) ، شهیده والامقام 🩸دانش آموز وشهدای مقاومت «لبیک یاحسین جانم» 🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
Mohsen Farahmand - Doaye Ahd.mp3
9.64M
🗓روز دهم 💚 🟢هرکس چهل صبحگاه دعای عهد را بخواند، از یـــــــــاوران قائم ما باشید و اگــــــر پیش از ظهور آن حـضـرت از دنــیا برود، خدا او را از قــبـر بیرون آورد که در خدمت حضرت باشد و حق تعالی بر هر کــــلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید. و هزار گناه از او محو ساخت. 🌸به نیت شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_۲۴۰ 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥این دنیا مجهز به دوربین مداربسته است! 💡«أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری» 📌یکی از اولین دستوراتی که مرحوم علامه طباطبایی به شاگردان میفرمودند: 🎞این بود که انسان از صبح که بیدار می شود دائماً در نظر داشته باشد که تحت نظر است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊